شاید بیشتر ما بعد از اینکه یک بلای طبیعی در مناطقی از کشورمان رخ می دهد، تنها به این مسئله فکر می کنیم که کاش آن بلا تمام شود و مردم آن شهر به آسایش برسند. اما مسئله ی مهم تنها خرابی و ویرانی آن شهر نیست، خرابی روحیه ی مردم آن شهر از همه مهم تر می باشد. اینکه چگونه باید روحیه ی بازماندگان را تسکین داد، بسیار مهم می باشد.
وقوع حوادث و بلایای طبیعی، گذشته از خرابی و ویرانی هایی که بر جای می گذارد، مصائب روحی بی شماری را به وجود می آورد که نمی توان به سادگی، این پس لرزه های روانی را جبران نمود و شخص آسیب دیده را به سکون و آرامش رساند و چهارچوب روحی او را مانند چهارچوب خانه ویران شده اش بازسازی نمود. این مساله نقش مشاورین بهداشت روانی را دو چندان می کند.
بروز فشارهای روانی در آسیب دیدگان و حتی بستگان و گروه های امدادی قابل پیش بینی است و میتوان با تدابیری آن ها را کاهش داد و حتی از بین برد اما چگونه میتوان از میزان این تنش ها کاست و آرامش را به بازماندگان بازگرداند و انگیزه کار، فعالیت و مشارکت در امور پس از بلایا را در آسیبدیدگان فراهم آورد؟
به طور معمول به دنبال بحران هایی همچون سیل و زلزله، افراد از مراحل مختلفی عبور می کنند. پس از وقوع بلایا، واکنش روانی مردم در مراحل مختلف، متفاوت است باید این تفاوت ها را بشناسیم و با آن ها رفتار کنیم. بیشک، کیفیت رفتار سازمان امدادرسانی در کنار این تنشها و عوامل تشدید کننده و کاهشدهنده آن میتواند مشگل گشا باشد. انسان ها با رویارویی با بلایا و حوادث، واکنش هایی از خود بروز میدهند که میتوان آن ها را به پنج مرحله تقسیم کرد.
1- مرحله تماس یا ضربه: این مرحله در چند دقیقه اول پس از حادثه بروز می کند.
علائم واکنش:
– اکثر افراد دچار ترس و وحشت می شوند.
– برخی افراد، بهت زده می شوند.
– افراد، گیج و درمانده هستند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند.
– این حالت معمولاً گذرا و کوتاه مدت است.
اداره واکنش:
دراغلب موارد قبل ازرسیدن هر کمکی بطور خود به خود پایان می پذیرد.
2- مرحله برخورد شجاعانه یا قهرمان گرایی: این مرحله در ساعات یا روزهای اولیه وقوع حادثه بروز می کند.
علائم واکنش:
– افراد احساس می کنند باید کاری انجام دهند، با دیگران ارتباط برقرار می کنند و به طور داوطلبانه در امدادرسانی کمک می کنند.
– همبستگی بین مردم ایجاد می شود.
– مردم با گذشت و ایثار زیاد عمل می کنند و تا رسیدن نیروهای کمکی، بسیاری از کارها را خود انجام می دهند. به عنوان مثال پس از زلزله شروع به بیرون آوردن اجساد از زیر آوار می کنند.
– افراد، گستاخانه عمل کرده و به موانع اداری اجرایی کاری ندارند و ممکن است عصبانی و تحریک پذیر شوند.
اداره واکنش:
– رفتار آسیب دیدگان را باید به عنوان واکنش طبیعی آن ها تلقی کرد.
– باید وضعیت و شرایط افراد را درک کرد.
– هدایت هوشمندانه ( باید فعالیت های مردم را بصورت مناسبی هدایـت کرد)
– به نقش خانواده افراد آسیب دیده و یا دوستان آن ها اهمیت داده شود.
3- مرحله شادمانی یا فراموش کردن غم: این مرحله بین یک هفته تا چند ماه بعد از حادثه بروز می کند.
علائم واکنش:
همزمان با رسیدن نیروهای کمکی و توزیع کمک ها، افراد امیدوار شده و به طور موقت به آن ها حالت آرامش دست می دهد.
اداره واکنش:
کمک رسانی به افراد در این مرحله بسیار مهم و مفید بوده و نتایج زیر را در بردارد
– سرعت در پیدایش تعادل روانی
– جلوگیری از اختلالات روانی عاطفی شدید بعدی
– جلوگیری از انتقام جویی و بدبینی نسبت به دیگران در مراحل بعدی
4- مرحله سرخوردگی یا مواجهه با واقعیت: این مرحله بین 2 الی 3 ماه بعد از وقوع حادثه بروز می کند.
علائم واکنش:
– افراد تازه متوجه وسعت خسارت و فقدان هایشان می شوند.
– افراد مجدداً روحیه خود را از دست می دهند، نا آرام، خسته و درمانده می شوند.
– ممکن است به این نتیجه برسند که کمک های رسیده برای آن ها کفایت نمی کند و یا شروع به مقایسه دریافتی های خود با دیگران کنند.
– مضطرب و حساس شده و احساس تنهایی شدیدی می کنند.
اداره واکنش:
– از نظر روانی احتیاج به حمایت بیشتری دارند.
– ایجاد روحیه امید و اعتماد به نفس درآسیب دیدگان اهمیت زیادی دارد.
– امدادگران و مسئولین توزیع کمک ها، باید حداکثر تلاش خود را در جهت توزیع عادلانه و توام با احترام امکانات را بین مردم انجام دهند.
5- مرحله تجدید سازمان یا ترمیم: این مرحله 6 ماه تا 1 سال پس از وقوع حادثه بروز می کند. افراد شروع به بازسازی روانی
خود و بازسازی زندگی خود می کنند و به تدریج درک می کنند که باید متکی به خود باشند.
- آگاهی از این واکنش ها کمک می کند تا عکس العمل های روانی آسیب دیدگان را بشناسیم و نحوه برخورد با آنان را دریابیم. گاه برخی از مراحل بارز نیستند و الزاماً بهترتیب نیز رخ نمی دهند. اقدام متناسب با این حالت ها، مردم را منسجم کرده و به آن ها انگیزه میدهد تا با حوادث دست و پنجه نرم کنند. هدف نهایی، رسیدن هر چه سریع تر بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است.
- صدمات روحی شخص آسیب دیده ممکن است پنج تا شش سال بعد از وقوع حادثه موجبات اضطراب ، افسردگی، ترس یا حتی بزهکاری را در شخص ایجاد کند. آسیب دیدگان و بازماندگان این حوادث برای عبور از این بحران و بازیافتن سلامت روانی خود می بایست مراحلی را طی نمایند. حضور تیم های روان شناختی و استقرار آن ها در محل آسیب دیده می تواند در هضم و حل این بحران، کمک شایانی باشد. مشاورین بهداشت روانی به منظور بهبود وضعیت روانی و روحی آسیب دیدگان کمک می کنند تا از اعمال رفتارهای سنتی و غیر علمی جلوگیری شود.
منابع:
1- دکتر محمد تقی یاسمی، دکتر محمد فرج پور و همکاران، 1388، حمایت های روانی اجتماعی در بلایای حوادث غیرمترقبه (متن آموزشی مدیران بهداشتی) ، اداره سلامت روان، دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد، معاونت سلامت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی.
2- فتحی, رویا، 1385، نقش مشاورین بهداشت روانی در هنگام بروز بلایای طبیعی، همایش ملی مناسب سازی محیط شهری، تهران، پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان.
فارس نیوز