نوع تربیت کودک مهم ترین عامل در مشخص کردن آینده او است. بطور کلی خانواده ها از لحاظ نوع تربیت فرزند به چند دسته کلی تقسیم می شوند که هرکدام دارای ویژگی های خاصی هستند. در قسمت اول این مطلب به بررسی چند بخش پرداختیم و حالا قصد داریم تا به بررسی ادامه این موضوع بپردازیم. با دکتر سلام همراه باشید.
ج) خانواده سهل گیر و آسان گیر
والدين سهل گير کنترل کمتري بر کودکان خود اعمال مي کنند و خواسته هاي آ ن ها از کودکانشان چندان معقول نيست. مهرورزي و محبت والدين در حد متوسطي قرار دارد. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين کنترل کمي بر کودکانشان دارند، همين طور درباره انضباط کودک از نگرش هايي متعارض برخوردارند. والدين سهل انگار در عين آن که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آن ها ندارند. فقدان خواسته هاي معقول همراه با خودداري از ارائه دليل و گفت وگو با کودک، همواره از ويژگي هاي اين شيوه به شمار مي رود.
اين والدين به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي دهند. اگرچه والدين سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند ولي در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي آورند. والدين سهل انگار در ابراز محبت با والدين مقتدر تفاوت فاحشي ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبيه، کودک را از محبت خود محروم مي سازند و به تمسخر او مي پردازند. يک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشي خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را براي او توضيح دهد. او توقع چنداني براي انجام کارهاي منزل و رفتار صحيح از کودک خود ندارد. کودکان اين والدين متکي به خود، نيستند و يا از استقلال راي اندکي برخوردارند.
کودکانی خام و فراری از مواجه با مشکلات و مصاعب! شاید این جمله بهترین توصیف برای کودکانی باشد که در چنین خانواهده هایی تربیت می شوند. اغلب اعمال این کودکان در مواقع حساس ناپخته و غلت است زیرا تا بحال با چنین وضعیتی مواجه نشده اند. برخلاف تصور عمومی، اغلب این کودکان در آینده به افرادی پرخاشگر و بزهکار تبدیل خواهند شد.
1 – پدر و مادر به دنبال نيازهاي ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جواني و نوجواني و دل مشغولي هاي خود هستند.
2 – به امر تربيت و ارضاء نيازهاي جسمي و رواني كودك نمي پردازند و چون آسانگير هستند، براي خاموش كردن صداي بچه ، هر چه كودكشان از آنها مي خواهد، آنها انجام مي دهند. لذا كودك پرتوقع تربيت مي شود.
3 – هدفها و انتظارات برايشان روشن نيست و به همين دليل ، در تربيت فرزندان خود از روش ، فلسفه يا ديدگاه خاصي پيروي نمي كنند.
4 – هيچ نوع كنترلي بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را كاملا آزاد مي گذارند تا به هر نحوي كه خود مايل هستند ، شيوه هاي خاص زندگي خود را انتخاب و به كار گيرند.
5 – هيچ نوع انتظار و توقع خاصي از فرزندان خود ندارند و فرزندان نيز به نوبه خود مي آموزند كه والدين نبايد از آنان انتظار خاصي را داشته باشند.
6 – نسبت به رفتار فرزندان خود ، حتي در مواردي كه مورد آزار و اذيت خود آنان و ديگران قرار مي گيرند ، توجه خاص نشان نمي دهند و در اين موارد، بي تفاوت عمل مي كنند.
7 – اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نكنند ، ناراحت نمي شوند و چنان رفتار مي كنند كه گويي عدم اطاعت از دستورات والدين امري طبيعي ، عادي و متداول است.
د) خانواده سالم یا خانواده دمکرات
در این روش که بهترین روش است به حقوق کودک توجه زیادی می شود، در این روش به این نکته بسیار اهمیت داده می شود که کودک قبل از هر چیز باید از قوانین و اصول اخلاقی و تربیتی خانواده اطلاع داشته باشد. در اینجا فرزندان فرصت ابراز عقیده داشته و حتی کودکان خردسال کورکورانه وادار به اطاعت نمی شوند، اگر کودک مرتکب کار خلاف شد به او به عنوان یک مجرم نگاه نمی شود، کودکان برای رفتار مطلوب مورد تشویق و پاداش قرار می گیرند. در این روش والدین در مواجهه با فرزندان به صورت مشترکی عمل می کنند و فرزندان از آن ها واکنش های یکسانی را انتظار دارند و والدین به نیازهای دوران کودکی و نوجوانی بخوبی آگاهی داشته و در ضمن برقراری انضباط و محدودیت در مورد کودکان نیازهای عاطفی آن ها را نیز تامین می کنند.
بهترین سرمش برای زندگی کودک در آینده! داشتن چنین خانواده ای می تواند امتیازی بزرگ برای هر کودکی باشد. در اینگونه خانواده ها فضای کافی برای رشد و بالندگی کودک فراهم است و این درخت به خوبی هرس و آبیاری می شود و آمده است تا در آینده فردی مفید و تاثیر گذار در خانواده و جامعه باشد.
مثلا رفتار مذهبی والدین، نظم و ترتیب موجود در زندگی آن ها، مهر و محبت و عواطف خوب آن ها نسبت به هم دیگر، رعایت حق و عدل در همه جوانب زندگی، پذیرش مسئولیت در چنین خانواده هایی، تناسب رشد و استعداد و امکانات و راه و رسم زندگی و آداب آن و طرز برخوردها و رفتار اخلاقی والدین، همه این موارد جنبه الگویی والدین را برای کودکان نشان می دهد”.
1 – افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است
2 – افراد خانواده به طور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند
3 – افراد خانواده از ریسک (خطر کردن ) معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد
4 – افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل اند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند
5 – روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند
6 – زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط
7 – وقتی در خانواده سرو صدا هست ، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه کردن صدای دیگران
در این باره بیشتر بخوانید: انواع خانواده ها از نظر تربيت كردن كودكانشان (بخش اول)
هرگونه کپی برداری با ذکر نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است