عموما سن 4 تا 5 سالگی، شروع آشنایی کودکان با اندامهای جنسیشان است. پسران و دختران از این سن تمایل پیدا میکنند با خودشان بیشتر آشنا شوند و به تفاوتهای ظاهریشان پی ببرند. این سن که در علم روانشناسی به دوره ادیپال یا الکترال شهرت دارد، شاید از مهمترین و البته سختترین دورههای کودک باشد که والدین در آن نقش مهم و اساسی ایفا میکنند. این دوره معمولا در اغلب فرزندان با علاقه به والد جنس مخالفش همراه است. این دوره حساس احتیاج به مراقبتهای زیادی دارد که عدم رعایت آنها میتواند تبعات جبرانناپذیری در ادامه برای کودک به بار آورد.
«من یک مادرم و دختری پنجساله دارم و او را بیاندازه دوست دارم، اما بیشتر از این حس دوست داشتن، نگران آینده او هستم و البته خطرهایی که هر لحظه در کمینش است. نمیدانم چطور میتوانم به او یاد دهم از خودش در مقابل آسیبهای جنسی محافظت کند تا دچار آسیب نشود؛ طوری که زیادی چشم و گوشش هم باز نشود.» شاید شما هم با چنین بحرانی روبهرو شوید، کودکی داشته باشید و احساس کنید خطر آسیبهای جنسی در کمین اوست. در این مطلب از دکتر سلام به سراغ مقولهای رفتهایم که امروزه ضروری است برای خانوادهها موشکافی شده و به کودکان آموزش داده شود، مسئلهای به نام آگاهی بخشی سلامت جنسی برای کودکان.
از نوزادی تا سن بلوغ
– یکی دیگر از سنین کلیدی و مهم برای فرزندان دختر و پسر، سنین بلوغ آنهاست که در پسران 13 تا 14 سالگی و در دختران حدود 9 تا 10 سالگی است. این سن هم زمان با بلوغ جنسی در فرزندان دختر و پسر هست. به طور کلی کارشناسان معتقدند بلوغ جنسی در فرزندان دختر سریعتر از فرزندان پسر رخ میدهد و دختران عموما کنجکاوی بیشتری نسبت به اندامهای خودشان دارند. البته این به معنای برتری دختر بر پسر نیست به همان میزان که شکلگیری هویت جنسی در دختران زودتر از پسران رخ میدهد به همان میزان هم میزان آسیبپذیری دختران نسبت به پسران بیشتر خواهد بود و نیازمند مراقبت بیشتر هستند. نکته حائز اهمیت این است که آگاهی بخشی برای سلامت جنسی در کودکان باید از سنین ابتدای تولد آغاز شود. بله تعجب نکنید از سنین ابتدای تولد! و دقیقا همان زمانی که کودک را شست و شو میدهیم. شاید بد نباشد اگر در همین ابتدا اشاره کنیم که تا 2 سالگی، صفات شخصیتی به کودکان القا میشود و صفاتی مانند سختگیری، راحتگیری، ولخرج بودن، حساس بودن نسبت به خرج کردن پول و البته وسواس در همین سن، در کودکان ایجاد خواهد شد.
در این باره بیشتر بخوانید: اهمیت آموزش جنسی برای کودک
ترسهایشان را کنار بگذارند
– یکی از مهمترین سوالاتی که در ذهن بزرگترها ایجاد میشود این است که چرا اطفالی که دچار آسیبهای جنسی میشوند به خانوادهشان اطلاع نمی دهند. این مسئله شاید از نظر ما که بزرگتر هستیم، اندکی عجیب به نظر بیاید. برای شرح این واقعه باید عنوان کرد که ترس از منظر روانشناسی سه حالت متفاوت دارد، اولین ترس، ترس روان رنجور است، یعنی من فکر میکنم خودم با این ماجرا کنار نمیآیم یا اینکه خودم را در مسئلهای که پیش آمده مقصر میدانم. دومین مرحله از ترس که شاید سراغ اطفال بیاید و اجازه ندهد تا آنها به راحتی مشکلشان را ابراز کنند ، ترس اخلاقی است، این ترس دقیقا این معنا را دارد که کودکان گمان میکنند، کاری غیر اخلاقی انجام دادهاند و از خانوادهشان طرد خواهند شد و دیگر حمایت پدر و مادر را نخواهند داشت. آخرین مرحله ترس که معمولا سراغ اطفال میآید، ترسی است که ترس واقعی نامیده میشود؛ به این معنا که کودک دچار مشکل ذهنی خواهد شد و نمیتواند در لحظه تصمیم بگیرد، نه توانایی فریاد زدن دارد و نه توانایی پرخاش، زیرا نمیتواند در همان موقعیت تصمیم بگیرد و دچار مشکل فکری شده است. اما شاید مهمترین تصوری که کودکان در همان دوران خردسالی به ذهنشان خطور کند این باشد که اگر موضوع را به والدین خود اطلاع دهند از طرف آنها تنبیه شده و دیگر در نظر والدینشان فرزند خوبی نباشند.
