نوجوانان و جوانان در برقراری رابطه با جنس مخالف دچار چه نوع دگرگونی های عاطفی خواهند شد ؟ انتظار دختران و پسران از برقراری رابطه با جنس مخالف چیست؟ آن ها از عشق و عاشقی و رابطه احساسی چه هدفی دارند؟ اکثر دوستی ها و رابطه ها جز پشیمانی چیز دیگری در برندارند و دختران و پسرانی که خود را درگیر این ثبیل مسائل میکنند همیشه آشفته و ناراحت هستند.
تا به حال از یک نوجوان یا جوان پرسیدهاید که درباره رابطه با جنس مخالف چگونه میاندیشد؟ درباره جنس مخالف چه طور؟ درباره عشق؟ متاسفانه این سوالات را بسیاری از پدران و مادران نیز از فرزندان نوجوان و جوانشان نپرسیدهاند و فکر میکنند بدیهی است که آنها اطلاعات درستی از جنس مخالف داشته باشند.
دلیل عصبانیتشان نیز همین است که آنها چرا با وجود داشتن اطلاعات باز هم به سراغ دوستی با جنس مخالف میروند و زندگی خود را تباه میکنند. اما متاسفانه باید گفت که این فرزندان اطلاعات درست را باید از کجا آورده باشند؟ آیا سیستم آموزشی ما در مدارس و حتی در دانشگاهها، آموزشی درباره جنسیت مرد و زن و انگیزههای ارتباطی این دو جنس میدهد؟ خیر. آیا والدین اطلاعات صحیحی در این مورد به فرزندانشان میدهند؟ در اکثر موارد خیر. آیا رسانههای عمومی از جمله صدا و سیما، که قرار بوده دانشگاه عمومی باشد، اطلاعاتی در این زمینه به نوجوانان و جوانان میدهند؟ خیر. پس نوجوان و جوان ایرانی از کجا باید بداند که جنس مخالف چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ فقط میماند تجربه ناقص همسالانش که آن هم به درستی منتقل نمیشود. همسالانی که خود در یک رابطه دوستی با جنس مخالف افتادهاند و آسیبهای آن را دیدهاند، فقط درباره تمایلات خود صحبت میکنند، نه در مورد آنچه واقعا وجود دارد. این ماجرا ادامه مییابد و شکست عاطفی و رفتارهای نابهنجار و افت تحصیلی میشود سرنوشت قشر عظیمی از این نسل. اما این نسل چه باورهای نادرستی درباره رابطه با جنس مخالف دارد؟
۱- عشق ما جاودانی است
تحقیقات روانشناسان در حداقل سی سال اخیر نشان میدهد که عشقی که در نوجوانی و آغاز جوانی به دست میآید، تنها هیجانی زودگذر است و به سرعت از بین میرود. نوجوان دستخوش هیجاناتش است. یکی از این هیجانات علاقهای است که به جنس مخالف نشان میدهد. این عشق از شناخت به دست نیامده و همین ماجرا را به تلخی میکشاند. بسیاری از نوجوانان طرف مقابلشان را حتی خود انتخاب نمیکنند. دوستشان که رابطهای با جنس مخالف دارد، پیشنهاد میکند که او نیز با دوست طرف مقابلشان ارتباط برقرار کند. به همین سادگی. حتی داستان از دیدن چهرهی زیبا و فریفتهشدن فراتر میرود و فرد بدون آنکه فرد مقابلش را ببیند عاشق او میشود! انتظار دارید این دوستی پایان زودگذری نداشته باشد؟
نوجوانان نمیدانند که هیجانشان برای آنکه بودنش توجیه شود، نیاز به استدلال دارد. برای همین شروع میکنند به استدلالبافی که این فرد مقابل، همان است که همیشه به دنبالش بودهاند. زمان به آنها نشان خواهد داد که اینگونه نیست و حرف علمی روانشناسان بر پایه اصولی است.
متاسفانه والدین و جامعه و دستاندرکاران آن به جای اینکه مستدل و منطقی و با پذیرش میل طبیعی نوجوان به جنس مخالف به او بفهمانند که این هیجانی که تجربه میکند چه پایهی سستی دارد، با پرخاشگری هیجان او را شدیدتر میکنند. در عین حال انسان همیشه در طلب بیشتر آن چیزی است که بیشتر منع میشود و نوجوانها نیز انسان هستند.
