سندرم استندال یک اختلال سایکوسوماتیک یا اختلال روان تنی است که باعث ایجاد ضربان قلب سریع ، سرگیجه ، غش و ضعف ، سردرگمی و حتی توهم می شود . زمانی که یک فرد در معرض تجربه چیزهایی که به آنها اهمیت زیادی می دهد به ویژه هنر ، اختلال سندرم استندال اتفاق می افتد . سندرم استندال همچنین با نام سندرم فلورانس نیز شناخته می شود . سندرم فلورانس وضعیتی است که در آن با زیبایی غیر قابل تحملی مواجه می شویم ؛ این زیبایی بر احساسات شما چیره شده و شما را در هم می شکند .
علائم می تواند شامل ضربان قلب سریع ، سرگیجه ، غش ، گیجی و توهم در زمانی که معرض زیبایی های عالی قرار می گیرید ؛ به ویژه اینکه همه موارد گفته شده به یکباره اتفاق می افتند . این اتفاق زمانی رخ می دهد که با هنر دست انسان و یا هنر طبیعت روبرو می شوید . این بیماری پس از یک نویسنده قرن نوزدهم میلادی فرانسه نامگذاری شده است . این نویسنده هنری ماری بیل ( Henri-Marie Beyle ) نام داشت و این بیماری به نام مستعار او یعنی استندال نام گرفت . او در یک سفر در سال 1817 که به فلورانس ایتالیا داشت ؛ تجربه ای شدید از این بیماری داشت که در ادامه این سفر را از زبان خودش با هم می خوانیم :
هنگامی که او از کلیسای سانتا کروچه بازدید کرد ؛ جایی که نیکولو ماکیاولی فیلسوف ، میکل آنژ شاعر ایتالیایی و گالیله به خاک سپرده شده بودند ؛ نقاشی های جوتو دی بوندونه را مشاهده کرد و چیزی را احساس کرد . او نوشت : من در نوعی از الهام بودم ، از ایده بودن در فلورانس و نزدیکی به مردان بزرگی که مقبره آنها را دیده بودم .
در تفکر زیبایی بی نظیری نفوذ کردم و به نقطه ای رسیدم که احساسات آسمانی را در بر می گیرد . همه چیز با روح من خیلی واضح صحبت می کرد . آه ، اگر فقط می توانستم فراموش کنم ! من تپش قلب داشتم ، آنچه در برلین آن را اعصاب می نامید . زندگی از من تهی شده بود و با ترس افتادن راه می رفتم . به نظر درست می آید. این اتفاقی است که وقتی یک فرد معمولی به هنر نگاه می کند ، می افتد . درست است ؟ یا شاید این یک اختلال دیگری است که من دارم !
بحث در مورد این است که در واقع این یک اختلال است اما کاشف به عمل می آید که فلورانس مشکل بزرگی با مردمی که غش می کنند ، دارد . همچنین کارکنان سانتا ماریا عادت به برخورد با گردشگرانی را دارند که از سرگیجه و فقدان آگاهی نسبت به زمان و مکان پس از مشاهده مجسمه دیوید ، شاهکارهای گالری اوفیتزی ( موزه هنر ایتالیا ) و سایر گنجینه ها دارند . داشتن یک شهر زیبا که مردم نمی توانند آن را باور کنند ، مشکل خوبی است .
کمدین نورم مک دونالد از سندرم استندال رنج می برد و به مارک مارون در پادکست خود اشاره کرد که او عاشق یک زن در نقاشی شده بود و نمی توانست فکر کند زنی که الهام بخش این نقاشی بوده ، اکنون مرده است . نورم معتقد است که این واکنش های عاطفی شدید را نسبت به مسائلی مانند هنر دارد زیرا احساسات عاطفی او در زندگی عادی مشکلاتی دارد . شاید با او یک موضوع مشابه داشته باشم ! در تعاملات من با دیگر افراد ؛ من همیشه خیلی احساساتی برخورد نمی کنم . من هنوز دیوارهای دوران کودکی ام را بالا نگه داشته ام و مطمئن نیستم که هیچوقت از بین برود !
من شنیده ام که برخی از مردم احساسات بیشتری برای برانگیختن دارند و این می تواند محافظت احساسی در برابر دیگران و عمق احساسی از مشاهده یا تعامل با زیبایی را توضیح دهد . هنگامی که با افراد مختلف ارتباط برقرار می کنید ، افراد حساس به دلیل تجربه های دردناک گذشته مصونیت بیشتری دارند ؛ اما با هنر ، این یک آسیب پذیری شخصی است که می توانید از آن لذت ببرید ! این یک راه برای آزاد سازی همه احساساتی است که تا به حال آنها را در وجودتان نگه داشته بودید .