زمانی که احساس تنبلی و سستی دارید، چگونه باید برای خودتان انگیزه ایجاد کنید؟ برای جلوگیری از شوک، ابتدا سه سوال ساده که در زیر خواهد آمد، از خود بپرسید. اگر احساس سستی و رخوت میکنید، بدانید تنها نیستید؛ این بی انگیزگی و بی الهامی زمانی ممکن است اتفاق بیفتد که شما تمرکز خود را به دلیل هجوم اندیشه های بدون پایه و اساس در زندگی روزانه از دست بدهید.
البته باید بدانید که این هجوم اندیشه ها برای همه اتفاق می افتد؛ بخصوص وقتی به وسیله کسی یا کاری و یا حادثه ای غیر منتظره روبرو میشویم. این بسیار ساده است. زمانی که در حال راه رفتن هستیم، ابتدا فکر میکنیم همه چیز خوب است، به خود میگوییم:” هی، من فقط دارم سعی میکنم هفته ام را بگذرانم“…
سپس همه چیز به ناگهان و در یک وضعیت تصادفی به وضوح نمایان میشود: در مترو، زمانی که در صف ساندویچ هستیم، یا حتی شب هنگام در بستر هنگامی که برای دوری از دادن توضیحات اضافه به شریک زندگی مشغول دروغگویی میشویم، توجه میکنیم که احساس بی انگیزگی داریم، گم شده ایم و کمی هم غمگین هستیم.
وقتی این لحظات دلسرد کننده پیش می آید، باید چکار کرد؟ کافیست ساعت بینش و بصیرت خود را میزان کنید، سکوت نکنید و با صدایی که خودتان نیز بشنوید این سه سوال قدرتمند را بپرسید:
1- چه چیزی در مورد من خوب کار نمیکند؟
مهم نیست چقدر سرتان شلوغ است. اگر متوجه شدید در یک سستی و یا رخوت گیر کرده اید، گاهی وقتها چیزی برای شما خوب کار نمیکند؛ میتواند حرفه ای باشد یا شخصی. آیا مشغول به کاری هستید که از آن متنفرید؟ آیا برای سلامت بدنی خود غفلت کرده اید؟ آیا به نیازهای فرد دیگری توجه داشته و نیازهای خود را از یاد برده اید؟ از خود بپرسید: “چه چیزی گم شده است؟” عمیقا فکر کنید و ببینید در زندگی فاقد چه چیزی هستید؟ ظرف چند لحظه سکوت ناشی از تمرکز عمیق، صدای درونتان به شما خواهد گفت؛ به آن خوب گوش بدهید.
2- “چرا”ی من کدام است؟
زمانی که شما در زندگی، “چرا”ی خود را گم میکنید، مثل یک کشتی در اقیانوس ولی بدون مقصد هستید؛ فقط منتظرید تا عوامل دیگر رحمی به شما کرده و نیروهای خارجی تکانی به شما دهند. یک زندگی کامل حقیقی از درون آغاز میشود. “چرا”ی شما برای زندگی روی کره زمین چیست؟
چرا با این فرد دوست شده اید؟ چرا کار سخت روی این پروژه انجام می دهید؟ چرا از رویاهایتان غفلت کرده اید؟ و هزاران چرای دیگر… ما بندرت این سوال حیاتی را از خود میپرسیم: قصد من هدف من، “چرا”ی من چیست؟ هر زمان با یک نیش و کنایه و یا طرد شدگی روبرو میشوم، از خود می پرسم: چرا؟
“چرا”ی من، مرا در مسیر نگه می دارد، به من اجازه می دهد با وجود دست اندازهای جاده به حرکت ادامه دهم؛ این دست اندازها قسمتی از مرحله ساختن هر چیز ارزنده در زندگی است. یک سرمایه گذاری کار آفرینی، یک پیگیری خلاق، یک سلامت بدنی. “چرا”ی شما آن چیزی است که شما را برای ادامه دادن راه به حرکت در می آورد.
3- الان باید چه کاری انجام دهم؟
یک حقیقت سخت در زندگی این است که تا وقتی خود نخواهیم، هیچ چیز خود به خود کار نمیکند. فعالیت و حرکت تنها چیزی است که میتواند شما را از رخوت و سستی بیرون بیاورد. “حرکت” پادزهر نهایی برای نگرانی، ترس و به تعویق انداختن کارهاست. شما نمیتوانید یک شبه شهر رم را بسازید. شما میتوانید با چند کار ساده انرژی خود را بالا ببرید: مثل تمیز کردن کمد، پیاده روی، یا فقط پیگیری کارهای عقب افتاده.
حرکت، احساس و تکانه لازم برای آن را به وجود می آورد؛ همان دو عامل حیاتی که در طی دوران رخوت شما خوابیده بودند. با انجام دادن یکی، دیگری را نیز بسازید. دشمن سستی، فعالیت است. اضافه کردن تنها یک گام کوچک در زمانهای مختلف شما را به سوی دگرگونی حقیقی میبرد. یک تغییر مثبت با یک پیاده روی در یک روز تصادفی روی راهی پر از سنگلاخ آغاز میشود؛ حتی بیشتر از آنچه ممکن است در دفتر کار یا خانه انجام شود.
یک بار این پرسش ها را از خود کرده و از خود بپرسید: امروز چه قدم کوچکی میتوانم بردارم؟ سپس به سمت آن حرکت کنید. آینده سالم شما از دور خیلی غیر قابل دسترس به نظر می آید، به آن نزدیک شوید.
بیشتر بخوانید: با پاسخ به این 7 سوال برای آینده خود برنامه ریزی کنید
برگردان: سیما آزادفلاح
بازنویسی: فرزانه پاشایی
هرگونه کپی برداری با نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز می باشد.