والدین باید از تکنیک های کلامی برای سخن گفتن با فرزندانشان استفاده کنند تا بتوانند رفتار آن ها را اصلاح کرده و وظایفشان را به آنها گوشزد کنند. این تکنیک ها باید از سنین کودکی در پیش گرفته شوند.
از سنین خیلی پایین، بچه ها شروع به گفتن و انجام کارهایی می کنند که تنها هدفشان آزمودن عکس العمل والدین شان است. آنها به دقت نوع عکس العمل و پاسخی را که دریافت می کنند می سنجند و ارزیابی می کنند و از آن اطلاعات استفاده می کنند تا برای رسیدن به خواسته شان والدین شان را مجاب و وادار به انجام کاری مطابق میلشان کنند.
در اینجا پنج تا از رایج ترین تاکتیک های کلامی که کودکان استفاده می کنند تا یا شما را وادار به کاری کنند یا دلتان را به رحم بیاورند آورده شده است:
در بین کودکان معمول است که چیزهایی را بگویند که می دانند بیشترین صدمه را به شما، غرور و شخصیت تان می زند، به این امید که شما از تصمیمات تان منصرف و پشیمان شوید. به احتمال زیاد دست کم والدین در طول انجام وظایف پدر و مادری شان «از تو متنفرم» را حداقل یک بار از فرزندشان شنیده اند. به خاطر داشته باشید که بخشی از تربیت خوب در این خلاصه می شود که به فرزندان تان کمک کنید تا بیاموزند چگونه خشم و سرخوردگی شان را به شیوه های مناسب و خوب کنترل کنند.
اگر شما به راحتی تسلیم خواسته های فرزندتان شوید چون فقط می خواهید از برخورد و مقابله اجتناب کنید یا نمی خواهید او را ناراحت کنید (فرزندتان از دست شما عصبانی شود)، شما ممکن است با رفتارتان این باور را که داد و فریاد زدن و جیغ کشیدن و گفتن حرف های زشت و زننده کار مناسبی است در فرزندتان تقویت کنید، و ممکن است فرزندتان با این فکر بزرگ شود که داد و فریاد کردن، توهین های زشت و زننده و همچون رئیس به زیردستان دستور دادن، همیشه و همه جا راه مناسبی برای رسیدن وی به خواسته هایش است.
همه بچه ها این کار را انجام می دهند!
بچه ها عاشق این هستند که به پدر و مادرشان احساس گناه بدهند. آنها اغلب چیزهایی از این دست می گویند، «من هیچ وقت کار جالبی انجام نمی دهم»، فقط برای اینکه ببینند آیا می توانند ذهنیت والدین شان را عوض کنند یا نه. اما تسلیم شدن در مقابل این گونه اعتراض ها فقط این باور را در فرزندتان تقویت می کند که ذهنیت و روحیه گرفتار و قربانی راه مناسبی برای رسیدن او به خواسته هایش است. چنین رفتاری می تواند دوستانش را وادارد که برای او متاسف شوند و غصه بخورند. برای مثال، با گفتن، «ما هیچ وقت کاری که من دوست دارم را در تعطیلات انجام نمی دهیم،» یا «ما هیچ وقت جایی نمی رویم که من دوست دارم،» این گروه از بچه ها ممکن است تلاش کنند تا دوستان شان از انجام کارهایی که او می خواهد انجام دهد و نمی تواند احساس گناه کنند.
اگرچه این تاکتیک ممکن است که گاهی روی هم سن و سالان شان کار کند، اما ممکن است که آنها را بعد از مدتی برنجاند و اذیت کند و می تواند به روابط اجتماعی فرزندتان صدماتی جدی وارد کند. به وضوح به فرزندتان بفهمانید که علی رغم تلاش وی برای دادن احساس بد به شما، شما نظرتان را تغییر نخواهید داد.
در عوض، همچون الگویی مقتدر به او نشان دهید که چگونه به شیوه مناسبی احساسات تان را کنترل می کنید و با این کار به او نشان دهید که او قدرتی در کنترل احساسات شما ندارد. حتی اگر حقیقت دارد که بچه های دیگر آزادی بیشتری دارند، با این وجود به وضوح و روشنی توضیح دهید که شما قصد تغییر قوانین را ندارید. در عوض، به فرزندتان کمک کنید تا این حقیقت را که زندگی همیشه وفق مراد نیست بپذیرد و با آن کنار بیاید.
