اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید پیشنهاد می کنیم مدیریت احساسات خود را در دست بگیرید و خودکنترلی را از یاد نبرید. اگر علاقه مند به رسیدن به کمال و موفقیت هستید شکست ها و سختی های گذشته را مدام برای خود تکرار نکنید و مشکلات را برای خود بزرگ جلوه ندهید.
آیا تا به حال به واکنش خود در مقابل چالشها توجه کردهاید؟ آیا از مشکلات میترسید و از آنها فرار میکنید؟ یا اینکه سعی میکنید مثل ناخدایی صبور و با تجربه کنترل اوضاع را در دست بگیرید و کشتی زندگیتان را تا ساحل مقصود به سلامت هدایت کنید؟
براستی چه چیزی باعث میشود عدهای از ما به فاتحان قلههای موفقیت تبدیل شویم؟بعضی دیگر ناخواسته در قهقرا فرو رویم و عدهای هم در میان زمین و هوا معلق باشیم؟
حال آنکه، خلقت آدمی بهگونهای است، که در ضمیر ناخودآگاهش کمال و موفقیت را جست وجو میکند. تقریبا انسانی را پیدا نمی کنیم که بگوید من از موفقیت بیزار و علاقهمند به شکستم. حتی کودکان هم در بازیهای کودکانهشان میخواهند همیشه برنده باشند. گویی نیرویی از درون ما را به سمت پیشرفت و کمال تشویق میکند و از پس رفت و زوال باز میدارد.
جالب است بدانیم، معلم توماس ادیسون مطمئن بود که محتویات جمجمه ادیسون فقط گچ است و بارها این مساله را به او و خانواده اش گوشزد کرده بود. هوندا مدرسه را به دلیل فقر رها کرد و چون باور داشت امتحان اصلی در حیطه کار و زندگی اجتماعی است، بدون تلاش برای اخذ مدرک دانشگاهی برای افزایش دانش فنیاش چند دوره دانشگاهی کاربردی را پشت سرگذاشت. برایان تریسی معروف در ابتدای جوانی زندگی بسیار سختی را تجربه کرد، از دستفروشی تا انجام کارهای یدی دشوار. اما روزی از خود پرسید: «چگونه است که بعضی زندگیشان از من بهتر است؟» تکاپو برای یافتن پاسخ این سوال معماری زندگی برایان را تغییر داد.
چنین شرایط مشابهی در زندگی خیلی از ما اتفاق افتاده است. اما واقعا بیایید واکنشهایمان را نسبت به مشکلات با این افراد مقایسه کنیم.
افراد موفق به جای غرق شدن در دریای ترس و ابهام و یا سوگواری برای زندگی از دست رفتهشان، آستینها را بالا زدهاند و خود را مجهز به صلاح مهارتهای زندگی کردهاند. یکی از این مهارتها، «خود کنترلی» یا «Self-control» است. این مهارت به کنترل احساسات، خواستهها و رفتارها کمک میکند، طوری که بتوان آنها را در مسیر دستیابی به اهداف هدایت کرد. طبیعی است که بسیاری از ما در مواجهه با مشکلات و موانع سر راه، آنها را بهطور اغراق آمیزی بزرگ میکنیم، آنقدر بزرگ که خودمان هم از آنها میترسیم و احساس میکنیم یارای مقابله با آنها را نداریم. نتیجه اینکه واکنشهایی مثل فرار از مشکلات را از خود نشان میدهیم.
در حالی که سرزنشها و تحقیرهای معلم ادیسون هرگز او را از متحول کردن جهان باز نداشت. هوندا در حالی موفقیت و شهرتش را بدست آورد، که معلمش اعتراف کرد، بزرگترین غفلت او در طول دوران خدمتش عدم توجه به استعداد بی نظیر هوندا بوده است. یا حتی برایان تریسی در جستجوی پاسخ سوالی که در ذهن داشت، راه غلبه بر چالشها را با مطالعه زندگی افراد موفقی که با آنها در تعامل بود، آموخت.
ادیسون، هوندا، تریسی و همه افراد موفق با شناختی که از خود داشتند اجازه ندادند تحقیرها و موانعی که بر سر راهشان سبز میشود، آنها را از مسیر اصلی بازدارد. آنها همواره کنترل خود و شرایط موجود را در دست میگرفتند.
انسانهای موفق به خود و باورهای انسانیشان بازگشته و مسیر موفقیت را با «خود شناسی» آغاز کردهاند. آنها معتقدند تا شناختی حاصل نشود، مدیریت و کنترل مفهومی نخواهد داشت. افراد موفق آموختهاند که توانمندیهای انسان به قدری است که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن سازد. پس از اینکه سقف آرزوهایشان را بلند بسازند هراسی ندارند. آنها میدانند، فقط کافی است بیاموزند خود را چگونه در هر شرایطی کنترل کنند. زندگی در تصور افراد موفق، مثل رشته کوههایی است که برای فتح هر قله لازم است پیمودن درهها را هم تجربه کرد.
مهم این است که با شناختی که از خود داریم، در فراز و نشیبها کنترل احساسات، رفتارها و خواستههایمان را از دست ندهیم و ثابت قدم و متعادل تا فتح قلههای موفقیت گام برداریم.
پنجره خلاقیت