فرزانه متین: مصرف خودسرانه دارو بهویژه داروهای اعصاب و روان توسط مردم تبدیل به معضلی جدی شده است، تمام پزشکان بر عواقب و خطرات مصرف داروهای بدون تجویز متخصص، اتفاقنظر دارند و معتقدند خاصیت و عملکرد یک قلم دارو همیشه و در همه شرایط یکسان نیست بلکه عواقب بسیار خطرناکی را در پی خواهد داشت. مصرف خودسرانه، نادرست و نابجای داروهای ضدافسردگی و آرامبخش که این روزها در میان سایر داروها، رتبه بالایی به خود اختصاص داده، علاوه بر هزینههای اضافه، عوارض جانبی ازجمله ازدستدادن سلامتی حتی تا پیش رفتن بهسوی مرگ را در پی دارد که بخشی از این مصرف را باید به داروخانهها، مشکلات فرهنگی، تعرفه بالای روانپزشک و… نسبت داد. دراینزمینه با دکتر محمدمهدی بدیعی، روانپزشک گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
چه عواقب و عوارضی در کمین کسانی است که به مصرف خودسرانه داروهای ضدافسردگی و آرامبخش یا خوابآور میپردازند؟
قبل از آنکه بخواهم در مورد عواقب و عوارض مصرف خودسرانه داروها صحبت کنم، لازم میبینم به ذکر نمونهای از میان بیمارانم بپردازم:
خانم 34 سالهای که در گذشته بهدلیل جدایی از همسرش بهصورت ناگهانی یک دوره از افسردگی را طی کرده بود، با تجویز داروهای لازم بهوسیله روانپزشک به بهبودی دست پیدا کرد. بعد از مدتی که در شرایط زندگی دچار استرس شد و علایمی مانند کمخوابی، عدم تمرکز ذهنی، خستگی و احساس افسردگی داشت و بدون رفتن نزد روانپزشک و ترس از آنکه برچسب بیماری مجددا نخورد، شروع به مصرف داروهای قبلی خود کرد و بهجای روند بهبودی، بدتر شد. در بررسیها و شرححالش مشخص شد دچار ترشح از سینه شده و با بررسی روانپزشک و دکترهای متخصص بهدلیل ترشح نابجای هورمونهای فوق کلیه گزارش شد که یکی از علائمش افسردگی بوده که درمانش داروهای ضدافسردگی گذشته نبوده است که اگر این روند مصرف خودسرانه ادامه پیدا میکرد، سلامتی این خانم بیش از حد به خطر میافتاد.
نمونه فوق یکی از هزاران نمونهای است که خودسرانه دارو مصرف میکنند اما در مورد عواقب و عوارض مصرف خودسرانه داروها باید به موارد زیر اشاره کنم:
مورد اول: مردم بین اختلال افسردگی و احساس افسردگی خودشان بهسادگی نمیتوانند تمایز قائل شوند. کسانی که میتوانند تشخیص این دو را از هم بدهند مسلما روانپزشکان هستند. خیلی از افراد ممکن است مدت کوتاهی دچار حس افسردگی شوند و خودشان بهسراغ دارو بروند درحالیکه داروهای ضدافسردگی برای اختلالات افسردگی تجویز میشود.
مورد دوم: فرد غیرمطلع علائم یک اختلال را مدنظر قرار میدهد مانند بیخوابی که حداقل 50 علت میتواند داشته باشد و فرد ممکن است خودسرانه آرامبخش مصرف کند اما با همین کار برای خود مشکلات زیادی میتواند درست کند؛ بهعنوان مثال، بیخوابی مانند دنداندرد است که فرد مسکن میخورد تا دردش را کم کند و ما با خوردن قرصهای خوابآور، علامت بیخوابی را از بین میبریم. درواقع، صورتمسئله را پاک میکنیم، بهجای آنکه آن را درمان کنیم. فرد چاقی که دچار آپنه (وقفه تنفسی) است و خروپف هم میکند، مصرف آرامبخش تا حد مرگ برایش خطرناک است یا اینکه در مورد افسردگیهای دوقطبی، بعضی از داروهای آرامبخش مانند کلونازپام و آمیتریپلیتین بیماری فرد را بدتر میکند. خیلی از افرادی که دارای بیخوابی هستند، شاید مشغله ذهنی یا اختلالات مربوط به خواب دارند که بسیاری از داروها، آنها را بدتر میکنند زیرا اول تشخیص داده نمیشود و فرد خودش علامت درمانی میکند.
مورد سوم: هر بیماری مانند افسردگی در افراد مختلف، خصوصیات مختلفی هم دارد. نتیجهاش این است که وقتی بخواهیم فرد را درمان کنیم، برای کسانی که مثلا افسردگیهای شدید همراه با اضطراب دارند، نباید فلوکستین تجویز کرد زیرا حال فرد را بدتر میکند. با توجه به نوع افسردگی، روانپزشکان داروهای مناسب تجویز میکنند. این درحالی است که اکثر افراد افسرده، خودسرانه فلوکستین مصرف میکنند.
