در یک مقاله که بتازگی به چاپ رسیده بود اینطور نوشته شده بود که۴۰ درصد میانگین اندازه یک نفر نسبت به وزنش تشکیل شده از بافت عضلانی. در نتیجه یک آقا با وزن ۱۵۰ پوند در کل حتقریبا ۶۰ پوند عضله دارد.
حتی با درست پنداشتن این موضوع یک چنین نسبت حجم عضلانی به وزن کل بدن باز نمایش دادن و ترسیم آن در ذهن سؤال برانگیز و مبهم بهنظر میآید. شاید این نسبت با در نظر گرفتن عضلات موجود در ارگانهائی مثل قلب و سر و… قابل قبول بهنظر برسد.
اما اگر این مقدار و نسبت تنها به عضلات اسکلتی (همان عضلاتی که فعالیتهای فیزیکی را با آنها انجام میدهیم) مربوط باشد آنموقع نسبت واقعی حجم عضلانی به وزن کل نزدیک به ۱۵ درصد و با تلرانس ۳ درصد بالاتر و پائینتر خواهد بود. یک شخص با وزن ۱۵۰ پوند (۶۸ کیلوگرم) با قد ۸۰/۱ (یکمتر و هشتاد سانت) حدوداً دارای ۹ کیلو بافت عضلانی خواهد بود.
حال اگر این فرد با تمرین وزنه خود را به ۷۷ کیلو برساند این افزایش وزن که عمدتاً بهصورت حجم عضلانی است باعث میشود که حجم ظاهری عضلات دوبرابر قبل شوند. اگر این موضوع صحیح باشد چرا قدرت فرد به همان نسبت دو برابر نشده است. شاید در بعضی مشخصهها این اتفاق رخ داده باشد. اما بهعنوان یک قاعده کلی به چند دلیل قدرت با یک نسبت برابر با حجم عضلانی افزایش نمییابد.
۱. سیستم اهرمبندی مفاصل در اکثر مواقع برخلاف خواست فرد بهدلیل افزایش حجم عضلانی تغییر مییابد.
۲. سیستم گردشی (Circulatory) بدن توانائی محافظت کامل از حجم عضلانی فراتر از یک حد معین را ندارد.
قدرت عضلانی بهطور کامل وابسته است به حجم عضلانی آن. اما تشخیص میزان دقیق حجم عضلانی کار بسیار مشکلی است. در اکثر مواقع سایز عضله با حجم آن اشتباه گرفته میشود و با وجودی که سایز یک نیاز بزرگ برای حجم زیاد تلقی میشود ولی از این قاعده پیروی نمیکند که سایز بزرگ یک پیش فرض برای داشتن حجم زیاد و بزرگ است.
اکثر افراد هیچ ایدهای در خصوص ارتباط واقعی بین اندازه محیط یک بخش از بدن و حجم واقعی تشکیل دهنده آن قسمت ندارند. یک فرد معمولی با وزن ۶۸ کیلو بهصورت نرمال دارای دور بازوی ۳۰ میباشد. حال اگر دور بازوی همین فرد از ۳۰ سانت به ۳۵ سانت افزایش یابد، آنموقع است که حجم بازوی فرد دوبرابر خواهد شد درصورتیکه تنها ۱۷ درصد بر محیط آن افزوده شده است. پس میبینید که تنها با افزایش دو اینچ بر سایز بازو حجم آن ۱۰۰% افزایش مییابد.
شاید مورد فوق خیلی مبالغهآمیز جلوه کند. ولی خیلی آسان و راحت میتوان این موضوع را با نشان دادن یک مثال تفهیم نمود. برای نمونه بیلپرل (BillPearl) را در نظر بگیرید با وزن ۹۵ کیلوگرم و یک فرد معمولی و همقد با او را هم با وزن ۶۸ کیلو در کنار او قرارداده و با هم مقایسه کنید. فکر میکنم مقایسه کردن دور بازو و حتی حجم کلی آنها با هم خیلی خندهدار باشد. چون حجم بیل حداقل چهار برابر بیشتر از آن فرد خواهد بود در صورتیکه بیل تنها ۲۷ کیلو از آن مرد سنگینتر میباشد.
