قطعاً شما هم نام محصولات تراریخته را شنیده اید و میدانید که محصولات تراریخته یعنی محصولاتی که در ژنتیک آن ها دستکاری شده است.این محصولات چند سالی است که مهمان سفره های ایرانی شده اند.در مورد محصولات تراریخته گفته های زیادی به گوش میرسد،همانند سرطان زا بودن،عاملی در اختلال های ژنتیک و آسیب رسان به دی ان ای.
امروز دانشمندان گیاهانی تولید کردهاند که قادر است 70 گرم در لیتر نمک را تحمل کند. کشورهای اروپایی دو بوته از این گیاه را به عنوان گیاه لاکچری و لوکس مثل برگ جعفری چند یورو میفروشند.مواد غذایی در بدن متابولیزه میشود و به عناصر اولیه تبدیل شده و بدن از عناصر مازاد استفاده میکند. اینکه کسی فکر کند با خوردن محصول ژنی دچار عوارض میشود اساس علمی ندارد
بیش از 80درصد محصولات کشاورزی که در بازار اقتصادی جهانی تبادل میشود تراریخته یا اصلاح شده ژنتیکی هستند یعنی یک فرایند تولید بهینهای در این محصولات صورت گرفته که قادر است با قیمت تمام شده نصف قیمت همان محصول در شرایط سنتی در بازار اقتصاد کشاورزی عرضه شود
محصولات تراریخته یا اصلاح ژنتیکی شده دیگر به گوش خیلیها آشناست. محصولاتی که حالا سال هاست با سفره ایرانیان گره خوردهاند. یک بار میگویند مضر است، سرطانزاست، عامل اختلالات ژنتیکی است و آسیب جبران ناپذیر به «دی ان ای» وارد میکند و… یک بار هم میگویند مضر بودنشان هنوز ثابت نشده و هیچ مطالعه علمی درباره احتمال سرطان زایی بودن تراریختهها وجود ندارد. با دکتر «محمود تولایی» بیوتکنولوژیست و رئیس انجمن ژنتیک پزشکی ایران که از آزادسازی محصولات تراریخته در برنامه ششم توسعه مطلع است درباره ایمنی زیستی محصولات تراریخته و سلامت این محصولات به گفتوگو نشستیم. لازم به توضیح است انتشار این مصاحبه به معنای تأیید یا رد محصولات تراریخته نیست.
چند وقت پیش شما در مصاحبه ای اعلام کرده بودید که در کشور ما 5 برابر اروپا سم مصرف میشود. بفرمایید؛ علت اصلی استفاده بیش از حد مصرف سموم چیست؟ آیا ما همچنان با معضل بهکارگیری کودهای نیتراته و ازته در تولید محصولات کشاورزی مواجه هستیم؟ با توجه به اینکه کودهای ازته و نیتراته منجر به افزایش باردهی محصول و سوددهی بیشتر میشود چه تضمینی وجود دارد که از این سموم استفاده نشود و به صورت کلی تولید محصول کشاورزی سالم نیازمند چه راهکارهایی است؟
باید بگویم گرایش من بیوتکنولوژی پزشکی است و اطلاعاتم در حوزه کشاورزی شاید مناسب این رویکردجزئی که شما مایل هستید نباشد اما این اطلاعات همگی قابل دستیابی است و من هم میتوانم آمار دقیقی در این باره ارائه دهم. اما عرصه ای که من درخصوص آن صحبت کردهام این بود که تأمین غذای مردم نه فقط در کشور ما بلکه جمعیت جهان به سمت 8 میلیارد نفر حرکت میکند. بنابراین بشر ناچار است از علم فناوری برای افزایش بهرهوری چه در واحد سطح و زراعی و چه برای دستیابی به محصولات جدیدی که قادر هستند با حجم کمتر قابلیتها و ارزش غذایی بالاتری را به مصرفکننده منتقل کند، بهرهمند شود. اینکه شما به مصرف بیرویه سموم اشاره کردید واقعیت این است که هیچ کسی نمیخواهد سم اضافی مصرف کند و هزینه مازادی را به خودش تحمیل کند چون تقریباً بین 25 تا 34 درصد هزینه کشاورزی مربوط به مصرف کود و سموم شیمیایی است. اما چرا کشاورز به سمت استفاده از این سموم میرود؟ علت اصلی این است که خاک قابلیتهای خودش را از دست داده و اگر ما با روشهای زیستی و بیولوژیک خاک را احیا نکنیم طبیعتاً باید با مواد شیمیایی فقر منابع خاک را جبران کنیم و آنچه در دسترس کشاورز است این گروه از راهکارها است. در حالی که بیوتکنولوژی دنیای دیگری را به روی بشر باز کرده و امروز شما قادر هستید با فنون بیوتکنولوژی محصولات تراریخته ای تولید کنید که در شرایطی که آفت مانع اصلی یا عامل تأثیرگذار در اقتصاد کشاورزی است، گیاهان مقاوم به آفت تولید کنید، گیاهی که از مصرف انواع سموم بینیاز شود.
