اعتیاد بلایی خانمان سوزاست که آرام آرام زندگی فرد را به باد می دهد ، تریاک و هروئین ، شیشه و اکس و کراک و..تمامی اینها باتلاق و منجلابی هستند که هستی و زندگی خود و وخانواده تان را از بین می برید
نقطه شروعش شاید یک شوخی دوستانه باشد، شاید یک وسوسه لحظه ای، یک عصبانیت و شاید تصمیم سرسری و بدون تامل در خصوص عواقب آن باشد.
اینکه از کجا شروع می شود مهم نیست، مهم مسیری است که فرد در این وادی دردناک در پیش می گیرد.
همه اش دردی است جانکاه که برای گرفتار در آن طعمی شیرین می دهد بی آنکه بداند ذره ذره جانش را گرفتار طاعونی می کند که هر لحظه دمل چرکینش سر باز کرده و دیگران را نیز درگیر خود می کند.
زمانی اعتیاد جرم بود و امروز بیماری، اما چرا بیماران این بخش اغلب به پزشک معالج برای درمان مراجعه نمی کنند و چرا بیش از پیش خود را در این باتلاق بی امان گرفتار می سازند؟
اوایل اعتیاد فقط گرفتاری در دام موادی افیونی همچون تریاک بود، دورانی سپری شد و هروئین به گرما بخش محافل این بیماران تبدیل گشت.
اما امروز تریاک و هروئین به خود می بالند که تاثیری دردناک و ماندگار همچون مواد مخدر صنعتی نداشته و ندارند.
امروز بازار تریاک و هروئین دیگر رونق ندارد و دوره دوره شیشه و اکس و کراک است.
موادی که روزهای نخست با نام اعتیاد آور نبودن سراغ جوانان می روند بهانه ای برای لاغری می شوند و روزهای بعد چهره زشت و افیونی خود را به نمایش می گذارند.
شیشه ماده مخدر صنعتی که است که در روزهای نخست گرفتاری فرد علائم خاصی از خود نشان نمی دهد اما کمی بعد گوشه های چشم زخم می شود، فرد لاغری را تجربه می کند، افسردگی می گیرد و دچار اختلالات حواسی و شناختی می شود.
جایی تعادل روانی خود را چنان از دست می دهد و می پندارد پرنده است و از پشت بام به پایین پرواز می کند، می اندیشد که زن و فرزندش قاتلان حرفه ای هستند و آنها را به زخم چاقو تکه پاره می کند و زمانی نیز با مصرف بیش از حدش با این اندیشه که بیشتر از نعشگی آن بهره مند شود، تمام حواس و هوشیاری خود را از دست می دهد و یا دچار سکته قلبی ناگهانی می شود.
اغلب مشتریان این ماده افیونی جوانان هستند چرا که می پندارند اعتیاد آور نیست و علامت خماری ندارد، غافل از آنکه از همان روزهای نخست کسی که در دام شیشه افتاد دیگران توان چشیدن طعم آزادی را نخواهد داشت.
اکستازی، همان قرص های رنگی دارای برچسب های مشخصی که هر یک اثر خاصی دارند چنان ارزان و در دسترس هستند که می توان به جرات ادعا کرد امروز نقل و نبات پارتی های شبانه جوانان شده است.
قرص های رنگی که شعور، توانایی فهم، آگاهی و روان فرد را هدف می گیرند و با وجود آنکه فرد را دقایقی از دنیای حقیقی دور می سازند اما با افزایش اعتماد به نفس دروغین بالا در فرد وی را به سراغ کارهای هیجانی و رفتار های پر خطری سوق می دهند که می تواند علاوه بر خود مصرف کننده دامن دیگران را نیز آلوده سازد.
کراک نوع خطرناک تر در بین موادمخدر صنعتی محسوب می شود، منجلابی که از همان روزهای نخست بوی تعفن آن جامعه را فرا می گیرد و فرد را گرفتار درد و بیماری می کند که هیچ درمانی برای آن کار ساز نیست.
مصرف کراک به سرعت سراغ سلولهای مغز فرد می رود و در همان روزهای نخست با ایجاد زخم های سطحی در پوست مصرف کننده، وی را برای مصرف بیشتر جهت التیام درد ترغیب می کند.
روزهای بعد این زخم ها عمیق تر شده و موجودات کوچک اما خورنده بر روی آن دیده می شود، زخم های فرد عفونت کرده و بوی تعفن دیگران را نیز آزار می دهد و در نهایت در مدت کوتاهی فرد گرفتار، راهی منزل آخرت می شود.
هدف اصلی مواد مخدر صنعتی، به دام انداختن نیروی جوان و فعال است که می تواند خلاقیت و توانایی خود را در مسیر پیشرفت کشور به کار گیرد و در نهایت زمینه رشد جامعه را فراهم کند.
اما با گرفتاری این نیروهای جوان در این منجلاب فرصت پیشرفت از دست می رود و در نهایت با متضرر شدن فرد و خانواده اش، جامعه از سرمایه ای عظیم محروم می شود.
مواد مخدر از هر نوع و جنسی که هست خطرناک، بی رحم، دامن گیر و آسیب زاست.
گرفتاری هر فرد در دامان این بلای خانمان سوز نه فقط خود او بلکه از همان روزهای نخست خانواده و جامعه را نیز تهدید می کند و فرصت پیشرفت رااز گرفتار شدگان می گیرد.
شاید بهتر است هر جوانی پیش از شوخی ها و تفنن نامناسب با این مواد لحظه ای فقط در خیال خود به سرانجامی که برایش رقم خواهد خورد بیندیشد و تصمیم خود را برای گفتن ˈنهˈ به هر نوع مواد مخدری قطعی کند.