من می روم با مادربزرگم زندگی می کنم!
تهدیدهای مشخصی از جمله «از خانه فرار می کنم»، یا تهدیدات مبهم تری مانند، «پشیمان می شوید!» به منظور به زانو در آوردن والدین و مجبور کردن آنها به تغییر تصمیمات شان مورد استفاده قرار می گیرد. به هر حال تسلیم شدن در برابر این گونه تهدیدها پرتگاهی خطرناک و مرگبار است. اگر یکبار این کار را انجام دهید، فرزندتان در آینده بر تهدیداتش خواهد افزود و فشار بیشتری را بر شما وارد خواهد کرد. و به طور نگران کننده و متاسفانه، اکثر بچه ها با چنین تهدیداتی به خواسته هایشان دست می یابند.
اگر بچه ای بیاموزد که تهدیدها مفید واقع می شوند، تهدیدات وی در دوران نوجوانی جدی تر خواهد شد- مانند تهدید به صدمه زدن به خود. مهم است که تهدیدات سالم را جدی بگیرید و عکس العمل درست و مناسب از خود نشان دهید، آن هم با در نظر گرفتن تدابیر و تمهیدات مناسب و به جا، اما به همان اندازه هم اهمیت دارد که اطمینان حاصل کنید که این تهدیدات در رسیدن فرزندتان به خواسته هایش نقشی ندارند.
تو بهترین مامان دنیایی
بچه ها همیشه برای رسیدن به خواسته شان و از بین بردن موانع و مخالفت ها از کلمات زننده و خشن استفاده نمی کنند- گاهی اوقات آنها از گفتن کلمات خوب و قشنگ برای چاپلوسی کردن و شیره مالیدن سر والدین شان نیز بهره می جویند. بچه های زرنگ و زبل با گفتن اینکه چه والدین فوق العاده ای دارند، سعی به شدت متاثر کردن و تحت تاثیر قرار دادن پدر و مادرشان را دارند.
اغلب آنها با گفتن جملاتی از این دست، «بابا همیشه می گه نه، اما شما اصلا اینطوری نیستید» سعی دارند تا یکی از والدین را در مقابل دیگری قرار دهند و آنها را به چالش با هم بکشند. طعمه چنین ترفندها و شگردهایی نشوید. هرچند که خیلی عالی و خوشایند است که به نظر فرزندتان فوق العاده برسید، اگر حد و حدودی قائل شده اید به هیچ وجه اجازه ندهید این احساسات قشنگ قلبتان را به لرزش درآورد.
لطفا؟ فقط این دفعه…
خواهش و التماس می تواند تاکتیک موثر و مفیدی برای تضعیف و اقناع والدین باشد. بچه ها ممکن است گریه و زاری کنند، غرولند و گلایه کنند یا فقط بحث و مجادله کنند به این امید که شما هم با آنها همراه شوید و از موضع خود پایین بیایید. آنها ممکن است چانه بزنند، شرط بگذارند یا حتی قول هایی بدهند، مثل، «اگر بگذارید امروز با دوست هایم بروم بیرون، فردا کل خانه را تمیز می کنم.»
مهم است که بچه ها بفهمند خواهش و التماسشان کوچکترین اثری در شما ندارد و شما محکم و ثابت قدم بر تصمیم تان هستید. این کار رفتار خوب و خوشایندی نیست و قطعا در روابط دوستانه و آتی آنها به سودشان نخواهد بود.
خودتان صلاح ببینید که می توانید چه چیزهایی را نادیده بگیرید و به وضوح مشخص کنید که قول خشک و خالی و مرتب نق زدن به نفع آنها نخواهد بود. اینها می تواند صرفا بخشی از ترفندهای بچه ها در مجاب کردن والدین شان باشد، بنابراین بدانید که عکس العمل و رفتار شایسته و به جای شما نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت و رفتار فرزندتان دارد.
سلامت نیوز