اتفاقاً آقای دکتر مصرف سموم در کشور نگرانکننده است اما مردم مجبورند محصولات کشاورزی را مصرف کنند، ضمن اینکه نمیدانند در تولید کدام محصول سموم به میزان استاندارد استفاده شده و در کدام محصولات استاندارد رعایت نشده است اما مردم نسبت به فواید استفاده از محصولات تراریخته هم آگاهی ندارند و با آن مخالفت میکنند؟
باید به این نکته توجه داشت، در کشور ما بارش باران یک سوم اروپا اما قابلیت تبخیر سه برابر اروپا است. باید به دنبال راهکارهای علمی برای دستیابی به گیاهان مقاوم به خشکی برویم اگر آب فراوانی را در مرزهای خلیج فارس و عمان و خزر داریم اما این آب شور است باید به سمت علوم و فناوری برویم که از کشاورزی در شرایط تنش بهره ببریم یا گیاهان مقاوم به شوری را مورد استفاده قرار دهیم. اینها همگی راهبردهایی است که استفاده از علم و فناوری را در تأمین غذای بشر اجتنابناپذیر میکند. طبیعی است که اروپا با آن شرایط اقلیمی که دغدغه خشکی و زمین بایر ندارد به سراغ راه حلهایی که ما دنبالش هستیم نباشد. گاهی این خطا پیش میآید مبنی بر اینکه چرا روشی را که در اروپا استفاده نمیشود ما انجام میدهیم؟پاسخ آن تفاوت اقلیم است. کشور ما امروز یکی از عمده ترین کشورهای واردکننده مواد غذایی است و تقریباً 55 درصد سبد غذایی یا کالری مردم را کالای وارداتی شکل میدهد. از طرف دیگر ما از دانشمندان توانا و تعداد زیاد رشتههای مرتبط با حوزه بیوتکنولوژی و زیرساختهای مناسب و حتی بومی شده بیوتکنولوژی کشاورزی برخورداریم و عقل حکم میکند از این راهکارها برای دستیابی به خوداتکایی به امنیت غذایی تلاش کنیم. همین امروز دانشمندان گیاهانی تولید کردهاند که قادر است 70 گرم در لیتر نمک را تحمل کند. کشورهای اروپایی دو بوته از این گیاه را به عنوان گیاه لاکچری و لوکس مثل برگ جعفری چند یورو میفروشند.
