هنگامی که کودکان مشغول به نقاشی کشیدن می کنند، شاید فکر کنید که نقاشی آن ها هیچ مفهومی نداشته باشد. اما نقاشی کودکان هم دارای محتوا است و در این مقاله از دکتر سلام می خواهیم به تفسیر نقاشی کودکان از دیدگاه روانشناسی بپردازیم. توصیه ما این است که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید. با ما همراه شوید.
نقاشی خانواده، از یک سو واجد یک شکل و از سوی دیگر دارای یک محتوا است. یعنی دارای عناصر صوری و محتوایی است که هر کدام تفسیر خاص خود را دارد. تفسیر نقاشی در سطح ترسیمی شامل:
وسعت و نیروی خطوط
وسعت: خطوط با حركتي گسترده و بخش قابل ملاحظه ای از صفحه: نمايشگر گسترش حياتي و سهولت برونگردي تمايلات است و خطوط با گستردگی کم و بخش محدودی از صفحه، نمایشگر وقفه اي در گسترش حياتي و ميل شديد به دورنگردي است.
نیرو: خط پر نیرو و پررنگ به معناي نيرومندي كشاننده ها، شهامت، خشونت در برابر ترس از ناتواني يا رهاسازي غریزی است و خط كمرنگ، مبین كشاننده های ضعيف، ملايمت، كمرویي، وقفه غرائز است.
ریتم یا آهنگ ترسیم
تكرار خطوط قرينه اي (خط ها يا نقطه ها)، تمایل به تکرار ریتمی و رفتار قالبی است و به اين معناست كه کودک بخشي از حالت طبيعي و ارتجالي خود را از دست داده است و زير تاثیر قواعد تحميل شده زندگي مي كند در چنين مواقعي مي توان فرضيه وجود يك روان آزردگي يا وجود خصيصه هاي وسواسي و يا مراقبت موشكافانه از كودك را عنوان كرد.
ناحیه ترسیم: رمزگردانی فضایی
ناحيه پایين صفحه: ناحيه غرايز بنيادي صیانت ذات است و كودكاني كه از خستگي، روان آزردگي، افسردگي و ناتواني رنج ميبرند اين بخش از صفحه را انتخاب مي كنند.
ناحيه بالا: ناحيه گسترش تخيلات و ناحيه افراد آرمان نگر و رؤيا پرداز است.
ناحیه چپ: اين گذشته است و ناحیه آزمودني هايي است كه به سوي كودكي خويشتن بازگشته اند.
ناحيه راست: ناحيه آينده است.
جهت نقاشی
ترسيم از چپ به راست: حركت طبيعي پيش رونده.
ترسيم از راست به چپ: حركت واپس رونده.
البته در اين ميان باید به راست برتر بودن يا چپ برتر بودن توجه كرد. افراد راست برتر نيمرخ ها يا جهت نقاشي هايشان به سمت چپ است.
تفسیر نقاشی در سطح ساخت صوری شامل:
ارزشیابی غنا و درجه تکامل نقاشی
درجه تكامل نقاشي مي تواند نشان دهنده درجه رشد و رسيدگي کسی باشد آن را ترسيم كرده است و بر اين اساس نقاشي به منزله سنجش طراز تحول وي در نظر گرفته ميشود (مانند تست گوریناف) البته دو موضوع را بايد مد نظر داشت: اول اين كه كودكان ممكن است به رشد و رسيدگي رسيده باشند ولیکن دچار مشكلات عاطفي باشد (وقفه روانی) و نقاشی خود را بدون طرح کلی، بدون زندگی تقلیل می دهند و دوم آنكه بعضی از کودکان ممكن است نارسا خوان باشند. مشكلات بدني داشته باشند و يا در برابر كاري كه از آنها خواسته ميشود تضاد عاطفي نشان دهند.
پویایی ترسیم و تعامل بین اشخاص
از ديگر مواردي كه بايد به آنها توجه كرد پويايي ترسيم و تعامل بين اشخاص و روابط بين آنهاست:
ریخت تعقلی: كودكاني كه به صورت منطقی و نظام دار نقاشي مي كنند «من» انعطاف ناپذيري دارند و قواعد سختي بر زندگي آنها تحميل شده كه يك دليل آن مي تواند آموزش نظم و انضباط آموزش ديده در مدرسه يا كپي برداري از ديگر نقاشي ها.
ریخت حسی: در طرف مقابل كودكاني كه به صورت راحتی نقاش مي كنند، «من» انعطاف پذيرتري دارند و در نقاشي آنها خطوط منحني قالب بر خطوط راست است.
