مي دانيم که ورزش براي بدن خوب است. اضطراب و افسردگي را کاهش مي دهد، کمک مي کند بهتر بخوابيم و در تثبيت وزني سالم کمکمان مي کند. اما اجازه دهيد رو راست باشيم: ورزش هميشه جالب نيست. مخصوصا اگر کلي زحمت و درگيري داشته باشد. تا حدود سه هفته پيش من يک ورزشکار حرفه اي بودم هفته اي حدود ۹۰ مايل را با پا مي پيمودم. بعد از ۱۴ سال که فقط ۲ هفته استراحت داشتم، حالا تمام تمرينات سنتي خود را متوقف کرده ام و نمي دانم دوباره چه زماني به تمريناتم بازخواهم گشت!
بعد از اينکه در تمام اين سال ها فشار زيادي به بدن، ذهن و روحم آوردم فرسودگي شغلي را تجربه کردم و تنها چيزي که مي خواهم استراحت است. دلم براي دويدن تنگ نشده، نمي خواهم ورزش کنم و بدتر از همه، بدون هدف يا اشتياقي براي مراقبت از فيزيک بدني ام، کنار گذاشتن برنامه غذايي هم بسيار ساده شده است. هر ساعت شيريني مي خورم و براي شام هم چيپس!
اين را مي دانم که حتي اگر بعد از دويدن و تمرينات جدي نياز به استراحت داشته باشم، قبل از اينکه سلامت پايدار و طولاني مدتم با سر سقوط نکند بايد کاري کنم.
تحقيقات چه چيزي مي گويد؟
نتايج يک تحقيق در سال ۲۰۱۲ نشان داد ورزشکاراني که ۸ هفته وقفه، در تمرينات خود مي اندازند سلامت متابوليکشان کاهش مي يابد که شامل کاهش گنجايش هوازي ,افزايش چربي بدني،, از دست دادن عضله و افزايش مقاومت به انسولين مي شود.
در شرايط من، اين حق را پيدا کرده ام که براي چند هفته هيچ کاري نکنم، اما اگر از بدنم مراقبت نمي کردم باعث مي شد نه تنها تناسب اندامم را از دست دهم بلکه سلامتيم را نيز قرباني کنم. بسياري از ما اين احساس را تجربه کرده ايم. در اين مورد يک دوره کوتاه استراحت کافي است اما همين که از عادت ورزش کردن خارج شويد، بازگشت مجدد به اين عادت مي تواند تبديل به نبردي طاقت فرسا شود.
وقتي ورزش را متوقف مي کنيد چه اتفاقي براي بدن مي افتد؟
اين بستگي دارد به چيزي که آن را ورزش مي دانيد. زندگي فرسوده کننده ي من شامل کل روز نشستن روي مبل، داشتن يک شغل پشت ميزي و وحشتناک وغذا خوردن مي شود. مطمئنا همه ي ما در سال، چند هفته به استراحت نياز داريم طوري که هيچ کاري نکنيم، کنار ساحل استراحت کنيم و کمي هم کالري اضافي بگيريم. اما تمام چيزي که بايد باشد همين است، فقط يک استراحت.
در تحقيقي جديد که فعاليت مغز را دنبال مي کرد، مشخص شد بعد از تنها ۱۰ روز ورزش نکردن، خانم ها و آقاياني که سنشان بالاتر است دچار کاهش جريان خون به هيپوکامپ مي شوند. هيپوکامپ قسمتي از مغز است که حافظه و احساسات را مي سازد، هر دوي اينها در هر سني برايمان بسيار بااهميت هستند.
ورزش حتما نبايد ۳۸ کيلومتر دويدن ( همانطور که من براي ماراتن تمرين مي کردم ) يا حتي ۴ کيلومتر باشد. حتما لازم نيست در شکل سنتي اش باشد. براي پياده روي به جايي جديد برويد، اسب سواري کنيد، اسکيت برويد. مي شود گفت فرصت هاي پايان
ناپذيري براي ورزش کردن وجود دارد، حتي اگر در شهري بزرگ زندگي مي کنيد آنقدر تنوع ورزشي وجود دارد که مجبور نيستيد يک ورزش را چند بار تکرار کنيد و مي توانيد به سراغ نوع ديگري از آن برويد.
تصميم بگيريد به دنبال فعاليتي باشيد که از آن لذت ببريد. در طول اين فعاليت آگاهيد که ورزش مي کنيد اما چون لذت بردن بر ديگر احساساتتتان غلبه دارد ديگر برايتان دشوار نخواهد بود.
بعد از تنها دو هفته ورزش نکردن متوجه مي شويد حتي بالا رفتن از پله ها نيز نسبت به گذشته برايتان دشوارتر شده است. بدن خيلي سريع تناسبش را از دست مي دهد و بعد از حدود ۳ ماه، ۲۰ درصد از تناسب هوازي خود را از دست داده ايد. تنها چند مرتبه ورزش سبک
در هفته، مي تواند اين مقدار را از ۲۰ درصد به ۵ درصد کاهش دهد.
چند خبر خوب براي آنهايي که کمي به جاي ورزش استراحت داده اند
نرخ کاهش قدرت نسبت به استقامتمان خيلي کندتر است و حتي در يک تمرين مشخص شد بعد از ۲۴ هفته ورزش نکردن، شرکت کنندگان همچنان مقداري از قدرت خود را حفظ کرده اند.
در دنياي ايده آل، همه ما بايد هفته اي ۵ روز تمرين داشته باشيم، در هر وعده غذاهايي بخوريم که حاوي مواد مغذّي هستند و هر شب ۸ ساعت بخوابيم.
به هر دليلي که هست چنين دنياي ايده آلي وجود ندارد و ممکن است در زندگي بارها پيش بيايد که به آن مقدار ورزشي که مي خواهيم نرسيم. گاهي همه چيز را رها کنيم به خود استراحت دهيم، اين کار اصلا ايرادي ندارد. اگر نمي توانيد به روش سنتي ورزش کنيد پس سعي کنيد راهي براي وارد کردن سرگرمي ديگري به زندگي خود پيدا کنيد، حتي اگر اين کار ۲۰ دقيقه پياده روي و صحبت با گوشي همراهتان باشد و يا دويدن به دنبال کودکتان در پارک. اين کار باعث حفظ بدن و نجات ذهن مي شود.
سايت دکتر کرماني