پرسش: سلام، من ریزش مو دارم و دکتر هم رفتم یه ماه اول باریم چند تا قرص دادن که یکیش روی بود یکیش فک کنم نوشته بود فولیک اسید ( قهوه ای رنگ ) و محلول فولیکا و شام هرباسینگ آردن. استفاده کردم بهتر نشد یکم هم بیشتر شد برای این ماه برام فرص اکوفین و شامپو داده آیا اینا اثر می کنند ؟
سوال دومم اینکه من وقتی از یه محیط سرد و به گرم یا به العکس می رم بدن یهو شروع به خارش میکنه آیا ربطی به ریزش مو داره ؟
موهام نازک شده و موهایی که میریزه از پیاز میریزه و یه چیز هایی کوچیکی هم تو سرم هست که با دست وقتی می کشم زیر ناخونام میام مثله پیاز مو از این حرفاست و موهامم چرب شده ممنون میشم به سوالاتم جواب بدین
موهام نازک شده و موهایی که میریزه از پیاز میریزه و یه چیز هایی کوچیکی هم تو سرم هست که با دست وقتی می کشم زیر ناخونام میام مثله پیاز مو از این حرفاست و موهامم چرب شده ممنون میشم به سوالاتم جواب بدین
پاسخ: با عرض سلام ریزش موعلل زیادی دارد و به نوع مو از نظر خشک یا چرب یا معمولی بودن هم بستگی دارد ازعلل مهم ریزش مو میتوان به عوامل ارثی وژنتیکی – بیماریهای قارچی – هورمونی – عصبی – کمبود ویتامین وسوء تغذیه و… اشاره نمود در جنابعالی با توجه به مسئله خارش که ذکر کردید بنظر میرسد مشکل قارچی مطرح باشد که با مصرف صحیح داروها انشاالله برطرف خواهد شد و توصیه میشود جهت دریافت این داروها به متخصص پوست مراجعه فرمایید.
پاسخگوی این سوال: آقای دکتر علیرضا نیک نفس
با سلام.به خاطر خارش سر و ریزش مو به یه متخصص مراجعه کردم؛بدون آزمایش و فقط با پرسیدن چند سوال واسم ماینوکسیدل 5 درصد و فینستراید 1 میلی گرم و زینک پلاس تجویز کرد.الان 5 روزه مصرف کردم؛اما شنیدم بعد از قطع دارو،امکان داره کل موهام بریزه.میخواستم بپرسم با وجود 5 روز مصرف،اگه الان دارو رو قطع کنم،ریزش بیشتر میشه یا نه؟ممنون میشم زودتر پاسخ بدید.
سلام شما ازمایش دهید وقتی علل ریزش مو مشخص شد به پزشک دیگری مراجعه فرمایید تا ان زمان دارو را مصرف کنید
سلام من وقتی موهام کوتاه بودریزشش کم بودولی الان برای اولین بارکه بلندشده ریزشش زیادشده حدود50تا60تارمو …همینطور احساس سوزش درناحیه وسط سرم میکنم میشه کمکم کنید
سلام در روز ریختن یه مقدار تار مو نرمال می باشد و جای نگرانی نیست ، اما در مورد احساس سوزش در وسط بهتر است از نزدیک توسط متخصص پوست و مو معاینه شود .
سلام دکتر
من پونزده سالمه و حدود یک سال هست که سرم خیلی شوره میزنه حتی بعد از حموم هم باز رو سرم دیده میشن. علاوه بر شوره پوست سرم هم پوسته پوسته میشه که با ناخون از رو سرم میکنمشو و خارش هم دارم . از اون موقع تا الان خیلی موهام ریخته جوری که وقتی میخوابیدم بیدار که میشدم روی بالشت تقریبا یه بیست تایی تار مو ریخته بود و الان حس میکنم مو هام واقعا کم شده البته توی این سه چهار ماه ریزش و شوره و خارش و پوستع پوسته شدن از قبل خیلی بیشتر شده . میشه بگید چجور میتونم این مشکل هارو برطرف کنم ووووو از همه مهمم تر آیا این ها به بلوغ ربط دارههه ؟ آیا دوباره مو هام رشد میکنههههههه؟
سلام ما مطلبی در سایت درباره ی این مساله داریم که شاید به شما کمک کنه حتما مطالعه بفرمایید .
