آرام و خجالتی بودن در برخی افراد دیده میشود ولی امکان دارد مرز هنجار در خجالتی بودن یا کم رویی در هم شکسته شود و اختلال شخصیت اجتنابی یا دوری گزین در فرد صورت بگیرد.اختلال ذکر شده خصوصیاتی عمده دارد که برخی از آن ها طرد شرمنده و تحقیر شدن توسط دیگران هستند و فردی که دچار این اختلال میشود شدت میلش به پذیرفته شدن از سوی افراد دیگر بالاست.
اما در عین حال احساس خود کمبینی شدید میکنند که این مساله باعث ترس از برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی آنها با دیگران میشود.
آنها زمانی میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند که به این نتیجه رسیده باشند که بدون قید و شرط مورد قبول و پذیرش قرار میگیرند.
عزتنفس این افراد بسیار پایین است. خود را بیعرضه میدانند، نسبت به انتقاد بسیار حساساند. بسیار محافظهکار هستند و نمیتوانند بسادگی اعتماد کنند.
میترسند و سعی میکنند که از هر موضوع مشکوکی فاصله بگیرند. در زندگی خود حاضر به ریسک کردن نیستند.
آنها حتی پیشنهادهای مربوط به ترفیع شغلی را نیز نمیپذیرند، مگر اینکه مطمئن شوند همه افراد با ترفیع او موافق هستند. فرد مبتلا در شرایط دشواری است، زیرا از یکسو خواهان مراوده با دیگران است و از سوی دیگر نمیتواند براحتی با مردم ارتباط برقرار کند.
اگر چهار مورد یا بیشتر از این علائم در فردی وجود داشته باشد میتوان گفت که دچار این اختلال است.
از فعالیتهای شغلی که مستلزم ارتباط میان فردی است، به علت ترس از انتقاد، تائید نشدن یا طرد، اجتنابمیکند. مایل نیست با دیگران در ارتباط باشد، مگر مطمئن شود که مورد محبت قرار میگیرد. در روابط صمیمانه به علت ترس از شرمساری یا مسخره شدن محدودیت نشان میدهد.
به علت احساس بیکفایتی، در موقعیتهای بین فردی جدید، کمرو است. از لحاظ اجتماعی خود را نالایق و از لحاظ شخصی خود را فاقد جاذبه میپندارد.
به طور غیرعادی نسبت به خطر کردنهای شخصی یا درگیر شدن در فعالیتهای جدید بیمیل است، زیرا ممکن است موجب دستپاچگی او شود. نسبت به مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی، اشتغال ذهنی دارد. برای درمان این اختلال لازم است ابتدا مشخص شود که فرد خجالتی و کمرو است یا دچار اختلال شخصیت اجتنابی است.
بارزترین عامل برای شناسایی بررسی میزان آسیبهای بین فردی ناشی از ارتباط نداشتن با دیگران است. راه کنار آمدن با این افراد در گام اول به رسمیت شناختن حقیقت اضطراب و حساسیت این افراد نسبت به انتقاد است. برای درمان از رواندرمانی و دارودرمانی به صورت توام باید استفاده شود.
در رواندرمانی ابتدا باید همدلی و ائتلاف با مراجع صورت گیرد زیرا فرد مبتلا نمیتواند حتی به درمانگر خود اعتماد کند بنابراین شناسایی ترسهای مراجع و بررسی ریشه آنها گام دوم درمان است سپس لازم است با الگوهای گام به گام مهارتهای اجتماعی به فرد آموزش داده شود و تمریناتی را خارج از جلسه درمان انجام دهد. استفاده از تکنیکهای جراتورزی و تقویت مهارت سخنوری نیز بسیار کمک خواهد کرد.
منبع : بولتن نیوز