اریک اریکسون بر این باور بود که در مرحله شیر خواری ،ضمن تعامل بچه با پدر و مادر و مراقبان دیگر ،گذاشته می شود . این سنگ اساسی همانا شکل گیری اعتمادمهمی است که در طی آن شیر خوار می فهمد که قادر است برای برطرف کردن احتیاجات خود در راستای بقا ،مراقبت ،آرامش و محبت به مراقبان پایبند شود .اگر این احتیاجات برآورده نشود،شیر خوار بی اعتماد وبدون احساس
امنیت می شود . از تولد تا 2 ماهگی ،شیرخواران مرحله درماندگی را می گذارنند که در طی آن مادر راتنها عاملی برای بر اوردن نیازهای اساسی خود می دانند ،سپس از 2تا 5 ماهگی به مرحله بعدی ،یا همزیستی واردمی شوند که در طی آن به مادر وابستگی پیدا کرده ،و اساس محکمی را برای رشد آتی و استقلال خود پایه ریزی می کنند . مادرانی که حساس و پاسخگو هستند تحکیم رابطه همزیستی با شیر خوار را تحکیم می کنند .مادری که حساسیت او کمتر است می تواند نیاز شیرخوار برای در آمیختگی با خود را عقیم بگذارد و سبب ایجاد احساس نا امنی در کودک شود . بنابراین ،تکلیف روانی – اجتماعی اصلی ایجاد حس اعتماد وامنیت از طریق وابستگی و ارضای نیازهاست
درخودماندگی : سنی که در آن کودکان از وجود مادرشان تنها به عنوان عامل تامین کننده نیازهایشان آگاهی دارند
همزیستی : دوره ا ی که در آن کودکان وابستگی نزدیکی به مادر پیدا می کنند و این وابستگی تا آنجا پیش می رود که در جاتی از همجوشی شخصیت میان آن دو بوجود می آید
در مقالات بعدی به راهکارهای تقویت احساس امنیت و اعتماد در کودکان اشاره خواهد شد
منبع-http://onlinesalamat.com