یکی از دغدغه های بسیاری از افراد به خصوص دانش آموختگان و مخصوصا دانش آموزان کنکوری این است که بتوانند قدرت یادگیری خود را افزایش دهند. اما این خواسته رویایی دست نیافتنی نیست، بلکه شما می توانید با راهکارهایی قدرت یادگیری خود را افزایش دهید. ما در این مطلب قصد داریم شما را با راهکارهایی برای افزایش قدرت یادگیری آشنا نماییم.
یک رویکرد مثبت داشته باشید
به گفته پروفسور دانشکده تجارتهاروارد، الیسون بروکز، نگرانی از اینکه چیزی را یاد نخواهید گرفت، هدر دادن بیهوده نیروی ذهنی شما است. از نظر او “نگرانی مانع این میگردد که به دنبال راهحلهای واقعی و همچنین الگوهای فکری واقعی باشید که جواب را مشخص میکنند.” اما وقتی که احساس خوبی در مورد نتیجه کار داشته باشید، ذهن شما بروی فرصتها تمرکز میکند. “بنابراین شما بروی تمام چیزهای خوبی که میتواند اتفاق بیافتد تمرکز میکنید و احتمال اینکه تصمیمات درست گرفته و آنها را عملی کنید بیشتر خواهد بود.
فقط مطلب را یاد نگیرید، آن را عملی کنید
نظر مدیر بخش فناوری یک شرکت انگلیسی چنین بود: “شما نمیتوانید با مطالعه یک کتاب، فوتبال یاد بگیرید و در نهایت نیاز است که پای شما به توپ بخورد. همانطور که نمیتوانید کار با کامپیوتر را از کتاب یاد بگیرید و باید ماوس را در دستان خود بگیرید.”
یک متخصص پیدا کنید
و از وی درباره تخصصش بپرسید
اگر که میخواهید یک مطلب را یاد بگیرید، با یک متخصص صحبت کند که بتواند آن را توضیح دهد. آنها را به نهار دعوت کنید و تمام سوالهای خود را بپرسید. نویسنده کتاب “هفته کاری چهار ساعته” باور دارد که اگر میخواهید یک ورزش را یاد بگیرید، باید با مدالآوران آن ورزش صحبت کنید.
یک همراه برای خود پیدا کنید
شخصی را پیدا کنید که به دنبال همان مهارتی است که شما هستید – مهم نیست این مهارت صخرهنوردی، نواختن ویولون یا آشپزی فرانسوی باشد – و همراه او دوره یادگیری را سپری کنید. زمانهای منظمیداشته باشید تا پیشرفت خود را مقایسه کنید و آموختههای خود را به اشتراک بگذارید.
وقتی که متوجه نمیشوید، این موضوع را بگویید
وقتی که در یک جلسه یک مسئله را متوجه نمیشوید، جرئت کنید و دست خود را بالا ببرید و بپرسید “میبخشید، میتونید دلیل خودتون رو هم توضیح بدید؟ ” درست است که افراد احمق فکر میکنند که این کار احمقانهای است. اما افراد باهوش این کنجکاوی شما را تحسین خواهند کرد. در کتاب “چگونه یک کتاب را بخوانیم” نویسنده توضیح میدهد که یادگیری بسیار به این ربط دارد که وقتی گیج شدهاید به این موضوع آگاه باشید و در مقابل آن عکسالعمل نشان دهید.
تکرار، تکرار، تکرار
مسئله این نیست که تمرین شما را بهترین میکند؛ مسئله اینجاست که تمرین باعث میشود سریعتر یاد بگیرید. زیرا وقتی که یک کار را دوباره و دوباره انجام میدهید – به یاد بیاورید که چگونه حروف الفبا را تکرار میکردید – شما ارتباط میان سلولهای مغز خود را قوی میکنید. یک دانشجوی پزشکی اینگونه به ما گفت “تکرار باعث به وجود آمدن یک سیناپسی شرطی میشود. ذهن انسان انعطافپذیر است و تمرین اجازه میدهد مسیرهای عصبی شما سریعتر عمل کنند. به همین دلیل تکرار در طولانیمدت باعث میشود در لحظه چیزی را به یاد آورید – به همین دلیل است که حروف الفبا و اعداد را میتواند از بر بخوانید. اما تلاش کنید الفبا را برعکس نام ببرید و سختی کار برایتان بیشتر میشود.
