کودکان در هر سنی که هستند با خطرات متعدد و متفاوتی روبرو میباشند که هر کدام به آن ها آسیب خاصی را میرساند.بر اساس جدیدترین مطالعات انجام شده،کودکانی که به Psychopathy(اختلال های روانی)مبتلا هستند و از این رو رفتار خاصی از خود نشان میدهند،با بی توجهی و بد رفتاری بیشتری روبرو میشوند.
این یافتهها به شواهد موجود مبنی بر اینکه کودکان دارای ناتوانی با خطرات بیشتری مواجه هستند، افزوده شد؛ اما همچنین آنها پی بردند این خطرات بسته به نوع اختلالی که کودک دارد، متفاوت است.
به گفته دکتر وینسنت پالوسی، متخصص اطفال در مرکز پزشکی لانگون دانشگاه نیویورک: «ما از گذشته میدانستیم که کودکان ناتوان بیشتر در خطر بد رفتاری قرار دارند؛ اما این مطالعه جدید عمیقتر به این موضوع پرداخته است.»
به طور کلی، محققان دریافتند که کودکان مبتلا به اوتیسم، سندرم داون یا برخی از نواقص مادرزادی مانند اسپینا بیفیدا، در معرض خطر بالای بد رفتاری نیستند.
اما این خطر در کودکان دچار ناتوانیهای ذهنی بالا است. همچنین این امر در کودکانی صادق است که در گروه وسیع «اختلالات روانی یا رفتاری» قرار میگیرند، صادق است که شامل مشکلاتی اعم از افسردگی و اضطراب تا تاخیر در رشد و اختلالات شخصیتی میشوند.
پالوسی که در این مطالعه شرکت نداشت، متخصص در درمان کودکانی است که مورد بد رفتاری قرار گرفته یا نادیده گرفته شدهاند.
او میافزاید، اگر متخصصان اطفال بدانند که کدام کودکان مبتلا به ناتوانی بیشتر در معرض خطر بد رفتاری هستند، میتوانند گامهایی برای کمک به کاهش این احتمال بردارند. برای نمونه، آنها میتوانند سعی کنند والدین را برای برخی از تنشهایی که ممکن است در برخورد با نیازهای ویژه کودک خود داشته باشند، آماده کنند.
پالوسی اشاره میکنند که بچهها میتوانند در معرض خطر بیشتری باشند؛ زمانی که پدر و مادرشان احساس ضعف و عدم حمایت کنند.
وی خاطر نشان کرد: «اما والدین بهخودیخود همیشه عاملان بد رفتاری نیستند. این امر میتواند هر مراقبتکنندهای را شامل شود. بنابراین شما نیز باید بسیار مراقب باشید که کودک خود را نزد چه کسی میگذارید.»
همچنین بچههای دیگر را میتوان متهم قلمداد کرد. یک مطالعه تازه در ایالات متحده نشان میدهد که کودکان دارای ناتوانی، با احتمال بیشتری در مدرسه در مقایسه با دیگر دانشآموزان، مورد زورگویی واقع میشوند.
یافتههای جدید از دادههای بیش از 500 هزار کودک متولد شده در غرب استرالیا بین سالهای 1990 و 2010 گرفته شده است. کمتر از 5 درصد آنها در معرض سوءاستفاده یا بیتوجهی قرار گرفته بودند؛ «سوءاستفاده» شامل آزار جسمی، جنسی یا احساسی است.
این گروه دریافتند با آنکه کودکان مبتلا به ناتوانی تا حدود 10 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند، یک چهارم از تمام اتهامات بد رفتاری و 29 درصد از تمام اتهامات اثباتشده مربوط به آنها است.
کودکان ناتوانی ذهنی در معرض بیشترین خطرات بودند. آنها دو برابر بیش از بچههای بدون معلولیت، یک ادعای بدرفتاری در پرونده خود داشتند؛ اما حتی در میان این کودکان نیز تفاوتهایی وجود داشت. افراد مبتلا به ناتوانیهای شدید معرض خطر بالایی نبودند؛ بر خلاف افراد دارای اختلالات خفیفتر.