سطح محتوای نقاشی و تفسیر روان تحلیل گری نقاشی
در تست ترسيم خانواده كودك دنياي اجتماعي خویش را آن طور كه علاقه مند است ترسيم مي كند و مي تواند هر اندازه كه دلش مي خواهد از واقعيت عيني فاصله بگيرد و در واقع عواطف كودك توانسته اند ديد وي را از واقعيت منحرف سازند. اين گرايش هاي عاطفي بر دو نوع اند: مثبت و منفي
گرايش هاي مثبت: احساسات تحسين آميز يا عاشقانه اي هستند كه كودك را به سرمايه گذاري در موضوعي كه براي وي برتر است هدايت مي كنند يعني موجب ارزنده سازي آن موضوع در نقاشي وي مي شوند. برای مثال کودک نقاشی خود را با ترسیم آن شخصیت آغاز می کند، وقت بیشتری را صرف ترسیم آن می کشد، او را بلند قامت تر از سایر اعضا ترسیم می کند، برای آن فرد چیزهای غنی تری ترسیم می کند مثل کیف دستی، چتر و…
گرايش هاي منفي: احساسات تحقير آميز يا كينه توزانه اي هستند كه فرد را بر آن مي دارند كه از سرمايه گذاري در شخصي كه موضوع آن است اجتناب کند یعنی به نا ارزنده سازي وي در نقاشي خود بپردازد. برای مثال آن شخصیت را از نقاشی خود حذف کند، کوچک تر بکشد، خط خطی کند، از دیگران با فاصله ترسیم شود، یکی از اندام های بدن وی ترسیم نشود و…
بنابراین در تحلیل محتوایی نقاشی کودک، هر گونه تغییرشکل، حذف و اضافات باید مورد بررسی قرار گیرد چرا که معرف سطح اضطرابی است که کودک از محیط بیرونی خود احساس می کند و به واسطه این اعمال این سطح از اضطراب را در خود پایین می آورد.
در دیدگاه روان تحلیلگری اعتقاد بر این است که شخصیت انسان ها از سه بعد نهاد، من و فرامن تشکیل شده است. نهاد بعد ابتدایی شخصیت هر انسانی است و بعبارتی با رفع نیازهای ذاتی انسان مثل نیاز به غذا و آب سر و کار دارد. من بعد دوم شخصیت و معقول ترین بعد شخصیت هر انسانی است و نیازهای نهاد را متناسب با واقعیت رفع و رجوع می کند. فرامن نیز بعد سوم شخصت و در واقع همان وجدان اخلاقی هر فردی است که باید ها و نبایدهای زندگی فرد را تعیین می کند. حالا وقتی صحبت از اضطراب در کودک می شود، این اضطراب در بعد من و فرامن در فرد ایجاد می شود. یعنی وقتی من نتواند نیازهای سطح اول شخصیت که لذت جو بود و با ارضای فوری نیازهای خود سر و کار داشت، برآورده کند، من باید میانجیگری کند و اگر نتواند راه معقولی برای برآورده سازی آن نیاز پیشنهاد دهد دچار سطحی از اضطراب می شود و به دنبال آن اضطراب جهت جلوگیری از فروپاشی خود از مکانیزم های دفاعی روانی که نوعی راهبردهای دفاعی جهت فروپاشی شخصیت هر انسانی هستند استفاده می کند.
گاهی اوقات کودک دست به استفاده از مکانیزم های دفاعی «من» علیه اضطراب می زند مانند:
دفاع من در برابر اضطراب ناشی از تهدید برونی
وقتي تهديد خطرناكي كه اضطراب را به راه مي اندازد، از بيرون تحميل شود، کودک از مکانیزم های دفاعی زیر استفاده می کند:
انکار (نفي وجود): آن فرد را از نقاشي حذف می کند.
معكوس كردن نقش ها: وي را در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شكل بچه كوچك تر ترسيم كند.
همسان سازی با رقیب: به سادگی جای او را می گیرد، یعنی خود را به جای آن شخصیت ترسیم می کند.
واپس روی: خود را در سنینی قرار می دهد که شیطنت نمی کرده.
جابه جایی: اگر دختر باشد خود را در هیات یک پسر مجسم می کند.
دفاع «من» علیه اضطراب ناشی از کشاننده های درونی
وقتي كه كودك با نيروي غرائز داخلي رو به رو مي شود و از آن طرف با فدای من رو به رو مي شود دچار اضطراب مي شود و در نتيجه از مكانيزم هاي دفاعي زیر استفاده مي كند:
جابجایي: كودك شخص ديگري را نقاشي مي كند و ارضاء غرائز به وسيله آن شخص انجام مي شود.
فرافكني: كودك كشاننده گنهارانه را به شخصي كه موضوع آن است نيست نسبت مي دهد و سپس آن شخص است كه به جاي وي واجد آن گرايش مي شود.
اضطراب در برابر فرامن
اضطراب در مقابل فرامن، اضطراب گنهكاري است چنين اضطرابي ناشي از سختگيري والدين است. كودكاني كه از اين اضطراب در رنج اند خود را به نحوی در نقاشي نمايان مي سازند كه موجب بخشش آنها شود.
بازگشت کشاننده های پرخاشگرانه علیه خود: کوچک تر کشیدن خود و یا در مواقع افراطی حذف خود
بازگشت: موارد ديگر ممكن است كودك از موقعيت كنوني خود صرف نظر كند و موقعيت يك نوزاد در گهواره را انتخاب کند وخود را در قالب یک نوزاد به تصویر بکشد.
جابه جایی: ترسی كه فرد را مصمم مي كند كه از جنس خود صر فنظر کند و خود را در قالب تصوير يك دختر جلوه گر سازد.
منبع: جوان آنلاین