اصولاً مردم در استفاده از هرگونه تکنولوژی نو، در ابتدا نگرانیهایی دارند لذا تا زمانی که اطمینان حاصل نشود با تولید و عرضه این محصولات مخالفتهایی خواهد شد و البته این واکنشها هم طبیعی است؟
گاهی عدم آگاهی نسبت به استفاده از یک تکنولوژی مانع استفاده از آن میشود یا استفاده از آن را به تعویق میاندازد. برای مثال برخی از واکسنها چند سال پس از تجاریسازی وارد کشور شدند. بیوتکنولوژی در حوزه پزشکی قابلیتهای فراوانی ایجاد کرده ما امروز نسل جدید داروها و واکسنها را با تکنولوژی تراریخت یا نوترکیبی «دی ان ای» تولید کردهایم. در حوزه سلولهای بنیادی نیز قابلیتهای زیادی ایجاد شده و امروز حیوانات تراریخته در کشور ما مثل بز تراریخته «شنگول و منگول» به عنوان یک واحد تولیدکننده دارویی خدمت میکند. در حوزه محیط زیست نیز بسیاری از آلایندههای سخت که مواجهه هم با آنها سخت است را با روشهای تجزیه زیستی قابل بهکارگیری کردهایم. در حوزه استحصال معادن کم عیار نیز روش «بایولیچینگ» یا به دام انداختن عناصر معدنی کم عیار محصول همین فنون بیوتکنولوژی در کشاورزی تراریخته است. در واقع بیوتکنولوژیستها قادرند با انتخاب یک ژن هدف در یک موجود زنده که صفت و قابلیت خاصی را منتقل میکند این صفت را به یک گیاه دیگر منتقل کنند. به عبارت دیگر ما امروز در کشاورزی زراعی باید آبی را برای کشاورزی تأمین کنیم که شوری آن 4 گرم در لیتر باشد اما قسمت اعظم آب دریاها بالای 40 گرم در لیتر شوری دارند اگر فرض بگیریم از گیاهانی که در حاشیه دریا رشد میکنند ژن مقاومت به شوری را از گیاه جداسازی و آن را به گیاه هم گونه خودش که مقاوم به شوری نیست، منتقل کنیم، گیاهی که ریخت و آرایش ژنتیکی جدیدی گرفته همان گیاه تراریخته است اما این تغییرات تابع ضوابط و مقرراتی است که دنیای علم با پروتکلهایی افراد را ملزم میکند که این قوانین و مقررات را به خدمت بگیرند تا بتوانند محصولی ایمن تولید کنند. بنابراین بیوتکنولوژیستها هم در حوزههایی که به انسان مربوط است تابع قوانین اخلاق زیستی هستند و آنچه به محیط زیست و کشاورزی برمیگردد تابع ایمنی زیستی است و این بایدها و نبایدها که نشان دهنده حد ورود بیوتکنولوژیستها به این ساختارها است یکسری قوانینی دارند. یکی از مهم ترین قوانین اثبات «همانی» است. به این معنا که باید ثابت شود که دانه ذرت تراریخته دقیقاً شبیه به دانه سنتی کشت داده شده است و فقط دانه تراریخته پربازده تر است.
چند سال است بیوتکنولوژیستها از تولید پنبه و برنج تراریخته در کشور صحبت میکنند، لطفاً بفرمایید که این محصولات با چه اطمینانی از آسیبهای زیست محیطی وارد بازار مصرف میشوند؟
یک سلول گیاهی قریب به 30 هزار ژن دارد. من باید اثبات کنم که از 30 هزار ژن گیاه تراریخته تنها یک ژن تغییر یافته است و بقیه ژنها عین گونه والد و اولیه هستند. بیوتکنولوژیستها این امکان را دارند تا 60 نوع آزمون کشاورزی روی گیاهان تراریخته ای که تولید میکنند، انجام دهند تا اثبات شود محصول ایمن و مطلوب است. به اعتقاد من، آسیبهای زیست محیطی سموم کشاورزی نگرانکننده تر است. باید درباره استفاده بیرویه از سموم و کودهای شیمیایی تأمل کنیم و نگرانش باشیم. بیشترین سم در استانهای مازندران و گیلان استفاده میشود و در همین استانها هم 70 درصد سموم برای برنج و مبارزه با گیاه ساقه خوار برنج به کار میرود. برنجی که امروز به روش غرقابی کشت میکنیم و همواره باید در دوران مشخصی گیاه داخل آب باشد درصد مشخصی از سم در آب مخلوط شده است و همین آب آغشته به سم در اثر شرایط جوی تبخیر میشود.همزمان سموم جذب لایهها و سفرههای زیرزمینی شده و مهم تر از همه سموم جذب بدن شالیکاران در مزرعه میشود. میانگین سرانه مصرف سموم 80 – 70 گرم است و این میزان در کشور ما به 400 گرم و در استانهای شمالی مصرف سم به حدود هزار گرم میرسد. حالا اگر دانشمندی ادعا میکند؛ ژنی را در درون گیاه برنج ایجاد میکند که با تولید نوعی پروتئین مانع رشد چرخه زندگی آفت شود (این پروتئین در ساقه است و در دانه راه پیدا نمیکند) و به محض آنکه کرم ساقه خوار به درون گیاه راه پیدا کرد بلافاصله با تغذیه پروتئین حیاتش قطع میشود و در نتیجه کشاورزی بینیاز از سم میشود پس چرا باید با آن مخالفت شود؟ یکی از نسخههای بایوتکنولوژی برای رفع دغدغههای زندگی بشری همین نکته است.
