درمان با اوزون در کاهش علائم بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز (MS) موثر می باشد، اما اثرات آن بر مغز هنوز محل تامل است. در این اثر ما تغییرات الگوی مغزی- عروق مغزی در بیماران MS و افراد طبیعی را در طی روش های شیمیایی اصلی اوزون را با استفاده از طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز (NIRS) به عنوان یک تکنیک عملکردی و عروقی مورد بررسی قرار دادیم.
سیگنال های NIRS با استفاده از ترکیبی از زمان، تجزیه و تحلیل زمان – فرکانس و تحلیل غیر خطی سیگنال های حالت درونی (IMF) به دست آمده از روش تجزیه حالت تجربی (EMD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج ما نشان می دهد که:
بهبود الگوی مغزی در همه افراد نشان دهنده افزایش پیچیدگی سیگنال های NIRS می باشد. از این رو، می توان نتیجه گرفت که اوزون درمانی با روش DIV سوخت و ساز مغز را افزایش داده و به روند بازیابی از سطوح پایین فعالیت که در بیماران MS امری متداول است، کمک می کند.
مقدمه
در سال های اخیر اوزون درمانی با روش DIV با افزایش کاربرد مواجه بوده است. می توان اوزون را با استفاده از خود درمانی اصلی با اوزون مصرف نمود که این فرایند شامل استعمال مقدار مشخصی از خون ورید (تقریبا 240 گرم) و پس از آن افزودن آن به مخلوط اکسیژن و اوزون می باشد.
اوزون به عنوان ضد باکتری، ضد قارچ و عامل ضد ویروسی، ماده ای موثر جهت درمان آسیب های عروقی، و به طور کلی برای بهبود اکسیژن بافت و میکروسیرکولاسیون مطرح می باشد.
اوزون نقش اساسی در مورد التهاب بر عهده دارد: باعث ایجاد فشار اکسیداتیو خفیف می گردد که به نوبه خود موجب تولید گونه های ضد اکسیداتیو می گردد. در واقع مطالعات حیوانی نشان داده است که درمان با اوزون در حفاظت از اندام ها از جهت بروز آسیب های مجدد موثر می باشد. بنابراین، اوزون ویژگی های درمانی عروقی و متابولیکی را در بر دارد.
مولتیپل اسکلروز (MS) یک آسیب مخرب می باشد که با اختلالات عروقی و متابولیکی تبیین می شود. اگر عوارض عروقی نارسایی مزمن وریدی در MS همچنان مورد بحث است، سطح فزون یافته فشار اکسیداتیو در بیماران MS به وضوح نشان داده شده است. بنابراین به کار بردن اوزون درمانی با روش DIV به عنوان یک روش درمانی کاربردی جهت برای بیماران MS امری معقول می باشد.
اندازه گیری اثرات عروقی و متابولیک مغز پس از اوزون درمانی با روش DIV جهت بیماران یک کار بی اهمیت تلقی نمی شود. در واقع، تنظیم خودکار مغز، موجب تثبیت سطح اکسیژن در مغز می شود، که به طور مستقل با تغییرات احتمالی اشباع اکسیژن سیستمیک همراه است. بنابراین، برای بررسی اثرات مغزی و متابولیک اوزون درمانی، روش ها و تکنیک های پیچیده ای مورد نیاز است. ما در مطالعه قبلی خود، اثرات دراز مدت اوزن یا روش اوزن درمانی DIV را در بیماران MS و کنترل ان با استفاده از سونوگرافی داپلر ترانس کرانانی و طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز (NIRS) مورد تحلیل قرار دادیم.
طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز (NIRS) یک روش غیر تهاجمی می باشد که می تواند در زمان واقعی ویژگی های عروقی و متابولیکی بافت مغز را اندازه گیری نماید. با استفاده از نور مادون قرمز NIRS می تواند تغییرات غلظت هموگلوبین اکسیژن (02Hb) و (HHb) کاهش در بافت های مغز را کنترل کند، و به طبع ان اطلاعات مربوط به عروق و جریان را کنترل می کند.
برخی از دستگاه های NIRS به اندازه گیری تغییرات غلظت سیتوکروم-س-اکسیداز کمک می کنند که غلظت آن به میزان فعالیت میتوکندری عصبی و به همین ترتیب به علت متابولیسم مغزی مربوط است.
ما این مورد را مستند کردیم که استفاده از اوزن یا روش اوزن درمانی DIV بدون هیچ عوارض جانبی عروقی موجب افزایش سطح اکسیژن در مغز تا 1.5 ساعت پس از تزریق دوباره خون اوزونه شد.
علاوه بر این، ما نشان دادیم که افراد مبتلا به MS در حدود 40 دقیقه پس از پایان درمان با افزایش فعالیت سیتوکروم-سی-اکسیداز و غلظت مواجه بودند. این نتیجه اثرات متابولیکی مثبت اوزون را در کاهش سطح استرس اکسیداتیو و بهبود متابولیسم مغز نشان داد.
با وجود ویژگی ها، قابلیت اطمینان اندازه گیری NIRS را می توان با عوامل مربوطه کاهش داد. (i) مشارکت عروق پوستی و سطحی در جذب نور مادون قرمز، (ii) غلظت مولکول برای ردیابی و (iii) سیگنال با نویز بیشتر و قابلیت اعتماد کمتر. در واقع، برخی از دستگاه های اخیر NIRS یک تکنیک حل و فصل فضایی جهت کاهش اثرات عوامل مخالف و حذف امکان سنجی غلظت سیتوکروم-سی -اکسیداز را ارائه می دهند.
