دختر خانم ها به طور میانگین ۲ الی ۳ سال زودتر از آقا پسرها به بلوغ جسمی و جنسی و رشد عقلی، فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و… می رسند، به همین دلیل زودتر از آقا پسرها به پختگی های لازم برای زندگی مشترک دست می یابند پس سن مرد موقع ازدواج باید بیشتر از زن باشد.
همانگونه که دخترها زودتر به بلوغ جنسی می رسند از آن طرف هم، نیازهای جنسی شان زودتر از مردان فروکش میکند. معمولاً خانم ها در میانسالی دچار سردی در روابط زناشویی می شوند. حال اگر سن مرد موقع ازدواج از زن کمتر باشد دوران سردی زن دقیقاً مصادف می شود با دوران گرمی و هیجان مرد و همین امر ستون های زندگی مشترک شان را متلاشی می کند.
خانم ها به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی و شادابی خود را از دست می دهند. در نتیجه اختلاف سن مناسب باعث ایجاد توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندام می شود.
برخی از مشکلاتی که به دلیل بزرگ بودن زن از مرد در زندگی زناشویی حاصل می شود
در صورتی که سن مرد موقع ازدواج کمتر از زن باشد نقش زن و شوهری جای خود را به نقش «والد و فرزندی» می دهد.
زمانی که زن از همسرش خیلی بزرگتر باشد چون بسیاری از امور را تجربه کرده است در دام پند و اندرز و بکن نکن دائمی می افتد. یعنی به جای نقش همسری، نقش مادری را در زندگی ایفا می کند. همین امر باعث ایجاد حس کودکی در مرد و سپس خشم و عصبانیت در وی می گردد.
زن برای اینکه از ارتکاب مرد به اشتباهات مادی و غیر مادی جلوگیری نماید مدام وی را کنترل می کند. کنترل دائم مرد نیز باعث خشم و عصبانیت وی و ایجاد اختلاف در روابط زناشویی شان می شود.
وقتی زن وارد دوره میانسالی می شود طبیعتاً دچار سردی در مسائل جنسی می شود.
زن برای پایداری زندگی و رضایت همسرش باید اقدام به امور و کارهایی نماید که مربوط به سن واقعی اش نبوده و برای جوانترهاست. ادامه این روند و بازی پس از مدتی زن را خسته می کند.
و …
توجه: نکات هشدار دهنده ای که در بالا قید شد برای همه افراد نیست. در این راستا میزان عقل و شعور طرفین، کم بودن فاصله سنی شان و … تاثیرات بسیاری بر موفقیت یا عدم موفقیت در زندگی مشترک دارد.
ویکی روان