تا چند روز دیگر دانش آموزان برای شروع سال تحصیلی جدید به مدارس می روند، به همین خاطر قصد داریم یکی از آسیب های دانش آموزان در مدرسه را در این مقاله بررسی کنیم. دکتر سلام شما را با دلایل کودک آزاری در مدارس آشنا می نماید.
کودک آزاری چیست؟
کودک آزاری عبارت است از هر گونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک کودک شود، برخی از این آثار میتواند مخفی باشد. ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس ، تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک ، حتی زدن یک سیلی در صورت کودک، توهین ، تحقیر ، ترساندن ، داد کشیدن ، آزار عاطفی ،بهره کشی کاری ، حتی کار در خانه به نوعی کودک آزاری محسوب میشوند .کودک آزاری هرگونه رفتاری که روان ،احساس وذهنیت کودک را مخدوش کرده وبه آن صدمه بزند را شامل می شود.
علل كودک آزاری
1- علل جامعه شناختی: مانند مسائل فرهنگی خانواده ها ،نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با حقوق کودک و …
2-علل اقتصادی : برخی از خانواده ها نمی توانند با فشارهای اقتصادی مقابله كنند. افزایش بیكاری، فقر اقتصادی و … افزایش
جمعیت بی خانمان نیز كودكان را در معرض كودك آزاری و غفلت قرار داده است.
3- فقدان حمایت اجتماعی: اغلب والدین كودك آزار و بی توجه از حمایت اجتماعی كافی برخوردار نیستند. افزایش میزان طلاق موجب افزایش خانواده های تك والدی شده ، سرپرستی و نگهداری از بچه ها را پیچیده و دشوار ساخته و در نتیجه موجب افزایش فشار كلی تربیت كودكان گردیده است و والدین به دلیل جدایی از خانواده های اولیه شان حمایت اجتماعی كمتری دریافت می كنند.
4- عامل دیگر، افزایش حاملگی در سنین پایین است كه مادران بسیار جوان، فاقد آمادگی های لازم برای انجام تقاضاهای والدینی منجرشده است.
5- عامل دیگر موثر در بدرفتاری با كودكان ، مساله سوءمصرف مواد توسط والدین است.
6- اگر چه فشارهای اجتماعی بر وقوع كودك آزاری تاثیر می گذارد ، اما ساختار شخصیتی فرد كودك آزار، كودك و كل خانواده نیز نقش مهمی دارد. عواملی چون عزت نفس پایین ، تنهایی و كم تحمل بودن در مقابل ناكامی یا افسردگی در ناتوانی والدین در برخورد سازنده با كودكشان موثر است. ارتباط ضعیف بین زن و شوهر ، مرزهای نامشخص بین نسلها و یا نداشتن دانش درباره رشد كودك عوامل دیگری هستند كه زوجین را از تلاش برای حفظ ثبات خانواده و دوری از كودك آزاری باز می دارد .
7- مشاهده خشونت در خانه: بندورا اعتقاد دارد بخش اعظم یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران است.
8-اختلالات روانی :که به دو صورت مشکلات روانی بزرگسالان وبیماریهای روحی مزمن کودکان ممکن است باعث بروز کودک آزاری شود.
9-مشکلات تربیتی :که موارد مختلفی را در خود جای داده است از عدم آگاهی سرپرست از شیوه های درست رفتار با کودک و وجود نگرشهای غلط از جمله حق مالکیت نسبت به کودک واعتقاد به تنبیه وخشونت برای تربیت کودک گرفته تا والدینی که خود به نوعی قربانی یکی از صورت های کودک آزاری بوده اند.
10- مشکلات خانوادگی :جدایی والدین،ازدواج مجدد یا چند همسری ،والدین ناسازگار ،خانواده های پرجمعیت ،خانواده های پرتنش و… از جمله مشکلات خانواده های آسیب زا است که کودک آزاری سوغات مسلم آنهاست.
کودک آزاری و تجاوز جنسی به کودکان و دانش آموزان در مدارس
کودک آزاری و تجاوز جنسی به کودکان و دانش آموزان مدارس، صرفنظر از غیراخلاقی و وَهن آمیز بودن آن، مستوجب مسئولیت جزائی و قانونی مرتکبین بدان و سلب اعتماد عمومی مردم از نظام آموزشی و فرهنگی کشور می گردد.