https://www.hidoctor.ir/299330_%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%AB%D8%B1-%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B3.html/
خرم آباد مرکز استانه و 5 یا 6 تا متخصص پوست ومو داره . وقتی برای ریزش مو پیش هرکدوم میری نه خبری از تجویز آزمایش هستش و نه نمونه و معاینه درست حسابی. فقط سی ثانیه گوش به حرفات میدن و هنوز 4تا سوال نکرده یه نسخه تکراری و روتین مینویسن. کیه نظارت کنه؟!!!! چرا اینجوری شده؟!!! مگه نباید تست های مختلف روی بیمار انجام بشه تا نوع ریزش تعیین بشه؟!!! مگه نباید با انجام آزمایش کمبود یا مازاد مواد و ویتامین های بدن بیمار مشخص بشه ؟!!! خدا میدونه که این مثلأ دکترا چه پول مورد دار و مشکوک به حرامی به جیب میزنن.
ممنون
سلام
مي خواستم بدونم ريزش مو با بلندي مو بيشتر مي شه ؟ و اينكه ريزش مو تا چه ميزاني طبيعيه؟ با توجه به اينكه موهاي بلندي دارم و باردار هن هستم خيلي نگران ريزش مو هستم .
سلام. ریزش مو بستگی به شرایط زندگی، تغذیه، وضعیت جسمانی و روانی و … تغییر می کند. کمبود آهن و کلسیم باعث ریزش مو می شود. در زمان بارداری اگر تغذیه مناسبی داشته باشید و موهایتان را تمیز نگه دارید ریزش نخواهید داشت
سلام دكتر
من فكر ميكردم كه شما فقط متخصص پوست و مو هستيد ولي وقتي متن آقاي كريم رو خوندم حدس ميزنم كه در مورد اعصاب و روان هم مي تونيد كمك كنيد
حقيقتش يكي ازدوستانم بنده يكسالي هست يه مشكلي داره . به نظر من افسرده گي مزمن گرفتند .
يه شكست عشقي داشتند از اون به بعد اينطور شدند .
قبلا يه شخصي بودند كه خيلي شوخ . بشاش . شاد و پر سرو صدا بودند و لي الان از صبح تا شب يكي دو كلام بيشتر حرف نمي زنند .
يعين 180 درجه فرق كردند .وقتي نشسته يه هو سرش ميافته . يه دفعه به يه جا خيره ميشه . خيلي سيگار ميكشه . پيش دكتر اعصاب هم رفته ولي فقط دارو بهش ميدن . ولي هيج فرقي نكرده . مشاوره ميره . ولي باز هيج فرقي نكرده .
سركار هم نميره از صبح تا شب توي خونه هستند ميلي به كار ندارند .
ميشه راهنماييمون كنيد چيكار بايد بكنيم ؟
سلام، متاسفانه ایشان به افسردگی دچار شده اند فرمودید که به روانپزشک هم مراجعه کرده اند ولی خوب نشده اند. فقط دکتر و دارو نمی تواند کافی باشند. اطرافیان نقش پررنگی در بهدود اینگونه افراد دارند. ایشان را به مسافرت ببرید و سعی کنید زیاد تنها نباشد و به گذشته فکر کند. با ایشان در رابطه با این مسئله که همه ی اینگونه رابطه ها به اینجا ختم می شود (که واقعا همینطور است) صحبت کنید. ازدواج بسیار می تواند به ایشان کمک کند تا گذشته را فراموش کند.
سلام
ممنونم از راهنماييتون ولي مسافرت هم برديم . مسافرت هم يه روزي تمام ميشه ديگه . ولي بعد باز همونطوري ميشه كه بوده .
دكتر روانپزشكش آقاي دكتر جزايري هست 100% ميشناسيد
ايشون گفتند بايد سر كار بره . توي خونه نمونه . ولي نمي تونه بره يه جا بند نميشه تا ميره يك ساعت نشده دوباره بر ميگرده خونه . شغلش آزاد هست .
در مورد ازدواج هم اصلا نميشه . چون كار نداره ، كسي هم اينطوري راضي به ازدواج نميشه . خيلي بي حوصله ست .
ما هم خيلي سعي كرديم كه از اين حال و هوا بيرون بياريم . ولي دكتر قبول كنيد گرفتاري ما هم زياده ولي چيزي كه هست اينها هم توي حالش هيچ تاثيري نداشته . بصورت پايدار نبوده .
