قهر و اختلاف بین اکثر زوجین رخ میدهد. مهم این است که طرفین هرچه سریعتر باهم آشتی کنند. می خواهیم در این مطلب به ترفندهای موثر در آشتی کردن با همسر اشاره کنیم. بد نیست به چند پیشنهاد ساده در زمینه آشتی کردن دقت کنید. این راهنمایی ها بسیار کارساز و موثر هستند و اختلافات شما را به راحتی حل خواهند کرد.
یکی از مهارتهای مهم در زندگی همه ما توانایی آشتی کردن بعد از هر دعوا و اختلاف است. به عبارت دیگر اگر نتوانیم رابطهای که در حال خراب شدن است را نجات دهیم، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیمان محکوم به از دست دادن بسیاری از افرادی هستیم که دوستشان داریم، اما اختلافی بینمان رخ داده و کار به جاهای باریکی مثل قهر کردن کشیده است.
در روابط انسانی با وجود تمام شباهتها، باز هم ممکن است اختلافی رخ دهد و دو نفر نتوانند همان موقع آنرا حل کنند. در چنین مواقعی، ناراحتی بین آنها میماند و مدتی از هم دلخور هستند. این اتفاق تا به حال در زندگی همه ما رخ داده است، اما مهم این است که بعد از هر دعوایی، بتوان آشتی کرد. آشتیکردن، یک اتفاق شیرین است، ولی مراحل انجام آن چندان شیرین نیست. اصولاً دو طرف دعوا دوست دارند که دیگری پیشقدم شود.
در روابط همسران که به خاطر نزدیکی زیاد زن و شوهر و همچنین تنیدگی کارها و تصمیمات آنها در یکدیگر، احتمال بروز دعوا و قهر کردن زیاد است، باید برای آشتیکردن یک ضربالاجل تعیین کرد. بعضی از زندگیها بر سر یک موضوع پیشپاافتاده و تنها به خاطر اینکه هیچکدام برای آشتی پیشقدم نشدهاند، ازهمپاشیده است.
اگر دعوا نمک زندگی است، قهر چون فلفل تندی است که فقط سرسوزن آن را میتوان تحمل کرد و وقتی بیشتر شود، نتیجهاش، آتشگرفتن کام شیرین همسران است.
بگذارید برایتان یک داستان تعریف کنم. داستانی که متعلق به شهر پریا و خانه هفت کوتوله نیست، داستانی که همین گوشه و کنار، حوالی خانه من و شما، زیاد اتفاق میافتد. شاید هم اصلاً همینجا در خانه خودمان هم نمونهاش را دیده باشیم.
«حامد، وقتی عصبانی میشود، کنترل رفتار و حرفهایش را از دست میدهد. او همسرش را دوست دارد و نقش یک مرد خانواده را از پدرش آموخته است؛ پدرش مردی بود که محبتش را در انارهایی نشان میداد که صندوقصندوق برای خانه میخرید؛ چون حاجخانم، عاشق انار بود، اما هیچوقت این را به زبان نمیآورد. حامد در چنین خانهای بزرگ شده و حالا چند سالی است که خود مرد خانواده شده است. زنش را خیلی دوست دارد، اما ابراز آن برایش سخت است؛ مخصوصاً وقتی دعوایشان میشود، آنوقت است که حرفهایی را میگوید که نباید! اینبار هم دعوایشان بالا گرفت و مریم هم برای جا نماندن از قافله، جواب حامد را داد. حامد بعد از توهین کردن، از خانه خارج شد و به خیابان پناه برد. مریم چندساعتی را در خانه تنها بود، مدام فیلم دعوایشان را از ابتدا تا انتها نگاه کرد. حرفهای تلخی که همسرش به او گفته بود را دوره کرد و هر بار بیشتر از بار قبل، عصبانی و دلشکسته شد. او تقریباً بیست بار حرفهای حامد و مخصوصاً ناسزایی که گفته بود را تکرار کرد. حال او زنی بود که بیست بار همسرش به او توهین کرده است.