خوب، باید چه کرد؟ چه کسی متهم واقعی است؟ آیا این موضوع همانند دیگر موضوعاتی نیست که سالها در سکوت گذرانده شده اند و آموزش و پرورش و اولیاء از ترس آبروی خود، سالها منکر چنین قضایای شدند؟ اگر همین کسانی که امروز بهعنوان مدعیالعموم در مجلس و رسانه با حرارت دنبال اهداف خود هستند اگر مسئول بودند این قضایا بسیار دلخراش رخ نمی داد؟ آیا معلمان دیگر معتمدترین قشر در جامعه محسوب نمی شوند و ظرف آرامش اولیاء در مدارس تَرک خورده است؟ آیا می توان از این دست حوادث را پیش گیری کرد؟ و…
متاسفانه جامعه مسئولین و رسانه ملی تنهاکاری که می کند سکوت است! گویا جامعه ما هنوز بهویژه کسانی که متصدی امور هستند خجالت می کشند که درباره ی برخی از امور واقع، بهراحتی در جامعه صحبت کنند. گویا این موضوع باید همانند موضوع ایدز است که سونامی آن بیماری غیرقابل درمان، جامعه را تا آنجا تحت تاثیر خود قرار داد که برخی از مسئولین خوابزده هم نگرانی آن را در نزدیکی نزدیکان خود حس کرده اند.
زمانی این موضوع باعث ناراحتی بیشتر میشود که تمام ظواهر جامعه ما را نمادهای مذهبی و عقلانی پر کرده است. اگر این موضوع در کشورهای غربی و لیبرال رخ میداد، در بوق و کرنا می کردیم که در آن جوامع غیردینی رخداد این امر کاملاً طبیعی است و درمان آن هم تنها در اختیار ماست.
بله! درمان آن هم در اختیار ما است اما آیا خود به آن عمل کرده ایم؟ بهصورت قاطع می توان اعلام کرد خیر. نه مسئولین آموزش و پرورش، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه وزارت بهداشت، نه صدا و سیما، نه عالمان دینی ما، و از همه مهمتر نه پدران و مادران. بله! هر یک از ما و مسئولین در این فاجعه سهیم هستم و باید در پیشگاه خداوند منان و عصمت کودکانه فرزندانمان پاسخگو باشیم که جهلمان بر عقلمان چیره گشت و سکوت بیجا را با حیاء و شرم اشتباه گرفته ایم.
فرهنگ سازی به منظور پیشگیری از کودک آزاری در مدارس
در هر جامعه ای بیمار روانی وجود دارد و نمی توان همه را زیر ذره بین قرار داد اما می توان با آموزشهای صحیح با توجه به سن و مقطع تحصیلی عوارض این موارد را به حداقل رساند. نکته مورد مغفول تنها مورد مذکور نیست بلکه بسیاری از ناتوانی های جنسی منشأش از دوران بلوغ شروع می شود اما اولیاء و مدارس به خود اجازه نمی دهند که در این موضوع بهراحتی با نوجوان سخن بگویند.
باید انقلابی در رفتار خود داشته باشیم. خود یعنی همه ما. تکتک افراد جامعه. شاید بیشتر از همه این نیاز برای مدیران و بهویژه نمایندگان مجلس خودنمایی میکند و در کلاس درس کارشناسان نشسته و تلمذ کنند تا دیگر بهصورت سلبی و تهدیدی با این امور برخورد نکنند. آموزش و پرورش هم میتواند بهاندازه هزینه ی توپ پلاستیکی مدارس، برای این دانش آموزان هزینه آموزش سلامت جنسی کند. اولیاء به واقع غافل تر از مسئولین هم باید به این دید برسند که هیچ کسی دلسوزتر از خود آنها به فرزندانشان نیستند و فرزندانشان در این معرکه خطرناک زندگی تنها و تنها هستند و به نام مدارس و آموزشگاه ها اعتماد نکنند.
باید خاطر نشان شد که چاره ای از آموزش از این دست موضوعات نیست و باید در چارچوب اخلاق و عقلانیت، جامعه را از سکوت پر صدا بهسوی گفتگو و آموزش آرام سوق داد. در پایان، به غیر از اینکه برای این کودکان که تا آخر عمر باید با این فاجعه دست و پنجه نرم کنند، آرزوی صحت و آرامش داریم؛ همان گونه که عده ای خود را پاسخگوی تاریخ در مورد کاهش زاد و ولد می دانند، درباره ی موضوع مورد بحث نه تنها باید به تاریخ پاسخگو بود که باید بسیاری در پیشگاه خداوند متعال و کودکان کشورمان درخواست عفو کرده و سعی بر اصلاح جدی آن کرد.
هر گونه استفاده با درج نام مجله پزشکی دکتر سلام (لینک دهی مستقیم) مجاز می باشد.