گوش دادن به حرف دیگران مایه آرامش و ضروری است.
معمولا احساسات ما نیاز به تسکین دارند و گوش دادن به حرف این نیاز را تأمین میکند. وقتی روان ما تحت فشار قرار میگیرد، جسم ما اعلام خطر میکند. گوش دادن به حرف دیگران همراه با همدلی و کلمات مهرآمیز ذهن نگران ما را نوازش میکند. وقتی به صحبت طرف مقابل گوش میدهید، گویی او را در آغوش گرفتهاید، خاصه اگر هنگام ناراحتی او آرامش خود را حفظ کنید، تنشهای درون او را فرو مینشانید. اگر بتوانید همسر خود را ترغیب کنید که احساسات آزاردهندهاش را به کمک کلمات بیان کند، حمایت عاطفی بسیار ارزشمندی از او کردهاید.
نهاد و خود
فروید روند التیام روحی را به کمک دو اصطلاح نهاد و خود توضیح میدهد. اگر ضمیر خودآگاه را به صورت یک لایه فرض کنیم، ضمیر نیمه هشیار دقیقا بلافاصله در سطحی زیر ضمیر خودآگاه یا هشیار قرار میگیرد. نهاد به ترسها، نگرانیها و تمایلاتی اشاره میکند که در سطح ضمیر نیمه هشیار به سر میبرند. خود یا من به تفکرات آگاهانهای اطلاق میشود که در ضمیر خودآگاه انجام میشود.
روش گفتار درمانی فروید بر این اصل استوار است که وقتی ما صحبت میکنیم، احساسات و شرایط آزار دهندهای را که علت بیرونی دارند، از سطح نیمه هوشیار یا خود آگاه ذهن میآوریم و با خود آگاهی به آن فکر میکنیم. اگر با صدای بلند درباره احساسات خود صحبت کنیم، آنگاه احساساتمان ما را به سوی درک مشکل سوق میدهند.
صحبت کردن به این دلیل ائر درمانی دارد که شما را قادر میسازد مسائل آزاردهنده را از مخفیگاه ضمیر نیمه هشیار بیرون آورید و در روشنی ضمیر هشیار آنها را به وضوح ببیند؛ تمام ابعادشان را توصیف کنید و کم کم مشکل را از جنبههای جدید نگاه کنید. سؤالات شنونده به شما کمک میکند تا به اطلاعات مربوط به مشکل که در سطح نیمه هوشیار قرار دارند، دسترسی پیدا کنید. گاه شنونده نیز اطلاعاتی به دانستههای شما میافزاید که درک شما را از مشکل بیشتر میکند.
صحبت کردن به حل اختلاف کمک میکند
احساسات ناخوشایند مانند تابلویی روشن، ما را از وجود مشکل باخبر توضیح میکنند. وقتی مشکلی برای ما پیش میآید یا دچار درد سر میشویم، از لحاظ عاطفی تحت فشار قرار میگیریم. اثر درمانی حرف زدن به این دلیل است که به شما کمک میکند با استفاده از احساسات خود مشکل را بشناسید، دلایل آن را بررسی کنید و برای حل آن چارهای بیاندیشید. جالب است که بدانید برای بهتر شدن حال شما لزومی ندارد حتما اختلاف حل شود. معمولا همین کافی است تا دیدی تازه پیدا کنید و بدانید که چه میتوانید انجام دهید. درگیریهای تنشزا گاه در درون شخص، گاه بین شخص و فرد دیگر و گاه بین او و محیط بیرونی واقع میشوند. از جمله درگیریهای درونی، مسائلی هستند که شما را بر سر دو راهی انتخاب میگذارند. مثلا اگر بخواهید بین دو شغل یکی با حقوق بهتر و یکی با شرایط کاری بهتر یکی را انتخاب کنید.
پیدا کردن نمونههای درگیری میان شخص و فرد دیگر آسان است. اختلاف شما با دوست، همکار و همسرتان از این نوع درگیری محسوب میشود که اغلب با نگرانی، بیحوصلگی یا عصبانیت همراه است اما اگر فردی بخواهد صاحب فرزند شود و عقیم باشد، شاهد درگیری فرد با موقعیت بیرونی هستیم.
ویکی روان