مورد چهارم: هر روانپزشکی وقتی چند دارو تجویز میکند، سلسلهمراتبی از عوارض، تداخل، عواقب و اثرات آنها در نظر میگیرد؛ مثلا در مورد شخصی که داروهای فشارخون مصرف میکند، مسلما روانپزشک با گرفتن شرححال، باید داروهایی برایش تجویز کند که تداخلی با داروی قبلیاش نداشته باشد. این موردی است که خود بیمار درباره آن اطلاعات نداشته و به آن توجه ندارد و با مصرف خودسرانه سلامتی خود را در معرض تهدید قرار میدهند.
مورد پنجم: دوز و مقدار داروهای ضدافسردگی حتی در یک فرد که قبلا افسرده بوده، درمان شده و دوباره افسردگی به سراغش آمده، بنا به شرایط و علائم بالینی، متفاوت است. فرد نباید فکر کند چون داروهای قبلی برایش مفید بوده، اینبار هم ثمربخش است. این را باید بداند اگر دوباره افسردگی بهسراغش آمد، به پزشک معالجش رجوع کند.
مورد ششم: از آنجا که بیماران از نحوه شروع و میزان صحیح افزایش دوز دارو در بهبودیشان اطلاع ندارند؛ بنابراین ندانسته یا خیلی دارو مصرف میکنند یا مقدار آن را کم میکنند که مطمئنا برایشان ضرر دارد. از طرف دیگر، برخی از درمانهای افسردگی، ممکن است 6 ماه طول بکشد و برخی دو سال اما تغییر طول مدت مصرف دارو که چه مدتی باید به مصرف ادامه دهد، ممکن است در صورت قطع مصرف یا تغییر دوز آن بهصورت ناگهانی عود کند.
مورد هفتم: ممکن است شما در پنج نفر دو علائم مشترک ببینید، مانند تپش قلب و بیخوابی. اگر یک دارو برای آن شخص مفید بود، نمیتوان اذعان داشت همان دارو برای فرد دیگری نیز مفید خواهد بود و این مسئله ممکن است عواقب بدی را برای بیمار رقم بزند.
مورد هشتم: بعضی از بیمارانی با علائمی شبیه افسردگی در دستهبندی روانپزشکی اختلال دوقطبی جای میگیرند. داروهای ضدافسردگی برای این افراد ممنوع است بلکه باید داروهای تثبیتکننده خلق بخورند که این دسته از داروها با ضدافسردگیها بسیار متفاوت هستند اما اکثر افراد ممکن است متوجه تمییز این دو از هم نشوند و داروهای ضدافسردگی بخورند.
مورد نهم: وظیفه پزشک این است بعد از تجویز داروهای روانپزشکی، بعد از مدتی به کمک آزمایشات پزشکی و بررسیهای آزمایشی فرد، بهطور مرتب مخصوصا کلیه و کبد چک شود اما کسی که خوددرمانی میشود، هیچکدام یک از این بررسیها در مورد آنها انجام نمیشود.
مورد دهم: گاهی میشنویم از همکاران ما ازجمله پزشکان عمومی که به بیمارشان میگویند اگر اضطراب داری، این قرص آرامبخش را بخور، از نظر ما روانپزشکان باید شرححال کاملی در زمینههای کمخوابی یا پرخوابی، تغییرات اشتها، تعریق، تپش قلب، علائم گوارشی، سردشدن کف دست یا پا و… گرفته شود زیرا همه اینها ممکن است یکی از علائمی باشند که در اختلالات روانپزشکی دیده میشوند. حتی در مورد مصرف داروهای مسکن باید اشاره کرد که ممکن است فرد علایمی داشته باشد، مانند تنگینفس، دردهای گوارشی، سردرد، سوزش معده و… که از علائم افسردگی باشند و احتیاج به روانپزشک باشد و نباید به مصرف داروهای تسکینی مانند کلینیوم سیدی برای معده درد بپردازد چون ممکن است این اختلال ناشی از مورد دیگری باشد.
خیلی از افراد بهجای آنکه داروهای شیمیایی را مصرف کنند بهصورت خودسرانه بهسراغ گیاهان دارویی میروند؛ آیا این گیاهان، عوارضی برایشان دارند؟
بله، یکی دیگر از خطرات مصرف خودسرانه در زمینه داروهای ضدافسردگی بهویژه خوابآور، استفاده از داروهایی با منشأ گیاهی است که خیلی از این داروها اگر با داروهای شیمیایی مصرف شود، خطر جدی برای کبد دارد مانند عصاره گل انگشتانه یا گل ساعتی که متأسفانه تبلیغات آن زیاد دیده شده است.
در مورد مصرف خودسرانه دارو کدام دسته از داروهای روانپزشکی وابستگی میآورند؟
احتمال وابستگی داروهایی از گروه بنزودیازپین مانند دیازپام، لورازپام، کلونازپام، آلپروزولام، فلورالازپام، کلردیازپوکساید که برای آرامبخشی و کاهش اضطراب مصرف میشوند، اگر توسط پزشک تجویز شود، بهدلیل دردستگرفتن میزان آن، وابستگی نمیآورد اما اگر خودسرانه مصرف شود، خطر شدید وابستگی و اعتیاد داشته و بهعلاوه غیر از خطر وابستگی در برخی از افراد، اثر پارادوکس نیز دارد.
