هوشیاری ذهن و افزایش آگاهی آن نیازمند قرار دادن آن در برخی چالش ها و موقعیت های خاص است، در این جا به برخی صفات و خصوصیات خوب ذهن می پردازیم .احساس غمگینی، بدبینی و ناراحتی همه از ذهن ما منشا میگیرند، وظیفه ذهن تحلیل و بررسی این احساسات و تعیین حالات روحی ماست، می خواهیم بدانیم ذهن وظیفه شناس چگونه است؟

فروید ذهن را به دو قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم کرد. بخش هشیار ذهن در برگیرنده تمام افکار، احساسات و اعمالی است که ما در حال حاضر از آن آگاهی داریم. ناهشیار شامل چیزهایی است که از آگاهی شخصی ما پنهان است. به باور فروید، ناهشیار، انگیزه‌های ابتدایی و غریزی ما و نیز خاطره‌ها و هیجان‌های اضطراب‌آوری که از نفوذ آنها به ذهن هشیار جلوگیری شده است، را در بر می‌گیرد.
وظیفه‌شناسی یکی از صفات خوب ذهن است و ذهن وظیفه شناس  باید خوب باشد و این نباید یک دست انداز تلقی گردد. حالا اگر اینجا از شما سوال شود که آیا شما وظیفه شناس هستید یا نه ؟ جواب شما چیست؟ قطعا ما یک چیز را مطمئن هستیم و آن این که ذهن شما وظیفه‌شناس هست، چون وظیفه ذهن تولید است و ذهن شما همین الان در حال تولید است. ذهن شما فقط یک وظیفه دارد و آن هم تولید افکار، احساسات و خاطرات و علائم بدنی و میل‌هاست. زمانی ذهن وظیفه شناس دست انداز می‌شود که ما قدر وظیفه شناسی آن را ندانیم و از این که ذهن‌مان اینقدر فکر تولید می‌کند ناراحت باشیم . همه ما هم این را می‌گوییم که من خیلی ذهن شلوغی دارم، خیلی ذهنم آشفته است، لذا  ذهن آشفته، ذهن وظیفه شناسی است، اما این موضوع چه زمانی به یک دست انداز تبدیل می‌شود؟ وقتی که شما به خودتان بگویید چرا ذهنم اینقدر فکر می‌آورد؟!

تایید، راه عبور از چالش عدم‌آگاهی از وظایف ذهن
براحتی می‌شود از این دست انداز عبور کرد چگونه؟ ما باید ذهن‌مان را به مانند چشمه‌ای بدانیم که همیشه جوشان است و همیشه آب دارد. ذهن ما حتی مثل چشمه‌های طبیعی هم نیست که مثلا تنها در فصل بهار آب داشته باشد، این چشمه همواره می‌جوشد و همواره افکار و احساسات تولید می‌کند، راه عبور از ذهن وظیفه شناس خیلی راحت و آسان است، پس فقط ذهن وظیفه شناس را تایید کنید چطور؟ اول تمام افکارتان را منسجم کنید و بجای اینکه بگویید که من زندگی را دوست ندارم یا اینکه تو در حق من بد کردی، بگویید که من این فکر را دارم که تو الان با من اینکار را  کردی، الان این احساس اضطراب را دارم، الان خشم دارم،  بجای اینکه بگویید عصبانی هستم یا غمگین هستم بگویید الان افکار گذشته دارد اذیتم می‌کند، عبور از ذهن وظیفه شناس فقط یک عبارت است، من این فکر را دارم که… ! فقط با گذاشتن این عبارت اول افکار و احساساتمان  می‌توانیم از این دست انداز عبور کنیم بعضی‌ها می‌گویند من غمگینم، بجای این باید چی بذاریم؟ الان احساس غم دارم. .پس من غمگینم غلط است، من غمگین نمی‌شوم بلکه احساس غمگینی به سراغم می‌آید. حال چرا سراغ من می‌آید؟ چون ذهن من وظیفه شناس است و حالا اتفاقی افتاده و من این احساس را دارم. من ناراحتم ، یعنی الان من احساس ناراحتی دارم.  من مضطربم یعنی الان من حالت اضطراب دارم.  من بدبینم، یعنی الان من افکاری دارم که از جنس بدبینی است، من خوشبینم، یعنی من الان  فکری دارم که خوشبینانه است . اگر به جنس آنها اشاره کنید یعنی تایید می‌کنید و می‌گویید بله ذهن من الان اینطوری است و در واقع ذهن ما این چیزها را دائم برای ما می‌آورد تا آن را تایید کنیم اما این جمله را نگوییم که من غمگینم، چون ما غمگین نمی‌شویم. من احساس غمگینی به سراغم آمده، بگویید ذهن من احساس غمگینی برای من آورده است ( هرچه جمله طولانی تر باشد بهتر است) اینها جملات درستی اند که ما را از این وضعیت بیرون می‌کنند.

ایمنا