برخورداری از «سلامت جنسی» یکی از حقوق اصلی انسانها شمرده میشود و بواسطه اهمیتی که دارد، از چند دهه پیش، در بسیاری از کشورها و حتی کشورهای در حال توسعه، کم و بیش فعالیتهایی در این حوزه آغاز شده است.
،فاصله بلوغ زیست شناختی یعنی زمانی که نیازهای جنسی در انسان ظهور میکند تا ازدواج، بازه زمانی مهمی است که نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. این فاصله در کشور ما حدود 10 تا 15 سال است و تابوی آموزش در خصوص سلامت جنسی (و نه آموزش جنسی) در خانوادهها و مدارس سبب میشود تا آگاهی نوجوانان و جوانان به تجارب دست و پا شکسته و شنیدهها از سوی این و آن و معمولاً نیز اطلاعاتی نادرست و ناقص محدود شود. در نهایت همین ناآگاهی میتواند عواقب جبرانناپذیری از جمله احتمال بروز ناهنجاریها، بیماریها و مشکلات روانی و بیماریهای مقاربتی را به دنبال داشته باشد. در برخی موارد حتی کوتاهی در آگاهیرسانی در امر سلامت جنسی تبعاتی دارد که میتواند حتی پس از ازدواج نیز سلامت پدر ومادر و نوزاد را به مخاطره بیندازد.
شروع زندگی جنسی
سالها قبل از ازدواج
دکترسیدعلی آذین با اشاره به اینکه تا چندی پیش بیشتر سلامت باروری و میزان مرگ و میر مادران و نوزادان مورد توجه قرار میگرفت، میگوید: خوشبختانه در چند دهه اخیر با ارتقای شاخصهای سلامت مادر و کودک در کشور، بحث سلامت جنسی هم محلی از اعراب یافته و اهمیت بیشتری به آن داده میشود. البته حقوق جنسی و باروری منحصر به زوجین نمیشود و از دوران کودکی تا سالمندی را شامل میشود؛ آن چه زیاد به آن توجه نمیشود، این است که زیست جنسی و ملاحظات مربوط به آن از زمان ازدواج شروع نمیشود.
به گفته این کامش شناس «نامناسب بودن دانش و مهارت در خصوص سلامت جنسی میتواند اثرات منفی در روابط زناشویی داشته باشد. بهعنوان مثال باورهای غلطـــــــــی در ذهن برخی زوجین وجود دارد مبنی بر اینکه رابطه جنسی زیاد باعث ضعف بدنی میشود یا اینکه طرفین زمان و مکان خاصی برای برقراری رابطه متصور هستند. علاوه بر اینها متأسفانه برخی از مردان نمیدانند که مکالمه سازنده و تأثیر محبت و عاطفه در برقراری تعامل جنسی بین دو طرف از اهمیت فوقالعادهای در بالا بردن کیفیت رابطه زناشویی برخوردار است؛ رعایت همین موارد به ظاهر ابتدایی و بسیار ساده میتواند از بروز کج خلقیها و اختلافات زناشویی تا اندازه زیادی جلوگیری کند.»
تجاربی که پیش از ازدواج کسب میشود میتواند در زندگی بعد از ازدواج بسیار تأثیرگذار باشد. دکتر آذین در این رابطه میگوید: «تجاربی که قبل از ازدواج کسب میشوند سبب میشوند توقعات و نگرشهای افراد نسبت به تعاملات جنسی و حتی روابط عاطفی تحت تأثیر قرار گیرد. کما اینکه ناآگاهی در این حوزه میتواند احتمال بروز بیماریهایی چون بیماریهای مقاربتی، هپاتیت و HIV را افزایش دهد. همچنین ابتلا به تبخالها و زگیلهای تناسلی نیز میتواند آینده ازدواج و بحث سلامت دوران بارداری و درنهایت سلامت نوزاد را تهدید کند.»
زن و شوهرهای امروزی دیگر فقط به زندگی مشترک زیر یک سقف فکر نمیکنند، بلکه کیفیت روابط زناشویی هم برای آنها اهمیت پیدا میکند. همسران این روزها در حیطه روابط جنسی توقعاتی دارند که با نسلهای گذشته قابل مقایسه نیست. او معتقد است: «تقاضا و توقعات افراد از شریک جنسی خود در برخی مواقع تا حدی بالا است که غیر قابل قبول و غیرعقلانی به نظر میرسد ولی با وجود این بازهم شاهد هستیم که در انتخاب همسر آن چنان که باید و شاید دقت کافی وجود ندارد. به علاوه عواملی مانند مشکلات جنسی، ادامه تحصیل، شرایط نامناسب کاری و مشکلات اقتصادی، عزم زوجین برای فرزندآوری را نیز دستخوش تغییر کرده و بنیان خانوادهها را نیز تهدید میکند. در بسیاری موارد به دلیل وجود مشکلات جنسی، اختلافات شدیدی به وجود میآید که در نهایت منجر به جدایی میشود.»
این فلوشیپ پزشکی جنسی در ادامه میافزاید: «با ارتقای فناوری و توسعه وسایل ارتباط جمعی در کنار نارضایتی از روابط زناشویی و محروم ماندن طرفین از حقوق جنسی خود، افراد ممکن است به سمت روابط فرا زناشویی کشیده شوند؛ روابطی که این روزها با پیدایش فضاهای مجازی ابعاد جدیدی پیدا کرده است. به این ترتیب شاید نپرداختن به بسیاری از ملزومات در حوزه سلامت جنسی که در گذشته اهمیت کمتری داشته امروزه قابل قبول نیست.»
دکترآذین دومداخله را در بهبود سلامت جنسی مؤثر و کار آمد میداند، «آموزش صحیح و به موقع» و دیگری «ارائه خدمات پیشگیری و درمان در حوزه سلامت جنسی». به گفته او، «علاوه بر برآوردن نیازهای تربیتی در تمامی مقاطع سنی، قبل از ازدواج و در ورود به زندگی مشترک باید مهارتها و نگرشهای فرد با استفاده از آموزشهای مناسب اصلاح شود. در زمینه مداخله دوم هم باید امکان شناسایی و هدایت افراد دارای مشکلات جنسی از سوی ارائه دهندگان خدمات اولیه سلامت به سمت مراکز تخصصی (که خود باید ایجاد شوند) فراهم شود.»