افزایش مشکلات روانی در تمام کشورها که شایعترین آنها افسردگی است، نظام بهداشت جهانی را بر آن داشته تا شعار امسال را به این موضوع اختصاص دهد.
به گزارش دکتر سلام به نقل از مهرخانه، روز 18 فروردین (7 آوریل) سال 1948 میلادی در نیویورک، نخستین اساسنامه کنفرانس بینالمللی بهداشت از سوی سازمان بهداشت جهانی (WHO) تدوین شد؛ به همین بهانه هرساله این روز را به عنوان روز جهانی بهداشت در سراسر جهان گرامی میدارند. سازمان بهداشت جهانی مطابق روال گذشته امسال نیز شعاری را برای این روز در نظر گرفت. موضوع امسال افسردگی است و این سازمان شعار «بیایید صحبت کنیم» را مطرح کرده است.
رشد 50 درصدی افسردگی و اضطراب در جهان طی 23 سال
در سراسر جهان اختلالات روانی شایع در حال افزایش است. بین سالهای 1990 و 2013 تعداد افرادی که از افسردگی یا اضطراب رنج میبرند، نزدیک به 50 درصد افزایش یافته است. نزدیک به 10 درصد از جمعیت جهان تحتتأثیر یک یا هر دو نوع این شرایط هستند. افسردگی به تنهایی 10 درصد از سالهای عمر از دست رفته به خاطر ناتوانی را در جهان به خود اختصاص داده است. همچنین میزان افسردگی از سال 2005 بیش از 18 درصد افزایش یافته است. یک نفر از هر پنج نفر در معرض خطر افسردگی و اضطراب قرار دارند.
افسردگی خطر ابتلا به دیگر بیماریهای غیرواگیر، مانند دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی را افزایش میدهد، متقابلاً نیز بیماریهایی مانند دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد. همچنین افسردگی پس از زایمان در زنان باردار میتواند در روند رشد نوزادان تأثیر گذارد.
در بسیاری از کشورهای جهان حمایت و پشتیبانی در دسترس برای افراد مبتلا به اختلالات روانی بسیار کم است یا وجود ندارد. حتی در کشورهای با درآمد بالا، حدود 50درصد از افراد مبتلا به افسردگی درمان نمیشوند. عدم وجود درمان برای اختلالات روانی شایع، هزینههای بالای اقتصادی را به بار میآورد. شواهد جدید از یک مطالعه انجامشده به سفارش WHO نشان میدهد که افسردگی و اختلالات اضطرابی به تنهایی سالیانه هزینهای بیش از یک تریلیون دلار دارد. در صورتیکه شایعترین اختلالات سلامت روان با هزینهای نسبتاً کم قابل پیشگیری و درمان هستند.
خودکشی دومین علت مرگومیر افراد 15 تا 29 سال است
براساس اطلاعات منتشرشده از سازمان بهداشت جهانی، افسردگی همه سنین، همه سطوح زندگی و همه کشورها را در برمیگیرد. این امر باعث اضطراب روانی وتأثیر بر توانایی مردم حتی در انجام سادهترین کارهای روزمره و گاهی پیامدهای مخربی در روابط خانوادگی و دوستانه و عدم توانایی ادامه زندگی میشود. در بدترین حالت، افسردگی میتواند منجر به خودکشی شود که در حال حاضر دومین علت اصلی مرگومیر افراد 29-15 سال است.
به دنبال یاریطلبی مبتلایان به افسردگی هستیم
در عین حال، افسردگی میتواند پیشگیری و درمان شود. شناخت بهتر از ماهیت افسردگی، چگونگی پیشگیری و درمان آن به کاهش انگ مرتبط با این شرایط کمک خواهد کرد و منجر میشود که افراد بیشتری به دنبال کمک و راهنمایی باشند.