در گذشته استانهای گلستان و سیستان و بلوچستان و منطقه مکران یکی از مناطق مهم کشت پنبه بود اما بخاطر حمله کرم « غوزه خوار» که هر ساله خسارت
زیادی را به مزارع پنبه وارد میکرد 10 سال پیش از انقلاب به طور کلی کشت پنبه در آنجا ممنوع شد وقتی در استان سیستان و بلوچستان با چنان محرومیتهایی فرصت کشت اقتصادی پنبه را میگیریم باید منتظر بیکاری و عدم درآمد و رفاه اجتماعی هم باشیم. اگر محقق مهندسی ژنتیک، در کشاورزی گیاه پنبه تراریخته مقاوم به آفت تولید می کند که بلافاصله پس از حمله کرم در معده آفت، پروتئینی ترشح میشود که سریع منجر به از بین رفتن آفت میشود، چرا باید با آن مخالفت شود؟ به لحاظ علمی تولید پنبه تراریخته مراحل تحقیقاتش را پشت سر گذاشته و الان در مرحله ارزیابی است. برنج تراریخته هم در مرحله ارزیابی سلامت است.
شما در بخشی از صحبتهای تان اشاره کردید به اینکه بر اساس ملاحظات ایمنی زیستی محصولات تراریخته تولید میشود، آیا این ملاحظات برای حصول اطمینان کافی است؟ پس چرا در سطح دنیا با تولید محصولات تراریخته این همه مخالفت وجود دارد؟ در کشور ما هم تولید این محصولات به مسائل سیاسی و حاشیه ای گره خورده است و اغلب مردم و حتی مسئولان از تولید محصولات تراریخته ابراز نگرانی میکنند؟
متأسفانه کار بسیار اشتباهی بود. عمده نگرانیها مربوط به دستورهای ژنتیکی در حوزه مسائل انسانی است. یکی از شبهههایی که ایجاد میشود میگویند؛ چون ژن در گیاه تغییر کرده اگر این گیاه را بخورم در بدن موجب سرطان یا تغییرات ژنتیکی میشود. اولاً؛ خداوند اساس خلقت را بر پایه بسیار دقیق و منطقی چیده است همانطور که بدن وقتی با واکسن عامل عفونی مواجه میشود، تب میکند یعنی سیستم ایمنی بدن یک عامل بیگانه را تشخیص داده وعلیه آن وارد عمل شده و شرایط برای عامل بیگانه نامطلوب میشود که حاصل مبارزه با عامل عفونی در بدن ایجاد تب میکند. درباره ژنها هم همین طور است. یعنی هر چه وارد بدن میشود مستقیماً نمیتواند به گنجینه ژنی انسان وارد شود.همان ابتدا هم اشاره کردم که هر سلول گیاهی حاوی 30 هزار ژن است. ما همراه مصارف میوه و سبزیجات روزانه میلیونها سلول میخوریم. 10 به قوه 12 کلروپلاست (نوعی از اجزای داخل سلول است که وظیفه تولید کلروفیل یا سبزدانهها را دارند. کلروفیل در فتوسنتز نقش دارد) میخوریم.اگر این طور که شما میگویید باشد، یعنی ما داریم الان فتوسنتز میکنیم؟ ویژگی آشکار گیاه فتوسنتز این است که هر سلول آن حجم انبوهی از این ژنها را دارد اما هیچ کدام شان امکان فتوسنتز را به انسان نمیدهد. مواد غذایی در بدن متابولیزه میشود و به عناصر اولیه تبدیل شده و بدن از عناصر مازاد استفاده میکند.
