بر اساس قاعده ای از پیش تعیین شده وظیفه مرد در خانواده کسب درآمد و زن مدیریت محیط خانه را بر عهده دارد. اما با توجه به شرایط امروز این حرف دیگر معنایی ندارد و علاوه بر این کم نیستند خانواده هایی که مردی سرپرستی آنها را به عهده ندارد و شیر زنی به مدیریت خانواده در تمام ابعاد می پردازد.در ادامه با دکتر سلام همراه باشید.
وقتی یک زن به اختیار یا بهاجبار شرایط، سرپرست خانواده میشود با مشکلات بسیاری مواجه میشود.
پدیده خانوادههایی که در آن زن سرپرست خانوار است، به دلایل مختلف در جهان رو به افزایش است. کشور ما نیز از این مسئله مستثنی نیست و بهخصوص در طی چند دهه اخیر با سیر رو به بالای آمار این دست از خانوادهها مواجه شده است. زنانی که سرپرست خانواده میشوند، با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. درصورتی که جامعه و فرد به شناسایی و مدیریت این مشکلات نپردازند، بهطورقطع معضلات بزرگتری گریبان گیر هردوی آنها خواهد شد.
زنان سرپرست خانوار به چه گروهی از زنان گفته میشود؟
قبل از هر چیز لازم است منظور از زنان سرپرست خانوار مشخص شود. زنان سرپرست خانوار به گروه وسیعی از زنان شامل زنان بیوه، زنان مطلقه، همسران مردهای معتاد، همسران مردهای زندانی، همسران مردهای بیکار، همسران مردهای مهاجر، زنان خودسرپرست که تنها شدهاند، دختران خودسرپرست که هرگز ازدواج نکردهاند، همسران مردهای سالمند و همسران مردهای ازکارافتاده که مسئولیت تأمین معاش خود، فرزندان و خانواده را به عهده دارند، اطلاق میشود.
زنان سرپرست خانوار چه مشکلاتی دارند؟
وقتی یک زن به اختیار یا بهاجبار شرایط، سرپرست خانواده میشود با مشکلات بسیاری مواجه میشود. در ادامه چند مشکل مهم و شایع آنها بررسی می شود:
۱- فقر اقتصادی
اکثر زنان سرپرست خانوار، تحصیلات بالایی ندارند و از مهارتهای فنی و حرفهای لازم و کافی هم برخوردار نیستند. به همین دلیل به مشاغل سادهای که نیاز به مهارت خاصی ندارند، رضایت میدهند و علیرغم زحمت زیادی که متحمل میشوند، به خاطر پایین بودن درآمدشان از تأمین مناسب بسیاری از نیازهای خود و خانوادهشان بازمیمانند.
۲- کمبود زمان
شغل بسیاری از زنان سرپرست خانوار، طوری است که باوجود درآمد کم، بسیار زمانبر است. برای مثال زنانی که در شرکتهای خدمات و نظافت منازل مشغول به کار هستند، برای این که بتوانند فردا کار جدیدی بگیرند، هرروز دوازده-سیزده ساعت در یک محل کار میکنند. درنتیجه وقتی به خانه خودشان میرسند، برای انجام کارهای خانه، رسیدگی به فرزندان و حتی رسیدگی به خودشان نه رمقی دارند و نه زمانی.
۳- بازی کردن در چندین نقش
زنان سرپرست خانوار مجبورند چندین نقش مختلف را که بعضا در تعارض با یکدیگر هم قرار دارند، بهطور همزمان انجام دهند. بهعنوانمثال این زنان مانند اکثر قریب بهاتفاق مادران دوست دارند نقش مادریشان را خوب ایفا کنند و بهاندازه کافی برای بچههایشان وقت و انرژی بگذارند، اما ازآنجاکه مجبورند نقش نانآور اصلی خانواده را هم اجرا کنند، هرروز برای ساعتهای متمادی فرزندانشان را در خانه تنها میگذارند. تعارضی که بین ایفای همزمان دو نقش پرمسئولیت مادری و پدری وجود دارد آنها را آشفته و مضطرب میکند.
۴- مشکلات مربوط به فرزندان
فرزندان خانوادههای زن سرپرست، به دلیل برخورداری کمتر از امکانات مالی، بیشتر در معرض خطر افت تحصیلی و ترک تحصیل قرار دارند. همچنین ازآنجاکه اغلب مادران این فرزندان مجبورند خانوادهشان را در مناطق محروم و حاشیهای نامناسب سکنی دهند، آنهم در شرایطی که خودشان از فرصت کافی برای رسیدگی و نظارت بر آنها برخوردار نیستند، با نگرانی بیشتری درباره احتمال گرفتار شدن فرزندان در دام رفتارهای بزهکارانه مواجه هستند.
۵- ازدواج
ازدواج مجدد یکی از مشکلات زنان سرپرست خانواری است که در اثر فوت همسر و یا طلاق، بیشوهر شدهاند. برخی از این زنان به دلیل تجربههای تلخ زندگی قبلی، نگرانی از واکنش فرزندان و یا بزرگ شدن آنها زیر سایه ناپدری، فشارهای خانواده همسر سابق و نگاه نامطلوب جامعه، میترسند دوباره ازدواج کنند. بعضی دیگر از زنان سرپرست خانوار هم به خاطر مشکلات اقتصادی و نیازهای عاطفی و جنسی حاضر میشوند به ازدواجهای موقت تن بدهند.