بزرگترین هدف کمپین امسال سازمان بهداشت جهانی، که در 10 اکتبر 2016 (روز جهانی سلامت روان) شروع شده، این است که افراد مبتلا به افسردگی بیشتری درهمه کشورها به دنبال دریافت کمک باشند. این سازمان بهطور ویژه درحال هدفگذاری برای رسیدن به این مورد است: آگاهی عمومی بهتر در مورد افسردگی، دلایل و پیامدهای ممکن آن (از جمله خودکشی) و مواردی که به آن کمک میکند یا میتواند برای پیشگیری و درمان آن در دسترس افراد مبتلا به افسردگی جویای کمک و خانواده، دوستان و همکاران افراد افسرده که با آنها زندگی میکنند و میتوانند او را حمایت وپشتیبانی کنند، باشد.
افسردگی چیست؟
افسردگی یک اختلال شخصیتی است که با حداقل 2 هفته غم و اندوه مداوم و از دست دادن علاقهمندی به فعالیتهایی که معمولاً لذتبخش است، به همراه ناتوانی در انجام امور روزمره همراه است. علاوه بر این، افراد مبتلا به افسردگی معمولاً چند علایم ذیل را دارند: ازدست دادن انرژی، تغییر در اشتها، کمخوابی یا خواب زیاد، اضطراب، کاهش تمرکز، تردید، بیقراری، احساس بیارزشی، احساس گناه یا ناامیدی و افکار خودآزاری یا خودکشی.
فقر، بیکاری، اتفاقات زندگی مانند مرگ افرادی که فرد به او علاقهمند است یا به هم خوردن یک رابطه عاطفی، بیماری جسمی و مشکلات ناشی از مصرف الکل و سوءمصرف مواد، منجر به افزایش خطر ابتلا به افسردگی میشود.
افسردگی باعث اضطراب میشود و میتواند روی توانایی افراد برای انجام حتی سادهترین کارهای روزمره اثر بگذارد و حتی گاهی اوقات منجر به ایجاد پیامدهای ویرانکننده در روابط خانوادگی و دوستان شود. افسردگی درماننشده میتواند مانع از کار کردن و روابط سالم خانوادگی و زندگی افراد شود.
صحبت کردن، جزو حیاتی درمان است
در هسته کمپین سازمان بهداشت جهانی، اهمیت صحبت کردن در مورد افسردگی بهعنوان یک جزء حیاتی از درمان است. از موانع باقیمانده برسر راه بیماران افسرده جویای کمک در سراسر جهان، انگ بیماریهای روانی از جمله افسردگی است. صحبت کردن در مورد افسردگی چه با یکی از اعضای خانواده، دوست یا کارکنان پزشکی در گروههای بزرگتر (برای مثال در مدارس، محل کار و محیط اجتماعی) یا در مکانهای عمومی، در اخبار رسانهها و بلاگها یا رسانههای اجتماعی به شکستن این انگ کمک میکند و در نهایت منجر به این میشود که افراد بیشتری متقاضی کمک باشند.
درمان افسردگی معمولاً شامل یکی از راههای صحبت کردن (مشاوره – گفتوگو) یا استفاده از داروهای ضد افسردگی یا ترکیبی از این دو است.
گروههای هدف سازمان بهداشت جهانی
افسردگی میتواند هر کسی را تحتتأثیر قرار دهد؛ بنابراین کمپین برای هر کسی در هر سن، جنس و موقعیت اجتماعی است. در سازمان بهداشت جهانی، خواسته شده که توجه خاصی به انتخاب سه گروه وجود داشته باشد که بهطور نامناسبی تحتتأثیر هستند؛ نوجوانان و جوانان، زنان در سنین باروری (بهویژه پس از زایمان) و سالمندان (افراد بالای 60سال). این سازمان برای هر یک از این گروهها محتوایی آموزشی در نظر گرفته است.
ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟
دی ماه سال 95 سیدحسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور اعلام کرد که تعداد افسردههای جهان حدود 9 یا نزدیک به 10 درصد است اما این میزان در ایران 12.6 درصد است. بیش از 450میلیون نفر در سراسر جهان دچار مشکلات روانی هستند و این رقم روز به روز در حال افزایش است. اختلالات ناشی از خستگی، اضطراب و کمخوابی رشدی 15 درصدی و اختلالات ناشی از بیخوابی رشدی 3 درصدی داشته و متأسفانه دولتها و کشورها کمتر به این اختلالات توجه دارند.
بخشی از این بیماری در کشور ما به زندگی ماشینی، محیطهای آپارتمانی و مشکلات خانوادهها مربوط میشود. زمانیکه 25 درصد ازدواجها به طلاق منجر میشود، 2 هزار و 500 بیمار مبتلا به اعتیاد و 11 درصد نرخ بیکاری داریم، به طور حتم بیمارهای روانی رشد خواهد کرد. همچنین سالانه 18 هزار نفر بر اثر سوانح رانندگی کشته و 200هزار نفر مجروح و معلول میشوند که از گروههای جوان تا پیر هستند و این امر به رشد این بیماری کمک کرده است.
به گفته وزیر بهداشت در حال حاضر به 40 هزار تخت اعصاب روان در کشور نیاز است که متأسفانه تنها 8 هزار تخت آن تأمین شده است.
سواد سلامت روان مردم بسیار پایین است
مهرماه سال گذشته نیز احمد حاجبی، رییس مرکز سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور تصریح کرد که سواد سلامت روانی مردم بسیار پایین است. خیلی از مردم تصور میکنند که با ازدواجدرمانی یا سفردرمانی بیماری روانی آنها خوب میشود، درحالیکه بیماری روانی شدید مانند افسردگیهای شدید، اضطراب و وسواسهای شدید یا افراد مبتلا به بیماری دوقطبی یا اسکیزوفرنیا باید به روانپزشک مراجعه و دارو مصرف کنند. پایین بودن سطح سواد سلامت روان حتی در بین افراد تحصیلکرده کشور نیز وجود دارد و هنوز بسیاری از تحصیلکردههای دانشگاهی فرق روانپزشک و روانشناس را نمیدانند.
به گفته حاجبی پیمایش شیوعشناسی بیماریهای روانی در کشور که در سال 90 انجام شد، نشان داد که 23.6 درصد افراد بین 15 تا 64 سال به یکی از انواع شدید بیماریهای روانی مبتلا هستند که از این میان افسردگی با 12.7 درصد شایعترین بیماری روانی است و البته درصد شیوع آن در زنان بیش از مردان است.
فارغالتحصیلان بیدانش و بیمه، مشکلات درمان بیماریهای روانی است
او درباره خدمات سلامت روان وزارت بهداشت بعد از طرح تحول سلامت اظهار کرد که در این برنامه 800 روانشناس بالینی در شبکه بهداشتی کشور بهکارگیری شدهاند که عمدتاً در مراکز جامع خدمات سلامت فعالیت میکنند و حدود 45 میلیون نفر از جمعیت کشور را تحت پوشش دارند. بررسیها نشان میدهد که اغلب فارغالتحصیلان حتی کارشناس ارشدهای روانشناسی بالینی صلاحیت لازم را برای ارائه خدمات سلامت روان به مردم ندارند و به همین علت قبل از بهکارگیری آنها در مراکز جامع سلامت یک دوره آموزش 150 ساعتی برای آنها در نظر گرفته میشود.
تعرفه و پوشش بیمهای خدمات سلامت روان نیز از دیگر مشکلات است. هفت خدمت سلامت روان از سال 93 تعرفهگذاری شده و در کتاب ارزشهای نسبی خدمات سلامت قرار گرفته است که البته فقط با حمایت وزارت بهداشت در بخش دولتی پوشش حمایتی دارد و بیمهها این خدمات را در بخش خصوصی پوشش نمیدهند.