من به فرزندم کمک میکنم
– همین طور که گفته شد فرزندان اغلب از به زبان آوردن آسیبهایی که به آنها وارد شده است ممانعت میکنند و ترجیح میدهند سکوت کنند. اما گاهی پدر و مادرها میتوانند از تغییر رفتار فرزندانشان متوجه شوند که اتفاقی افتاده یا در آستانه رخ دادن است. به طور کلی هر چه کودکان کنجکاوتر شده و بیشتر در مسائل کنکاش کنند، بیشتر هم امکان دارد که دچار آسیبهای فکری شوند. در هر صورت والدین باید نسبت به تغییر رفتارهای فرزندانشان حساس بوده و به آن توجه داشته باشند، به طور مثال اینکه فرزندی عادت شب ادراریاش را ترک کرده اما مجددا در سنین بالاتر این عادت به سراغش آمده است، میتواند یک زنگ خطر برای والدین باشد. البته باز هم تاکید میکنیم که این موضوع قطعیت ندارد و به این معنا نیست که کودک حتما و قطعا دچار آسیب شده است، اما میتواند علامت این باشد که شاید کودک در معرض یا آستانه آسیب قرار گرفته است. در کل باید حواسمان باشد که به طور معمول نمیتوان از کودک توقع داشت در مسائل این چنینی، خودش سخن گفته و مشکل را مطرح کند، بلکه این والدین هستند که باید آموزشهای لازم را به او داده و خودشان متوجه تغییرات کودکشان بشوند.
در این باره بیشتر بخوانید: چگونه با اثرات تجاوز جنسی به دختر مقابله کنیم
واکسینه کردن کودکان
– از قدیم گفتهاند که پیشگیری بهتر از درمان است، بنابراین هر چه بیشتر برای واکسینه کردن فرزندان خود در این راه پرخطر تلاش کنیم، برای آیندهشان بهتر خواهد بود. برخی از والدین گمان میکنند هر چه کمتر فرزندان خود را از مقولههای جنسی آگاه کنند، برای آنها و آیندهشان بهتر خواهد بود، اما کارشناسان معتقدند آگاهی بخشی به گروه سنی 4 تا 5 سال، چه دختر و چه پسر، مفید است، به شرطی که فقط از این دیالوگها استفاده شود: «هیچ کس اجازه ندارد، تو را لمس کند، مگر در حضور من» یا «هیچکس اجازه ندارد از حد فاصلی بیشتر به تو نزدیک شود». اینها آموزشهایی است که در تمام نقاط دنیا به کودکان داده میشود تا بتوانند از خودشان مراقبت کنند. این آموزشها اولین قدم برای شروع است، یعنی ما به فرزندان خود یاد میدهیم که هیچکس اجازه ندارد آنها را به خود نزدیک کند مگر در حضور هر یک از والدین. این آموزش باید پیوسته ادامه داشته باشد و وقتیکه کودک اندام جنسیاش را شناخت بسته به ظرفیتش، باید اطلاعات بیشتری در اختیارش قرار داد. برخی از کودکان از 10 سالگی ظرفیت گرفتن این آموزشها را دارند و برخی دیگر تازه در سن 14سالگی به بلوغ عاطفی و جنسی میرسند. گام بعدی آگاه کردن کودک از این موضوع است که خطر میتواند هر لحظه در کمین او باشد و باید همیشه هوشیاری خودش را حفظ کند. در واقع به کودک آموزش میدهیم که باید هر مسئله و نوازش مشکوکی را به خانوادهاش اطلاع دهد. یعنی والدین باید این تفکر را در فرزند خود القا کنند که اگر کسی غیر از پدر و مادرش، او را نوازشی غیرمتعارف کرد یا سعی کرد به او آسیب برساند، حتما به والدین خود اطلاع دهد. والدین با صحبت کردن در مورد این موضوع به کودک کمک میکنند تا اعتماد بیشتری نسبت به آنها پیدا کند و بداند که والدینش نمیخواهند آسیبی به او وارد شود. این رفتار همچنین سبب میشود کودک نه فقط در این زمینه بلکه در زمینههای دیگر هم رفته رفته با پدر و مادر خود روراست و صادق باشد.
هوشیار باشیم
– آسیبهای جنسی در همه سنین در کمین فرزندان است و پسر یا دختر نمیشناسد، اما به طور کلی پسران بیشتر میتوانند با مسئله کنار بیایند و گاهی حتی به فکر انتقام هم باشند، ولی دختران معمولا پس از این آسیب اعتماد خودشان را از دست خواهند داد. به هر روی اگر والدین هوشیاری باشیم و سعی کنیم با فرزندان خود رابطه دوستانه بهتری برقرار کنیم این صدمهها کمرنگتر خواهد شد و امکان آسیب در اطفال به نزدیک صفر خواهد رسید.
مطلب مرتبط: مراقبت های جنسی از کودکان عقب مانده
منبع: دکتر سلام