با این حال سیگنال های NIRS، اطلاعات قابل توجهی را در دامنه فرکانسی به همراه دارند. Obrig و همکاران نشان دادند که سیگنال های مغزی NIRS این امکان را می دهند تا ارزیابی واکنش پذیری وئوروموتور مغز و تنظیم خودکار را به انجام برسانیم. ما در مطالعات قبلی، ترکیب تحلیل زمانی و فرکانسی سیگنال های NIRS را جهت استخراج اطلاعات فیزیولوژیکی در حین سعی در جلوگیری از منابع نویز احتمالی در پیش گرفتیم.
علاوه بر این ممکن است سیگنال های مغزی NIRS در زمانی که نمونه مورد نظر در شرایط استراحت نیست، به صورت ذاتی غیر متناظر باشد؛ از این رو، تجزیه و تحلیل فرکانس زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به تعامل پیچیده بین نور مادون قرمز و بافت، سیگنال های NIRS ماهیتی غیر خطی دارند. بنابراین ممکن است تجزیه و تحلیل زمان – فرکانس و زمان جهت ثبت تغییرات سیگنال ناکافی باشد، در حالی که تکنیک های غیر خطی می توانند اطلاعات دقیق تری را ارائه دهد.
در این مقاله، ما یک تحلیل خطی و غیر خطی سیگنال های NIRS مغزی دریافت شده از بیماران MS و کنترل در طول اعمال روش اوزن یا روش اوزن درمانی DIV را به انجام رساندیم.
هدف اصلی این اثر ارزیابی اثر روش اوزن یا روش اوزن درمانی DIV بر روی الگوی مغزی افراد بدون نظارت بر غلظت cytochrome-c-oxydase می باشد.
هدف دوم ما ارائه یک چارچوب کلی جهت پردازش سیگنال های NIRS می باشد که بر اساس ان بتوانیم اثرات عوامل مخالف را با استفاده از ساختار قوی و محلی مانند تجزیه حالت تجربی (EMD) کاهش دهیم.
مواد و روش ها
این بخش مراحل ضروری پروتوکل اوزن یا روش اوزن درمانی DIV و پنجره های ثبت نام مربوطه را توصیف می کند. درمان کلی جهت هر بیمار حدود 3 ساعت طول می کشد، اما سیگنال ها تنها در مراحل زمانی خاص به دست آمد. این بخش زمان، فرکانس زمانی و روش های تحلیل غیرخطی مورد استفاده را توصیف می کند.
2.1 اوزن یا روش اوزن درمانی DIV
اصلی ترین پروتکل اوزون درمانی با روش DIV شامل موارد زیر است:
– گرفتن مقدار 240 گرم خون از افراد مورد نظر (که در این مورد از ورید ضد انعقادی خون گرفته می شود) با استفاده از کیسه های San03 ، (Haemopharm ،میلان، ایتالیا)
– مخلوط کردن خون با 240 میلی لیتر O3/O2، متشکل از 02 به مقدار 50٪، و 03 با غلظتی برابر با 40 میکروگرم در میلی لیتر (پزشکی 95 CPS، Multiossigen، Gorle (BG) ، ایتالیا)
– تزریق مجدد انسولین خون به همان شیوه
در طول درمان با اوزون، سیگنال های مغزی NIRS را از سمت چپ و راست نمونه دریافت کردیم. ما از یک دستگاه NIR0200 (Hamamatsu Photonics K.K,Japon)) استفاده کردیم که به دو پراب مجهز بود و همچنین شامل یک آشکارساز عکس و چهار منبع LED مادون قرمز (طول موج 775، 810، 830 و 910 نانومتر) بود. هر پراب بر روی پیشانی نمونه گذاشته شد.
برای جلوگیری از موارد سینوسی، پراب ها را 2 سانتیمتر دورتر از خط میانی و 1 سانتیمتر بالای خط فرورفتگی قرار دادیم. از افراد خواسته شد که در حالت خواب باقی بمانند و چشم ها بسته و به طور معمول نفس بکشند. دستگاه NIRS در زمان واقعی تغییرات غلظت 02Hb و HHb را برای هر نیمکره اندازه گیری کرد. از آنجایی که هیچ تفاوت آماری معنی داری در مورد تغییرات غلظت در دو نیمکره (تست های t انجام گرفته توسط دو زوج دانشجو، p> 0.8) یافت نشد، لذا ما میانگین سیگنال های این دو نیمکره را به طور متوسط محاسبه نمودیم. از این رو ما برای هر نمونه غلظت 02Hb و HHb را ثبت کردیم.
ما سیگنال های به دست آمده را در 7 بازه زمانی مختلف تجزیه و تحلیل کردیم که هر کدام 256 ثانیه به طول انجامید:
– ضبط پایه
– گرفتن خون
– در وسط تزریق مجدد
– پایان (آخرین 256 ثانیه) از تزریق مجدد
– 40 دقیقه پس از تزریق مجدد
– 1 ساعت بعد از تزریق مجدد
– 1.5 ساعت بعد از تزریق مجدد
ما این بازه ها را جهت تحلیل انتخاب کردیم تا تغییرات مربوط به رویداد و موارد تغییر در طولانی مدت را مشاهده کنیم.
برای هر بازه و جهت هر بیمار، با محاسبه میانگین مقادیر سیگنال در هر یک از بازه ها، تجزیه و تحلیل دامنه زمانی را به انجام رساندیم.