تنها ننویسید، بلکه بکشید
دان روآم نویسندهای است که دو کتاب در رابطه با تفکر تصویری دارد. او همچنین به شرکتهای مختلف در مورد آن “جنبههای دانش که نمیتوان با کلمات بیان کرد” مشورت میدهد. طبق نظر او کلمات و تصاویر یکدیگر را کامل میکنند. “اغلب بهترین رویکرد برای حل یک مشکل و ایجاد ایدههای مختلف استفاده از ترکیب کلمات و تصاویر است. وقتی که تصاویر را اضافه کنید، شما لایهها و ابعادی از فکر را اضافه میکنید که با کلمات تنها هیچوقت بهدست نمیآیند… این روشی است برای اینکه ایده خود را روی کاغذ پیاده کنید، در حالی که هنوز هم ایده شما روان باشد.
مسائل سخت را در شروع روز یاد بگیرید
تحقیقات نشان میدهد که قدرت اراده محدود است. ما بسیاری از آن را در شروع صبح داریم، اما وقتی که تصمیم میگیریم و در مقابل هوسها میایستیم به تدریج اراده ما کاهش مییابد. (به همین دلیل است که خرید کردن شما را از پا میاندازد. ) بنابراین اگر که یک زبان، یک ساز یا هر چیز پیچیده دیگری را یاد میگیرید، برنامهریزی کرده تا در ابتدای روز آن را شروع کنید، زیرا بیشترین انرژی ذهنی را در این زمان دارید.
از قانون 20/80 استفاده کنید
قانون 20/80 بیان میکند که شما 80درصد از آنچه ارزشمند است را از 20درصد کار بهدست میآورید. در تجارت، 20درصد از فعالیتهای شما به تولید 80درصد از نتایجی میانجامد که خواستار آنها هستید. شما میتوانید همین آگاهی را در زمینه تحقیقات نیز استفاده کنید. در زیر مثالی را از یک دانشجوی انگلیسی میخوانیم:
برای مثال وقتی که یک کتاب را بررسی میکنم، به صفحه فهرست آن نگاهی انداخته و یک لیست از 1 تا 5 درست میکنم. در این لیست، 1 مرتبطترین فصل کتاب با نیاز من است. وقتی که در حال دیدن یک فیلم آموزشی هستم، معمولا آن را جلو میزنم تا ببینم که این مهارت یا تکنیک چگونه عملی میشود، سپس به عقب باز میگردم تا اصول و اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنم.
این موضوع جواب میدهد، چرا که شروع اکثر فیلمهای آموزشی با شرح موضوع است و اکثر کتابها نیز پر از اطلاعات به درد نخور هستند تا حجم آنها بیشتر شود. بنابراین اگر کمیزرنگ باشید، میتوانید بیشترین اطلاعات را در کمترین زمان ممکن بهدست آورید.
به گفته پروفسور دانشکده تجارتهاروارد، الیسون بروکز، نگرانی از اینکه چیزی را یاد نخواهید گرفت، هدر دادن بیهوده نیروی ذهنی شما است. از نظر او “نگرانی مانع این میگردد که به دنبال راهحلهای واقعی و همچنین الگوهای فکری واقعی باشید که جواب را مشخص میکنند.” اما وقتی که احساس خوبی در مورد نتیجه کار داشته باشید، ذهن شما بروی فرصتها تمرکز میکند. “بنابراین شما بروی تمام چیزهای خوبی که میتواند اتفاق بیافتد تمرکز میکنید و احتمال اینکه تصمیمات درست گرفته و آنها را عملی کنید بیشتر خواهد بود.
فقط مطلب را یاد نگیرید، آن را عملی کنید
نظر مدیر بخش فناوری یک شرکت انگلیسی چنین بود: “شما نمیتوانید با مطالعه یک کتاب، فوتبال یاد بگیرید و در نهایت نیاز است که پای شما به توپ بخورد. همانطور که نمیتوانید کار با کامپیوتر را از کتاب یاد بگیرید و باید ماوس را در دستان خود بگیرید.”
یک متخصص پیدا کنید
و از وی درباره تخصصش بپرسید
اگر که میخواهید یک مطلب را یاد بگیرید، با یک متخصص صحبت کند که بتواند آن را توضیح دهد. آنها را به نهار دعوت کنید و تمام سوالهای خود را بپرسید. نویسنده کتاب “هفته کاری چهار ساعته” باور دارد که اگر میخواهید یک ورزش را یاد بگیرید، باید با مدالآوران آن ورزش صحبت کنید.
یک همراه برای خود پیدا کنید
شخصی را پیدا کنید که به دنبال همان مهارتی است که شما هستید – مهم نیست این مهارت صخرهنوردی، نواختن ویولون یا آشپزی فرانسوی باشد – و همراه او دوره یادگیری را سپری کنید. زمانهای منظمیداشته باشید تا پیشرفت خود را مقایسه کنید و آموختههای خود را به اشتراک بگذارید.