۶- حرف مردم
زنان سرپرست خانوار بهخصوص آنهایی که بدون حضور هیچ مردی خانواده را سرپرستی میکنند، به خاطر عقاید و تفکرات موجود در جامعه، مورد قضاوتهای نادرست و غیرمنصفانهای قرار میگیرند.
۷-آزارهای جنسی
هر نوع نگاه، کلمه و تقاضای برقراری رابطه که بهنوعی محتوی مضمونی جنسی باشد و بدون رضایت زن بر او تحمیل شود، بهطوریکه احساس ناراحتی، تحقیر شدن، ترس و اذیت شدن در او به وجود بیاورد، آزار جنسی بهحساب میآید. زنان سرپرست خانوار به دلیل نبود و یا کمبود حمایت و آگاهی کافی بیشتر در معرض آزار جنسی قرار دارند، این خطر بهخصوص در محیطهای کاری بیشتر آنها را تهدید میکند. ازآنجاکه اغلب آزارهای جنسی در محل کار از سوی مراجع قدرت مثل رئیس و صاحبکار و با چاشنی تطمیع و تهدید اتفاق میافتد، برخی از این زنان به خاطر ترس از دست دادن شغل و بریده شدن نانشان، همچنین به دلیل ترس از تغییر کردن نگاه دیگران نسبت به خود و بیآبرو شدن، در برابر آزارگران خود سکوت اختیار میکنند و برخی دیگر تسلیم میشوند.
۸- انزوا و تنهایی
زنان سرپرست خانوار به دلیل مشکلات مالی کمتر با فامیل و دوستان رفتوآمد میکنند. کمبود وقت هم یکی دیگر از دلایل دور شدن این زنان از تعاملات خانوادگی است. دستهای دیگر از دلایل منزوی شدن آنها هم به مشکلاتی مربوط میشود که در بالا به آنها اشاره شد. برای مثال زنی که از قضاوتهای اطرافیان به ستوه آمده، یا زنی که مورد آزار جنسی قرارگرفته است سعی میکند با محدود کردن روابط با دیگران از خودش محافظت کند.
۹- بروز اختلالات و بیماریها
زنان سرپرست خانوار به دلیل تحمل طولانیمدت فشارهای متعدد، بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای روانتنی مانند پرفشاری خون و زخم های گوارشی و نیز اختلالات روانشناختی مانند اضطراب، افسردگی، بیخوابی، کاهش مهارتهای ارتباطی و کاهش سازگاری قرار دارند.
بالا بردن توانمندی
برای مدیریت و حل مسائل زنان سرپرست خانوار، فقط یک راهکار اساسی وجود دارد: بالا بردن توانمندی. درست است که برای تحقق این راهکار، نقش جامعه و برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی بسیار مهم است، اما میزان تمایل و تعامل زنان برای توانمند شدن هم تعیینکننده است. بالا بردن توانمندی زنان سرپرست خانوار دو بخش مهم دارد:
افزایش توانمندی اقتصادی
ارتقای مهارتهای فنی و حرفهای، شانس به دست آوردن مشاغلی با درآمد بالاتر و ثبات بیشتر را افزایش میدهد و وضعیت مالی زنان سرپرست و خانوادههایشان را بهبود میبخشد.
افزایش توانمندی روانی
پژوهشها نشان میدهند که مشکلات زنان سرپرست خانوار همیشه به دلایل اقتصادی نیست و جنبههای روانی و اجتماعی مسائل آنها نیز اهمیت فراوانی دارد. به همین خاطر میتوان گفت که بالا بردن توانمندیهای روانشناختی مانند عزتنفس، خودکارآمدی، ابراز وجود، حل مسئله، تابآوری و … در این زنان، نهفقط در بهبود سلامت و کیفیت زندگی آنها مؤثر است، بلکه در بهبود پایدار استقلال و توان اقتصادیشان هم نقش دارد.
چند نمونه از آثار بالا بردن توانمندی در حل مشکلات زنان سرپرست خانوار:
۱-اقدام به ازدواج مناسب
بالا بردن توانمندی اقتصادی و روانشناختی به زنان سرپرست خانوار کمک میکند تا با معضلات و مسائل مربوط به ازدواجشان منطقیتر برخورد کنند و تصمیمات عاقلانهتری بگیرند.
۲-مدیریت مشکلات مربوط به فرزندان
به دلیل تأثیر واضح فقر مالی بر دیگر ابعاد زندگی، میتوان انتظار داشت که با بهبود یافتن این مسئله و نیز ارتقاء مهارتهای روانشناختی سرپرست خانواده (مادر) وضعیت روانی، اجتماعی، ارتباطی، تحصیلی و شغلی فعلی و آتی فرزندان هم بهتر شود و از نگرانیهای مادر کاسته شود.
۳-مدیریت آزارهای جنسی در محل کار و زندگی
ارتقای توانمندی به زنان سرپرست خانوار عزتنفس و توانایی لازم را میدهد تا از طریق اتخاذ تدابیری پیشگیرانه، مانند شناخت عوامل خطرساز و حفظ مرزهای شخصی احتمال مورد آزار قرار گرفتن خود را تا حد امکان کم کرده و در صورت بروز نیز به شیوه مؤثرتر و ایمنتری با آن برخورد کنند.
منبع: سپیده دانایی