از آنطرف حامد کمی در خیابانها راه رفت و فکر کرد. پیش خود به این نتیجه رسید که زیادهروی کرده و بازهم مثل همیشه عصبانیتش بیشازحد بوده است. تصمیم گرفت که برگردد، اما هرچه کرد نتوانست مانند فیلمها یک دستهگل بخرد و به خانه بیاید. او برگشت و اثری از پشیمانی در صورتش نبود، اما با ورودش به خانه، سلام کرد. مریم جواب او را نداد. حامد وارد آشپزخانه شد و گفت: “شام چی داریم؟” این بدترین حرفی بود که مریم میتوانست بشنود. پیش خود گفت: “به من توهین کرده، خانه را ترک کرده و توقع شام هم دارد؟”»
همینجا داستان را نگه دارید. اگر حامد فقط میخواست شام بخورد، میتوانست بیرون از خانه بهترین غذاها را پیدا کند. او این کار را نکرد، چون میخواست هرچه زودتر به خانه برگردد و آشتی کند، اما حامد نیاموخته است که برای آشتیکردن باید از چه جملاتی استفاده کند.
“شام چی داریم” یعنی: متأسفم که عصبانی شدم، فریاد زدم، توهین کردم و خانه را ترک کردم. بیا فراموش کنیم و بگو شام چی داریم؟
برعکس این داستان هم اتفاق افتاده است. وقتی مریم مقصر بوده و با حامد تماس گرفته و جای عذرخواهی گفته است: “موقع برگشت حتماً نان بخر!”
این “نان بخر” یعنی: من اشتباه کردم، زودتر بیا خانه که منتظرت هستم.
هرچند اینطور دوپهلو حرف زدن، کار طرف مقابل را سخت میکند، اما باید در زندگی مشترک، معنی«شام چی داریم» و «نان بخر»های همسرمان را بدانیم. گاهی برخی نشانههای خیلی ساده یعنی بیا آشتی کنیم. در موقع دعوا باید به دنبال بهانهای برای آشتیکنان باشیم. طولکشیدن قهر، میتواند به روابط همسران آسیب جدی برساند. کافیست وقتی حامد میگفت شام چی داریم؟ مریم جواب میداد: “شام نداریم، اما الان یه چیزی درست میکنم.” ممکن بود این جواب، شوهر کمی تا قسمتی لجباز را آرام کند تا جایی که بگوید پشیمان است.
آشتیکردن، یک مهارت بسیار مهم برای حفظ زندگی زناشویی در مواقع بحران است. باید این مهارت را بیاموزیم تا با قهرهای طولانی، زندگی را به سمت سردی پیش نبریم.
چند پیشنهاد ساده در موقع قهر کردن با همسر مخصوص شما:
– زندگی یک فیلم خانوادگی نیست، گاهی اینکه توقع داشته باشیم همسرمان مثل شخصیت فلان سریال در هنگام دعوا برایمان نامه عاشقانه بنویسد، خیلی اشتباه است. بپذیریم که زندگی واقعی و خصوصیات همسرمان، آن چیزی است که باید با آن زندگی کنیم، نه رؤیاهای دوران نوجوانی.
– اگر بخواهیم منتظر پیشقدم شدن همسرمان بشویم شاید کار از کار بگذرد. اگر زمان دعوا طولانی شد، باید ببینیم درازای چیزی که به دست میآوریم چه چیزی را از دست میدهیم.
– یادتان باشد شما بهزودی باهمسرتان آشتی میکنید، اما تصویری که از او در هنگام ناراحتی در ذهن دیگران میسازید، هرگز فراموش نمیشود. در زمان قهر و دلخوری با دیگران در مورد همسرتان صحبت نکنید.
– با همسرتان صحبت کنید. از همین دلخوری پیشآمده، شروع کنید و از گذشتههای دور یاد نکنید. پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد. این امر غرورش را میشکند و این کار وضع را بدتر میکند.
– مادربزرگم میگفت: زن و شوهر حتی در موقع قهر هم باید بالشتشان کنار هم باشد. هیچوقت به خاطر اینکه قهر هستید، جای خوابتان را جدا نکنید. اصلاً گاهی دلخوریهای کوچک خیلی ساده به خاطر یکجا خوابیدن برطرف میشود، اما دلخوریهای ریشهای را باید بعد از برطرف شدن به این روش، با گفتگوی صحیح حل کرد.
– و در آخر این جمله مرحوم شکیبایی را در خانهتان عملی کنید: “چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی حرف نزنه”؛ حتی در موقع دلخوری و قهر هم در حد ضرورت صحبت کنید.
کوچههای خیلی باریک، معروف به کوچه آشتیکنان هستند؛ یعنی جایی که مجبوری از کنار هم، مهربان رد شوی. اگر اختلافی رخ داد، دعوایی انجام شد و با همسرتان قهر کردید، خیلی زود به کوچه آشتیکنان وارد شوید که قهر فضای خانه را برای شما و فرزندانتان سرد و سنگین میکند.
مهرخانه