وقتی که متوجه نمیشوید، این موضوع را بگویید
وقتی که در یک جلسه یک مسئله را متوجه نمیشوید، جرئت کنید و دست خود را بالا ببرید و بپرسید “میبخشید، میتونید دلیل خودتون رو هم توضیح بدید؟ ” درست است که افراد احمق فکر میکنند که این کار احمقانهای است. اما افراد باهوش این کنجکاوی شما را تحسین خواهند کرد. در کتاب “چگونه یک کتاب را بخوانیم” نویسنده توضیح میدهد که یادگیری بسیار به این ربط دارد که وقتی گیج شدهاید به این موضوع آگاه باشید و در مقابل آن عکسالعمل نشان دهید.
تکرار، تکرار، تکرار
مسئله این نیست که تمرین شما را بهترین میکند؛ مسئله اینجاست که تمرین باعث میشود سریعتر یاد بگیرید. زیرا وقتی که یک کار را دوباره و دوباره انجام میدهید – به یاد بیاورید که چگونه حروف الفبا را تکرار میکردید – شما ارتباط میان سلولهای مغز خود را قوی میکنید. یک دانشجوی پزشکی اینگونه به ما گفت “تکرار باعث به وجود آمدن یک سیناپسی شرطی میشود. ذهن انسان انعطافپذیر است و تمرین اجازه میدهد مسیرهای عصبی شما سریعتر عمل کنند. به همین دلیل تکرار در طولانیمدت باعث میشود در لحظه چیزی را به یاد آورید – به همین دلیل است که حروف الفبا و اعداد را میتواند از بر بخوانید. اما تلاش کنید الفبا را برعکس نام ببرید و سختی کار برایتان بیشتر میشود.
تنها ننویسید، بلکه بکشید
دان روآم نویسندهای است که دو کتاب در رابطه با تفکر تصویری دارد. او همچنین به شرکتهای مختلف در مورد آن “جنبههای دانش که نمیتوان با کلمات بیان کرد” مشورت میدهد. طبق نظر او کلمات و تصاویر یکدیگر را کامل میکنند. “اغلب بهترین رویکرد برای حل یک مشکل و ایجاد ایدههای مختلف استفاده از ترکیب کلمات و تصاویر است. وقتی که تصاویر را اضافه کنید، شما لایهها و ابعادی از فکر را اضافه میکنید که با کلمات تنها هیچوقت بهدست نمیآیند… این روشی است برای اینکه ایده خود را روی کاغذ پیاده کنید، در حالی که هنوز هم ایده شما روان باشد.
مسائل سخت را در شروع روز یاد بگیرید
تحقیقات نشان میدهد که قدرت اراده محدود است. ما بسیاری از آن را در شروع صبح داریم، اما وقتی که تصمیم میگیریم و در مقابل هوسها میایستیم به تدریج اراده ما کاهش مییابد. (به همین دلیل است که خرید کردن شما را از پا میاندازد. ) بنابراین اگر که یک زبان، یک ساز یا هر چیز پیچیده دیگری را یاد میگیرید، برنامهریزی کرده تا در ابتدای روز آن را شروع کنید، زیرا بیشترین انرژی ذهنی را در این زمان دارید.
از قانون 20/80 استفاده کنید
قانون 20/80 بیان میکند که شما 80درصد از آنچه ارزشمند است را از 20درصد کار بهدست میآورید. در تجارت، 20درصد از فعالیتهای شما به تولید 80درصد از نتایجی میانجامد که خواستار آنها هستید. شما میتوانید همین آگاهی را در زمینه تحقیقات نیز استفاده کنید. در زیر مثالی را از یک دانشجوی انگلیسی میخوانیم:
برای مثال وقتی که یک کتاب را بررسی میکنم، به صفحه فهرست آن نگاهی انداخته و یک لیست از 1 تا 5 درست میکنم. در این لیست، 1 مرتبطترین فصل کتاب با نیاز من است. وقتی که در حال دیدن یک فیلم آموزشی هستم، معمولا آن را جلو میزنم تا ببینم که این مهارت یا تکنیک چگونه عملی میشود، سپس به عقب باز میگردم تا اصول و اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنم.
این موضوع جواب میدهد، چرا که شروع اکثر فیلمهای آموزشی با شرح موضوع است و اکثر کتابها نیز پر از اطلاعات به درد نخور هستند تا حجم آنها بیشتر شود. بنابراین اگر کمیزرنگ باشید، میتوانید بیشترین اطلاعات را در کمترین زمان ممکن بهدست آورید.
منبع: آفتاب یزد