احساسات

همه افراد شاغل، تقریبا یک سوم زندگی خود را در حال کار کردن می باشند. این موضوع به این معنی است که ما بیشتر طول عمر خود را در محل کارمان هستیم. پس باید شغل مناسب و شرایط کاری خوبی داشته باشیم تا زندگی مان دچار مشکلاتی نشود. گاهی اوقات برخی از نشانه ها بیانگر این هستند که باید شغل خود را تغییر بدهیم.

بنابراین، بسیار مهم است که دست‌کم شغل مناسب و شرایط کاری خوبی داشته باشیم زیرا در غیر این صورت، شاهد تاثیرات منفی آن در سایر بخش های زندگی خود خواهیم بود.

اگر شما در محل کار دائما با استرس و نگرانی های پایدار مواجه باشید، بدون شک عصبی و خسته می شوید و در خانه و در حضور اعضای خانواده نمی توانید چندان خوش‌برخورد یا شاداب ظاهر شوید.

علاوه بر سلامت روانی حاکم در محل کار، خود شغلی که انتخاب کرده اید نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر احساس می کنید که از توانایی ها، استعدادها و ایده های شما آن طور که شایسته است استفاده نمی شود، شک نکنید که شغلتان مناسب شما نیست.

برای اینکه بهتر این موضوع را درک کنید، توصیه می کنیم نشانه های احساسی که در زیر نوشته شده است را مطالعه کنید و ببینید که آیا آن ها را قبلا تجربه کرده اید یا خیر؟ اگر این طور است، حتما شغل نامناسبی دارید.

همراهمان باشید.

۱- فقدان احساسات

وقتی صحبت از کار به میان می آید، شما هیچ حس خاصی ندارید؛ نه خوب، نه بد! وظایف کاری به شما ابلاغ شده، شما همه آن ها را بر اساس اولویت زمانی انجام می دهید اما هیچ کدام از این کارها برایتان مفهومی ندارند.

در بیرون از محل کار، خیلی کم در مورد شغل خود صحبت می کنید. فقط در صورتی که اطرافیان در این مورد از شما سوالی بپرسند، با ناراحتی جواب خواهید داد. کار کردن از نظر شما یک بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی هر فرد به شمار می رود و همه افراد از آن ناگزیر هستند. یعنی هیچ حس و هیجانی نسبت به شغل خود ندارید.

حتی دستاورد‌های مثبت و پاداش گرفتن هم لذت خاصی به شما نمی‌دهد. از آن طرف، چالش‌های کاری که ممکن است بقیه را در شرایط عصبی قرار دهد، روی شما تاثیر ویژه‌ای ندارد و می‌توانید بدون استرس از کنارشان رد شوید.

۲- دلهره داشتن

شما از روز‌های شنبه به شدت متنفر هستید و شاید حتی از آن هراس داشته باشید. البته این حس به تنهایی دلیلی برای داشتن شغل اشتباه نیست. شاید دلیل این هراس، همجواری با یک همکار بد، دسترسی دور یا انجام وظیفه در دپارتمان نامناسب باشد.

فاکتور‌های متعددی می‌تواند موجب بروز ترس از روز‌های شنبه باشد. برای درک بهتر ترستان، این سوالات را از خود بپرسید: آیا همکاران خود را دوست دارم؟ آیا از کار کردن با همکارم راضی هستم و احساس می‌کنم که با کمک وی می‌توان امور را به بهترین نحو به انجام رساند؟ آیا دسترسی من به محل کار آسان است و در رفت‌وآمد خود مشکلی ندارم؟

اگر پاسخ شما به پرسش‌های مذکور مثبت است، شاید لازم باشد که در مورد شغل خود تجدید نظر کنید.

۳- غبطه خوردن

شما به موقعیت همکار خود غبطه می‌خورید، زیرا اعتقاد دارید که شما باید جای وی باشید. به طور مثال، در جلسات کاری از اینکه او در مورد شغلی صحبت می‌کند و نظر می‌دهد که به اعتقاد شما باید به شما داده می‌شد، ناراحت و عصبی می‌شوید.

برای درک بهتر این حس بد نیست مثالی بزنیم؛ من یک کارشناس برندینگ خصوصی داشتم که در یک شرکت های‌تک به عنوان مدیر حسابداری مشغول کار بود. وی کاملا موفق بود و به لحاظ شخصیتی نیز محبوب به شمار می‌رفت. اما به شغل خود راضی نبود. از بین پرسشنامه‌ای که ۳۶۰ نفر در مورد او نظر داده بودند، فقط یک نظر وجود داشت که نوشته بود: «تو در کار خود بسیار خوب هستی و من برایت احترام زیادی قائل هستم. اما نمی‌دانم چرا در زمینه حسابداری فعالیت می‌کنی؟ چون بیشتر به درد بازاریابی می‌خوری.»

همین یک نظر، دنیای دیگری را جلوی روی این خانم گشود. او احساس کرد که دوست دارد در زمینه فروش فعالیت کند، اما همچنان شغل حسابداری خود را هم داشته باشد. اما جالب است که او در حسابداری پله‌های ترقی را دو تا یکی طی کرد، اما در بازاریابی همچنان در جا می‌زد.

خستگی

۴- خستگی

شما می‌توانید کار‌های خود را بدون فکر انجام دهید. خیلی خود را درگیر انجام کار‌ها نمی‌کنید، زیرا نیازی به این کار نیست. همه روز‌های کاری شما عین هم است و اتفاق خاصی روی نمی‌دهد. در انتهای هر روز یا هر هفته، هیچ پیشرفتی ندارید و منتظر تغییر خاصی هم نیستید.

وقتی همه روزها، کار‌ها و وظایفتان برایتان تکراری، ملال‌آور و خسته کننده هستند، نباید در انتظار معجزه بنشینید. شک نکنید که شغل مناسبی ندارید و لازم است که آن را عوض کنید.

۵- ترس

اگر احساس می‌کنید که در شغل خود در حال وانمودسازی هستید و نگران این هستید که بقیه متوجه این امر بشوند، یا حس می‌کنید که در جایگاهی بالاتر از آنچه باید قرار دارید، همیشه با یک حس ترس همراه هستید.

از انجام هر اشتباهی می‌ترسید و این نگرانی را دارید که نکند همکاری که مهارت‌های بیشتری نسبت به شما دارد، جایتان را بگیرد.

این هراس را دارید که فقط شما هستید که در جایگاه نادرست منصوب شده اید و از این نگران هستید که دیگران متوجه دغل‌کاری‌تان شده و این امر موجب اخراجتان شود.

۶- ناامیدی

شغل شما اجازه نمی‌دهد تا از همه توانایی و مهارت خود بهره بگیرید و مانع از این می‌شود که در محل کار بدرخشید. به این فکر می‌کنید که باید در موقعیت و جایگاه بالاتری کار کنید، اما محدودیت‌های شغل کنونی باعث شده تا دیده نشوید.

همچنین نمی‌دانید که چگونه می‌توان تغییرات درستی ایجاد کرده و به موجب آن مهارت‌های خود را به نمایش بگذارید.

اگر این حس ناامیدی و استیصال را دارید، شاید زمانش رسیده باشد که شغل خود را عوض کنید. شغلتان باید به شما قدرت، اعتماد به نفس و ارزش ببخشد. شاید بتوانید با صحبت کردن با مدیر یا سرپرستتان، در این وضعیت تغییری ایجاد کنید. بعلاوه، لازم است به خود فرصت داده و در مورد شغلتان بیشتر فکر کنید. به این ترتیب شاید بتوانید تغییر رویه مثبتی ایجاد کنید.

منبع:روزیاتو