یکی از سخت ترین کار ها برای والدین این است که بخواهند مرگ یکی از نزدیکان را برای فرزندان خود توضیح دهند. این مسئله هنگامی سخت تر می شود که والدین وابستگی شدیدی به متوفی داشته باشند. مرگ یک مسئله غیر قابل انکار است و همواره در زندگی انسان ها وجود دارد پس سعی کنید این مسئله را به بهترین نحو برای فرزندان خود توضیح دهید تا در آینده دچار مشکل نشوند.
شايد باعث تعجب باشد كه بدانيد حتى كودكان ۲ ساله از مرگ آگاه هستند. كودكان در قصه هايشان يا برنامه هاى تلويزيون از مرگ مى شنوند، يا در اطراف خود حيوانات خانگى يا خيابانى مرده را مى بينند. على رغم اين موارد، هيچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمى دانند. آنها نمى توانند مفهوم هميشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گيرند.
آنها تصور مى كنند كه اجساد هنوز مى خورند و مى خوابند و كارهاى هميشگى خود را انجام مى دهند، فقط با اين فرق كه اين كارها را يا در آسمانها و يا در زير خاك انجام مى دهند. حتى وقتى يكى از اوليا يا خواهران و برادران كودك درگذشته است، او نمى تواند اين اتفاق را براى آنها در نظر بگيرد.
آيا بايد کودک را مطلع کرد؟
در جواب این سوال باید گفت: کودک دیر یا زود باید از این مسئله مطلع شود که یکی از نزدیکانش از دنیا رفته است و آن فرد دیگر در کنار آن ها نیست و حضور فیزیکی ندارد پس باید او را از این مسئله مطلع سازید اما دقت کنید که نحوه توضیح شما بسیار مهم و تاثیر گذار می باشد.
بنابراين براي توضيح فوت يک فرد به او اطلاعات دقيق و درستي ارائه دهيد اما در نظر داشته باشيد که اين اطلاعات بايد در سطح درک او از واقعه باشد. مثلاً بيان اين که مرگ از نظر پزشکي چگونه روي مي دهد يا بر مبناي اعتقادات ارزشي ما مسلمانان، سرانجام فردي که فوت مي کند چيست، مي تواند در ايجاد درک صحيح اين موضوع بسيار کمک کننده باشد. همچنين اهميت بسزايي دارد که از گفتن دروغ و داستان هاي غير واقعي در توضيح اين موضوع پرهيز شود. از دادن وعده هايي مبني بر بازگشت فرد، نيز حتماً اجتناب کنيد. به عنوان مثال نبايد گفت مادربزرگت به مسافرت رفته است، زيرا در چنين شرايطي کودک همواره به اميد بازگشتن او از سفر خواهد بود.
پاسخ دادن به سوالات کودکان
به سؤالات کودک پاسخ دهید. کنجکاوى کودکان درباره مرگ یک امر عادى است و نباید از سؤالات آنها فرار کرد، بلکه بهتر است از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به کودک کمک کنیم تا بتواند با مسأله از دست دادن دیگران روبرو بشود. جوابهاى آسان و کوتاه عرضه کنید. کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعى کنید براى توضیح مرگ وارد جزئیات و بحثهاى پیچیده آن نشوید. آنچه براى کودکان بخصوص زیر ۵ سال درک بهترى دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهاى جسمانى است.
مثلا به او گفته شود مردن این گربه یعنى اینکه او دیگر راه نمىرود یا غذا نمىخورد و چیزى را نمىبیند و هیچ دردى را احساس نمىکند و جسم آن دیگر کار نمىکند. کودکان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممکن است بپرسند که «من کى مىمیرم؟» که در جواب بهتر است گفته شود: «هیچ کس نمىداند که کى کسى مىمیرد، ولى بیشتر ما زمان خیلى خیلى زیادى زندگى مىکنیم. من مطمئنم که تو تا وقتى که خیلى پیر بشوى، زندگى مىکنى.» یا ممکن است کودک بپرسد: «مامان ، تو کى مىمیرى؟» این سؤال معمولا براى اولیا خیلى تکاندهنده است.
عملا منظور کودک از این نوع سؤال این است که آیا تو از من مراقبت مىکنى و یا چه کسى بعد از این از من مراقبت مىکند، بنابراین بهتر است به کودک گفته شود «مامان قوى و سالم است و خیلى خیلى وقت زیادى ، پیش تو خواهد ماند.» حتى به اولیا توصیه مىشود به کودکان زیر ۵ سال بگویند: «مامان نمىمیرد»، «بابا نمىمیرد». بنابراین اگر اینگونه جواب بدهیم که «فرزند عزیزم همه ما یک روزى مىمیریم» براى کودک مانند این است که بگوییم ما همین امروز مىمیریم.