واقعاً چرا حجم بیل چهار برابر آن فرد معمولی است. چرا در برخی موارد قدرت بیل خیلی بیشتر از آن فرد میباشد.
با این اوصاف چه مقدار از این افزایش سایز مفید و مؤثر میباشد. البته این مسئله برمیگردد به اینکه شما چطور بخواهید مفید بودن را تعریف کنید.
تقریباً برای تمامی اهداف کاهش سایز بهمنزله کاهش قدرت میباشد و در هر فعالیتی که نیاز به قدرت است کل سایز عضلانی موجود مورد نیاز و مفید خواهد بود. سرعت حرکت به چند فاکتور بستگی دارد. که از وزن کلی بدن، استعداد بالقوه فرد در سرعت و تناسب کلی بدن و سابقه فرد در آن رشته میتوان نام برد. اما در اکثر موارد مسئله فراتر از آن حدی است که انتظارش را داشتهاید. چند سال قبل و در خلال مسابقات المپیک یک بررسی دقیق بر روی سرعت انجام حرکات توسط ورزشکاران رشته مختلف بهعمل آمد و در آخر بهطور دقیق مشخص شد که وزنهبردارها به لحاظ سرعت انجام حرکت در میان ورزشهای دیگر سریعترین هستند.
انتظار داشتن از یک نوع فعالیت فیزیکی به جهت ساختن یک سوپر قهرمان که قادر باشد در تمام رشتههای ورزشی اول شود فراتر از تصور میباشد. و عملاً هم غیرممکن میباشد چون نیازهای اولیه و اساسی برای هر رشته مربوط به آنرشته بوده و تنوع در این خصوص بسیار زیاد میباشد. بنابراین این مسئله کاملاً واضح است که هیچ فعالیت فیزیکی (تمرینی) این توانائی را ندارد که به تنهائی بتواند قهرمانی برای تمامی رشتههای ورزشی پرورش دهد. تا همین اخیراً هر نوع تمرین با وزنهای برای اکثر مربیان رشتههای ورزشی دیگر بسیار خطرناک جلوه میکرد. اگر ۴۰ سال پیش یکنفر اینطور عنوان میکرد که تمام ورزشکاران باید تمرینات با وزنه انجام دهند همه به او به چشم یک آدم دیوانه نگاه میکردند. پیشتر از آنهم که وضع به مراتب بدتر بود. اما در حال حاضر تقریباً مربیان رشتههای ورزشی دیگر و هر کدام تا حدودی به مزایای تمرین با وزنه در جهت پیشرفت در رشته ورزشیشان پی بردهاند. ولی با اینوجود اکثراً بهطور شخصی یا هیچچیز و یا حداقل تجربهای از تمرینات با وزنه ندارند و تنها منبع اطلاعشان گفتههای عجیب و غریبی است که از منابع گوناگون بهدست آوردهاند.
هنوز مربیان زیادی هستند که بهدلیل عدم آشنائی و نداشتن علم تمرین با وزنه از تمرین دادن شاگردان خود با وزنه هراس دارند.
بههر حال وضعیت در حال تغییر است و مرور زمان خیلی از مسائل را روشن ساخته ولی با این وجود در حال حاضر هنوز خرافاتی که از چندین سال پیش در خصوص معایب تمرینات با وزنه را افتاده در برخی افراد و رشتهها وجود دارد که البته آنها هم دیر یا زود میبایست تعصب خشک خود را کنار بگذارند و با این مسئله که ورزش دیگر در تمامی ابعاد و رشتههای آن به یک موضوع علمی و پیشرفته مبدل شده پی ببرند.
بهطور حتم میتوان از یک ورزشکار انتظار درجهای از پیشرفت در آن رشته را بر اثر اجراء تمرینات وزنه داشت. و در اکثر موارد این پیشرفت بسیار چشمگیر و در خور توجه میباشد.
البته انتظار معجزه نبایست داشت. بنابراین ابتدا بهصورت منتقدانه نیازهای خود را بررسی کنید و سپس برنامه تمرینی علمی با وزنه مناسب آنرشته ورزشی را بهصورت مکمل به برنامه تمرینی اصلیتان اضافه کنید و در آیندهای نه چندان دور میزان پیشرفت خود را ارزیابی کنید.
منبع-http://edcoan.ir