گروه دیگری از داروهای شایعتر و ضدافسردگی که بین مردم به گروه تریپتیلین معروف هستند و بهعنوان داروهای ضد افسردگی چندحلقهای به کار برده میشود مانند ایمیپرامین، آمیتریپتیلین، نوروتریپتیلین و تریمیپراسین با تجویز دارو ازسوی روانپزشک اثرات خوبی دارند اما مردم بهدلیل مصرف زیاد آنها یا بالابردن دوز، سلامتی خود را به خطر میاندازند و عوارضی مانند تشدید مشکلات گوارشی، یبوست، خشکی دهان و… تجربه میکنند. حتی گاهی مصرف این داروهای ضدافسردگی بهصورت خودسرانه در افراد افسرده، ممکن است خطر خودکشی را بیشتر کند؛ بهویژه در افرادی بین 15 تا 24 سال. درواقع، بدون بررسی و معاینه روانپزشک بهدلیل مصرف خودسرانه شخص، افکار خودکشی در آنها تشدید میشود.
از میان داروهای ضدافسردگی و آرامبخش، کدامیک مصرف خودسرانهاش در میان مردم شایعتر است؟
در داروهای ضدافسردگی، معمولا گروهای آمیتریپ و فلوکستین و در میان خوابآور و آرامبخشها، دیازپام، کلونازپام و آلپروزولام. جالب است که روانپزشکان بهندرت آلپروزولام را برای بیمارانشان تجویز میکنند زیرا با اینکه اثرات رضایتبخشی دارد اما عوارضش خطرناکتر است.
دلیل اینکه افراد به خوددرمانی میپردازند، چیست؟
دلایل زیادی میتوان برشمرد، مهمترین آنها که معمولا افراد خودشان را با آن توجیه میکنند، عبارتند از: عدم دسترسی به روانپزشک، نوبتهای طولانی و تأخیر در ویزیتشدن، تعرفههای روانپزشکی، ترس از برچسبخوردن اینکه فردی که به روانپزشک مراجعه کرده، مشکل روحی دارد یا از نظر اجتماعی قابل رفتوآمد نیست. با اینکه حس میکنند دچار مشکل هستند، آن هم مشکل جدی چون اثر منفی در عملکرد روزانهشان دارد با این قضایای خالهباجی که دوست یا آشنایی به آنها میگوید من با خوردن این قرصها خوب شدم، تو هم مصرف کنی، خوب میشوی، مصرف میکنند. متأسفانه، هر دارویی که به هر شخصی جواب داده، دلیل بر این نیست برای شخص دیگر هم همان جواب را دهد. یا اینکه فرد به توصیههای افراد مورد اطمینانش گوش میدهد. باید بدانیم آدمهای مورد اطمینان در حوزه توانمندیهایشان میتوانند به ما کمک کنند، نه در حوزههای دیگر. ما همیشه باید یادمان باشد گوشت را از قصاب بگیریم نه از سوپرمارکت. هر چقدر هم که سوپرمارکت ما خوب باشد.
در رابطه با تعرفههای روانپزشکی نیز باید گفت، در حال حاضر، در کشور دسترسی به خدمات روانپزشکی و روانشناسی بسیار تسهیل شده در مراکز دولتی، تعرفه روانپزشک، پایین است یا در خیلی از مؤسساتی که وابستگی دولتی دارند مانند وزارتخانهها، صداوسیما و… سرویسهای مخصوص بهداشت روان وجود دارد. همچنین برای افرادی که در روستاها و شهرهای دورافتاده زندگی میکنند، استفاده از خدمات روانپزشکی در مراکز درمانی دولتی، خانه بهداشت در حد رایگان موجود است. برای اقشار خاص مانند دانشجویان نیز در بیشتر دانشگاههای دولتی و برخی از دانشگاههای آزاد، مراکز مشاوره دانشجویی وجود دارد، حتی در کلانتریها، دادگستریها و…
اما در مورد برچسب و انگزدن، نیازمند یک کار فرهنگی هستیم. فردی که افسردگی یا اضطراب دارد، مانند بیماری است که فشارخون یا تیروئید داشته و این ربطی به ضعف و ناتوانی شخص ندارد. اشخاص باید بدانند وسواس، ترس اجتماعی، اختلالات خوردن زیاد و… همه بر اثر تغییرات نوروبیوشیمیایی در مغز اتفاق میافتند. از دیگر دلایل مصرف خودسرانه دردسترسبودن داروها، به غلط تجویزکردن آنها ازسوی افراد غیرمتخصص روانپزشکی است. بسیار دیده شده پزشکان مغز و اعصاب داروهای روانپزشکی تجویز کردند که عوارض بدی برای بیمار داشته همانطور که ما روانپزشکان در درمان بیماری اماس و تومور مغزی دخالتی نمیکنیم، به تبع این انتظار را هم داریم که پزشکان غیرمتخصص دراینزمینه مداخله نکنند.
منبع: وقایع