اینکه کسی فکر کند با خوردن محصول ژنی دچار عوارض میشود اساس علمی ندارد. نکته دوم اینکه از سال 1996 نخستین گروه محصولات غذایی تراریخته به بازار مصرف بشر وارد شد و امروز میزان کشت محصولات تراریخته به حدود 100 برابر رسیده است. نکته دوم اینکه طی 10 سال گذشته کشور ما از جمله کشورهایی بوده که همیشه واردکننده اقلام کشاورزی بوده و اگر جدول بیشترین کالاهای دارای ارزبری را نگاه کنیم میبینیم همیشه از 10 کالای ارزبر وارداتی 5الی 6 کالا مربوط به محصولات غذایی و کشاورزی بوده و بیش از 80درصد محصولات کشاورزی که در بازار اقتصادی جهانی تبادل میشود تراریخته یا اصلاح شده ژنتیکی هستند یعنی یک فرایند تولید بهینهای در این محصولات صورت گرفته که قادر است با قیمت تمام شده نصف قیمت همان محصول در شرایط سنتی در بازار اقتصاد کشاورزی عرضه شود. بنابراین دنیا این محصولات مهندسی ژنتیکی و بیوتکنولوژی را به عنوان نسخه فرصت ساز برای تأمین غذا مورد توجه قرار میدهد. من معتقدم بخشی از این نگرانیها را کمپانیهای بزرگ تولیدکننده سموم دامن میزنند. هر اندازه تولید محصولات تراریخته زیاد شود مصرف سموم کم میشود.لذا بدیهی است تا درباره رعایت جنبههای مختلف ایمنی زیستی در تولید محصولات تراریخته اطمینان حاصل نشود که این محصولات سالماند مجوز ورودشان به عرصه تولید صادر نخواهد شد.
گفته میشود که سالانه چند میلیارد دلار روغنهای آشپزی تراریخته به کشور وارد میشود. در ایران چند درصد از روغن تراریخته تولید دنیا مصرف میشود؟
برخی دانهها مثل ذرت و سویا که در صنعت طیور مورد استفاده قرار میگیرند نوع غیر تراریخته شان در دنیا وجود ندارد یعنی راندمان تولیدش کم است.درباره دانههای روغنی هم همین طور است یعنی حدود 90 درصد روغن مصرفی کشور ما وارداتی است که از آرژانتین و برزیل وارد میشود و بطور 100 درصد تراریخته است. ما میگوییم اگر قرار است مصرفکننده محصولات غذایی تراریخته باشیم و راه حل دیگری هم برای تأمین کالری مورد نیازمان وجود ندارد چرا نباید این فناوری را که در کشور ما ظرفیت و توان بومیاش هم وجود دارد، تولید کنیم؟ سؤال دیگر در برابر مناقشاتی است که طی یک سال اخیر در جامعه شاهدش هستیم. اگر تراریخته بد است چرا در 15 سال گذشته که مصرف میشد این دعواها و مخالفتها نبود؟ چرا وقتی در برنامه ششم توسعه یک بند میآید که ما این محصولات را به مرحله تجاریسازی برسانیم این همه هیاهو میشود؟اگر واقعاً سلامت مد نظر است و سند متقنی هم وجود دارد چرا در 15 سال گذشته هیچ مبارزهای نبود؟ و امروز که قرار است چند محصول اصلاح ژنتیکی کشور ما به بازار مصرف راه پیدا کند و کمی جای محصولات وارداتی را تنگ کند باید این همه جار و جنجال راه بیفتد و حتی آنقدر سیاسی کنیم که موضعگیریهای سیاسی را هم در بر داشته باشد؟ چه حزب اصلاحطلب و اصولگرا و هر نوع جریان سیاسی در کار باشد امنیت غذایی مردم اصل است.
یعنی شما معتقدید مخالفت با تولید محصولات تراریخته مغرضانه است؟ به هر حال مخالفان معتقدند این محصولات به عنوان تیغ دولبه عمل میکند یک عده تنها درباره محصولات تراریخته شنیدهاند و نگاه احتیاطی دارند گروه دیگری هم افرادی هستند که معتقدند تراریختهها به محیط زیست آسیب میزند؟
باید گفت به چه دلیل؟ کدام سند علمی را دارید؟ به این افراد بگویید یک مقاله رد نشده ای را درباره این محصولات تراریخته که از سال 1996 مصرف میشود، نشان دهید که حاکی از مضر بودن این محصولات باشد؟ ولی مخالفان میگویند از کجا معلوم 20 سال دیگر مضراتش شناخته نشود؟ من سؤالم این است سمی که ضررش اثبات شده شما هر روز استفاده میکنید آن وقت دنبال این هستید که شاید مضرات محصول تراریخته 20 سال دیگر شناخته شود؟
منبع : شفا آنلاین