۲- تفاوتی در انگیزه دو جنس در رابطه با جنس مخالف نیست
پسران زیادی را دیدهام که باور دارند که دختران بیش از آنها به رابطه جنسی با آنها علاقهمندند و اگر تاکنون در برابر این درخواست پاسخ رد دادهاند، به علت آن است که خودشان را فریباتر جلوه دهند و پسر را در رابطه حریصتر کنند. پسر نوجوانی میگفت: «آخر، جواب مثبت میدهد. فقط یک کم باید صبر داشته باشم.» این باورها به دلیل آن است که به گفته روانشناس مشهور معاصر، دیوید باس، که درباره انگیزههای زن و مرد در جفتیابی تحقیقات عظیمی داشته است، پسران و مردان و جنس مذکر انگیزه اصلی شان در رابطه دوستی با جنس مخالف، انگیزه جنسی است و چون خودشان در رابطه با جنس مخالف اینگونه میاندیشند، باور دارند که جنس مقابل نیز همینگونه میاندیشد. اما اینگونه نیست و به تحقیق روانشناسان از جمله دکتر دیوید باس، انگیزه اصلی دختران و زنان و جنس مونث از رابطه دوستی با جنس مخالف حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی است.
۳- دوستی صرف با جنس مخالف ممکن است
Just Friend اصطلاحی است که بسیاری از پسران و دختران برای توجیه رابطه دوستیشان با جنس مخالف میگویند. این اصطلاح که معنای دیگر آن در نظر نوجوانان «دوستی پاک» است، به معنای آن است که میشود با یک فرد از جنس مخالف دوست شد، بدون آنکه انگیزه جنسی در میان باشد و ارتباط غیرشرعی و غیراخلاقی و در یک کلام «ناپاک» وجود داشته باشد. دکتر دیوید باس، به صراحت تاکید میکند که دوستی صرف با جنس مخالف امکانپذیر نیست. دوستی با جنس مخالف، تابع شرایط جنسیت زن و مرد است. جنس مذکر ـ آگاه یا ناآگاه ـ در رابطه دوستی با جنس مخالف به دنبال رابطه جنسی است و جنس مونث به دنبال یافتن حمایت عاطفی و روانی و اجتماعی. این دو انگیزه متفاوت دیری نمیپاید که نارضایتی ایجاد میکند و یا رابطه جنسی با اجبار برقرار میشود که احساس گناه و از دست دادن حمایت عاطفی را در دختر ایجاد میکند و او را از رابطه بیرون میبرد و یا این رابطه ایجاد نمیشود که پسر رابطه را ترک میکند.
وقتی چنین موردی را برای نوجوانان گفتم، باور نمیکردم که تمامی آنها ـ تاکید میکنم؛ تمامی آنها ـ این مورد را نمیدانستند و به گونه دیگری فکر میکردند و باور داشتند و بر اساس آن رفتار میکردند.
۴- رابطه جنسی باعث میشود که رابطه دوستی ماندگارتر شود
با توجه به دلایلی که پیش از این گفتیم و تفاوت انگیزههای دو جنس از رابطه و انتظارات آنها، این باور نیز نادرستی خود را نشان میدهد. رابطه جنسی در دختران احساس منفی شدیدی ایجاد کرده و از کیفیت دوستی به شدت میکاهد. او علت این احساس بد خود را در جنس مخالف میبیند و از او حتی متنفر میشود وگاه دست به انتقام میزند.
در تحقیقات روانشناسان اشاره شده است که متغیر رابطه جنسی برای پیشبینی بر همخوردن رابطه، یک متغیر اساسی است. یعنی اگر دو فرد در رابطه دوستیشان با هم رابطه جنسی داشته باشند، احتمال بیشتری دارد که با سرعت بیشتری از هم جدا شوند.
۵- اگر تاکنون از رابطه آسیب ندیدهام، هیچ وقت آسیب نمیبینم
وقتی در جمع نوجوانان از خطرات دوستی با جنس مخالف صحبت میکنم، آنها که در رابطه هستند دو راه را در پیش میگیرند؛ یا به کلی تمامی اطلاعات علم روانشناسی که از پس سالها تحقیقات به دست آمده است، انکار میکنند و به سخره میگیرند و خود را نشنیدن میزنند یا از تجربههای جاری خود یا دوستانشان سخن به میان میآورند که در تضاد با این دادههای علمی است. آنها که از تجربههای خود میگویند، سخن از حال میگویند و توجهی به آینده ندارند. اینکه یک رابطه با جنس مخالف با آسیبهای قابل توجهی مواجه میشود، به معنای آن نیست که باید بعد از چند روز یا حتی چند ماه این آسیبها رخ بنماید. آنها که امروز با دوست خود از جنس مخالف حال خوبی دارند، سخن از لحظه میگویند و غافلند که این آسیبها دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. آنها نیز این آسیبها را تجربه خواهند کرد اما بعد از یک وابستگی شدیدی که به طرف مقابلشان پیدا کردند و همین میزان آسیبشان را بیشتر خواهد کرد.
دیدن استثنائات و تعمیمدادن آنها نیز در همین باور نادرست تعریف میشود. اینکه پیرمرد نود سالهای که از چهل سالگی سیگار میکشد و تاکنون حتی سرما هم نخورد است، چه برسد به سرطان ریه، یافته پزشکان را زیر سوال نمیبرد که میگویند ارتباط مستقیمی بین سیگار و سرطان ریه وجود دارد و دلیل نمیشود که ما با این استثنائات قاعده زندگی خود را ببندیم.
سپیده دانایی