از عبارتهایى که به یک امر خوب اشاره مىکند، پرهیزکنید.
عبارتهاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «در آرامش استراحت کردن» یا «خواب ابدى» یا «رفتن به یک جاى دور» براى خردسالان بسیار گیجکننده است. پس نگویید که «پدربزرگ خوابیده است» یا «به یک جاى دور رفته است». کودک ممکن است با این توضیحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فکر کند که او هم ممکن است بخوابد و دیگر برنگردد، یا اگر شما به خرید و کار بروید، فکر کند که شما هم برنمىگردید.
مرگ را هرچه قابل لمستر براى او توضیح بدهید مثلا بگویید: «پدربزرگ خیلى خیلى پیر شده بود و بدنش قادر به کارکردن نبود.» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مریض بوده، اطمینان حاصل کنید که کودک بفهمد مریض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمىدهد. به او توضیح بدهید که این مریضىها نمىتواند کسى را بکشد.
در مورد کاربرد واژههاى خداوند و بهشت با احتیاط کامل رفتار کنید.
دقت کنید این مفاهیم را براى یک کودک ۵ ساله یا حتى کوچکتر بکار مىبرید و هدف شما این است که او را آرام کنید. پس مراقب باشید او را بیشتر گیج و مضطرب نکنید. براى مثال اگر بگویید «مادربزرگ الان خیلى خوشحال است، چون توى بهشت است.» کودک فکر مىکند «چطور مادربزرگ واقعا خوشحال است اگر همه کسانى که دور و بر من هستند، این همه ناراحتند؟!» یا مثلا بگویید که «عمو آنقدر خوب بود که خداوند او را پیش خودش برد.» کودک فکر مىکند اگر خدا عمو را پیش خودش برده چون خوب بوده، پس ممکن است مامان ، من یا هرکس خوب دیگرى را نیز پیش خودش ببرد!!» یا «اگر من هم خیلى خوب باشم، مىتوانم برم پیش خداوند و بابابزرگ را ببینم» یا اینکه «سعى کنم که بچه بدى باشم تا بتوانم بیشتر پیش بابا و مامان بمانم!» بنابراین عبارتى بکار ببرید که او را نگرانتر نسازد. مثلا بگویید: «ما خیلى ناراحتیم که بابابزرگ دیگر پیش ما نیست و ما خیلى دلتنگ او مىشویم، ولى این خوب است که بدانى او الان پیش خداوند است.»
آیا بعد از 5 سالگی میتوان کودک را به مراسم خاکسپاری برد؟
با توجه به اینکه مراسم خاکسپاری بسیار عاطفی برگزار میشود، بهتر است کودکان را تا 8 سالگی به مراسم خاکسپاری نبرد ولی وقتی کودک باسواد شد، به محض آماده شدن سنگ روی قبر باید او را به گورستان برد تا نوشتههای روی سنگ را بخواند. به این ترتیب متوجه میشود فرد متوفی دیگر برنمیگردد.
حضور کودک در مراسم سوگواری که در مسجد یا منزل برگزار میشود، درست است؟
کودک بعد از 5 سالگی غیر از مراسم خاکسپاری میتواند به مدت کوتاه در مراسم سوگواری شرکت کند. نباید به کودک گفت گریه نکن! معمولا به پسربچهها میگویند مرد شدی نباید گریه کنی. این حرف غلطی است که در فرهنگ ما رواج یافته و اشتباه است. کودک باید برای فرد عزیز از دست رفته گریه کند.
نشانهها و یادگاریها را پنهان نکنید
گاهی اوقات افراد فکر میکنند اگر یادگاریهای فرد از دست رفته را پنهان کنند کودک او را فراموش میکند؛ در حالی که کودکان با این روش نه تنها کسی را فراموش نمیکنند بلکه احساس میکنند دیگران در حق او بیمهری کردهاند. بهتر است یک آلبوم عکس از او تهیه کنید یا حتی از میان یادگاریهایش چیزی را به کودک بدهید تا نگه دارد و از این طریق، کسی را که دوست داشته اما از او جدا شده است را به خاطر بیاورد.
برخی افراد بر این باورند که اگر وسایل و یادگاری هایی که یاد متوفی را زنده نگه می دارند را باید پنهان کنند تا کودکان آن افراد را فراموش کنند. اما این کار بسیار اشتباه می باشد زیرا کودکان نه تنها آن فرد را فراموش نمی کنند بلکه احساس می کنند دیگران در حق افراد فوت شده بی لطفی می کنند. بهتر است یک آلبوم عکس از او تهیه کنید یا حتی از میان یادگاریهایش چیزی را به کودک بدهید تا نگه دارد و از این طریق، کسی را که دوست داشته اما از او جدا شده است را به خاطر بیاورد.