چرا زنان افسردهترند؟
با توجه به هدفگذاری جهانی برای توجه به درمان افسردگی و وضعیتی که در ایران ترسیم شده است، به سراغ دکتر امیر رضایی اردانی، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد رفتیم تا نظرات او را درباره سیاستهای لازم برای بهبود وضعیت سلامت روان در ایران دریافت کنیم. او در گفتوگو با خبرنگار مهرخانه به تشریح وضعیت موجود پرداخت و بیان کرد: آمار دقیق و بهروزی از وضعیت افسردگی در کشور نداریم اما در جهان شایعترین اختلال روانی افسردگی است و به احتمال زیاد وضعیت کشور ما هم مانند سایر کشورهای دنیاست؛ یعنی شایعترین اختلال روانی ایران، افسردگی است. از طرفی افسردگی در زنان شایعتر است. مسائل بیولوژیک و فیزیولوژیک دلیل شیوع بیشتر آن در زنان است. بهطور مثال زنان بهطور ماهانه قاعدگی را تجربه میکنند که میتواند وضعیت آنها را بسیار دگرگون کند. همچنین اندامها، ارگانها و هورمونهای زن باردار متحول میشود که این موضوع روی روحیه فرد اثرگذار است.
او ادامه داد: مسأله دیگر، مسائل روانی و اجتماعی زنان است. در کل دنیا بهویژه در کشورهایی مانند ما فشارها و آسیبهای روانی، عاطفی و هیجانی زیادی معطوف به زنان است. بنابراین جمع مسائل زیستی و روانی – اجتماعی باعث میشود که شیوع اختلال افسردگی در زنان بیشتر باشد. در ایران بحرانهای روانی که به لحاظ اقتصادی، معیشتی و سطح فرهنگی خانوادهها پیش میآید، کم نیستند و اینها میتواند فشار زیادی را بر زنان وارد کند و در نتیجه اختلالات هیجانی از جمله افسردگی در این گروه زیاد میشود.
باید اهمیت افسردگی برای سیاستگذاران روشن شود
این روانپزشک درباره نقش سیاستگذاران در بهبود وضعیت اختلالات روانی بهویژه افسردگی در کشور تصریح کرد: در درجه اول باید اهمیت توجه به افسردگی برایشان روشن شود. اگر اهمیت آن برای دولت روشن شد، باید گروهی از کارشناسان، اندیشهپردازان و برنامهریزان را دعوت کند، آنها برنامه بریزند و کسانی که قدرت اجرایی دارند، آن را اجرا کنند. گروههای هدف «کودکان و نوجوانان» و «بزرگسالان» هستند که سیاستگذاران باید پس از مشورت با متخصصان، راههای پیشگیری و درمان را به اطلاع مردم برسانند. واسطه این اطلاعرسانی رسانهها هستند و اصحاب رسانه باید این اطلاعات را به شکل مفید و قابل درک برای همه اقشار در جامعه نشر دهند تا مردم این نوع بیماریها را بشناسند و بدانند اگر مبتلا هستند، باید درمان کنند. همچنین از چه مواردی باید پرهیز کنند که بعدها به این بیماری مبتلا نشوند.
رضایی افزود: برای پیشگیری از افسردگی میتوان مسائل رشدی را در نظر گرفت؛ یعنی یک کودک در سلامت روان رشد یابد و به شکلی مراقبت شود که آسیبهای روانی کمتری به او وارد شود زیرا آسیبهای روانی کمکم جمع میشوند و زمانی که سرریز میکنند، شاهد اختلال روانی بزرگی خواهیم بود. گاهی مغز بیمار میشود و علامت یکی از بیماریها، مشکلاتی در روحیه فرد است. بسیاری از افرادی که وضع روحیهشان بد است، نمیدانند دچار نوعی بیماری هستند و با خود میگویند من چنین فردی هستم و مثلاً چون ورشکست شدم، باید اینگونه باشم. نمیدانند که ورشکستگیشان باعث بروز یک بیماری روانی شده است. زمانی که این اختلال را بهعنوان بیماری بشناسند، درمان آن را پیگیری میکنند. رسانهها با بالا بردن سطح آگاهی مردم در این حوزه میتوانند بسیار نقش داشته باشند.