خودش كه ميگه ميترسه . ميگه همش احساس ميكنه چند نفر احاطه اش كردند . كسي مثل سايه هميشه دنبالشه . اينا تصوراتي هست كه خودش داره
سلام، خواهش می کنم. متاسفانه این ها همان علائم و عوارض افسردگی است. جناب آقای دکتر جزایری کاملا درست فرمودند و باید به شکلی اطرافیان به ایشان کمک کنند تا این افکار را فراموش کند. در حقیقت شما باید کاری بکنید که وقت زیادی برای فکر کردن به گذشته خود نداشته باشد. تنها موندن برای ایشان خوب نیست.
اگه شرایط ازدواج هم نداره سعی نکنید به زور ازدواج کند. کارهایی که بهش علاقه دارد را پیشنهاد کنید مثلا نقاشی، نواختن موسیقی یا کلاس های موسیقی و …
سلام
مدت ده ماه از زايمان بنده ميگذره بعد از زايمان موهايي من خيلي ريزش داره . نمي دونم چيكار كنم البته بعضي ها ميگن چون يه مدت رنگ داشته الان رنگ نكرديد بخاطر اونه
ولي من شنيدم بعد از زايمان ريزش موها زياد ميشه . فكر مي كنيد دليلش چي ميتونه باشه كمبود آهن ميتونه دليل اين ريزش باشه ؟لطفا راهنماييم كنيد
سلام، بله، کمبود کلسیم و آهن مهم ترین علت است.
با عرض سلام محضر شما جناب آقای دکتر (سلام) عزیز
می خواهم بعد از تقدیر و تشکر از شما به موضوع حقیقی که برایم اتفاق افتاده بپردازم و در جمله ای به موهایم نیز بپردازم
اول از همه تشکر دارم از شما به دلیل اینکه اخبار جدید سایتتان را برایم ایمیل کرده اید از این جهت سپاس گذارم سپاس گذارم
داستانی که می خواهم تعریف کنم حقیقی و بدون هیچگونه داستان پردازی می باشد البته سعی می کنم خلاصه بگویم و نکات مهم را فراموش نکنم به امید اینکه با یاری خداوند و کمک دکتر عزیز مشکلاتم حل شوند:
حدود بیست و هفت سال سن داشتم که واقعه ای زندگیم را دگرگون کرد چند سالی بود به تریاک اعتیاد داشتم اما خود را معتاد تلقی نمی کردم به دلیل شب کاری های دائم و روز خوابی ها همکاران نا اهلم که خود را دلسوزم معرفی می کردند به خاطر اینکه برای آن لعنتی پول ندهند با مطرح کردن اینکه تریاک برای رفع خستگی و کم خوابی مفید است با اینکه فامیل هم بودند آلوده ام کردند و به مقصودشان رسیدند من پول آنها را که می دادم هیچ به جایشان نیز روزها هم کار می کردم به خاطر اینکه آبروئی از من کم نشود مقدار مصرفم که روزانه کمی بیش از یک گرم بود را می خوردم و شبانه روز کار می کردم تا اینکه بعد از حدود سه سال برادر بزرگترم ماجرا را فهمید و برای اینکه دست به کار خلافی نزنم هزینه این کارم را می داد بسیار برایم می گریست و از من مراقبت می کرد تا دچار افراد ناباب نشوم تا اینکه روزی برادرم به من گفت آیا می دانی تریاک اشد بر شراب است و گناهش بیشتر من هم که اعتقاداتم را از دست نداده بودم و هنوز به اصول ایمان داشتم حالت عجیب و تنفری به من دست داد و گفتم تا چند روز دیگر خودم را از شر این ماوراء ام الخبائث نجات می دهم تابستان بود و هوا بسیار گرم شبها نزدیک مادر عزیزم در حیاط می خوابیدم بعد از تصمیم قاطعم یک شب که خوابیده بودم حالت عجیبی به من دست داد و در خواب احساس کردم کسی از پشت ایستاده و نیروئی مانند برق اما مخوف به من وارد می کند این حس را نمیتوان بیان کرد با سختی و زور چشمانم را که باز می کردم آن حس هم تمام می شد و با فراموشی آن مسئله سریع به خواب می رفتم لازم به ذکر است بگویم آن زمان بیکار بودم طی حدود دو هفته چهار الی پنج مرتبه برایم این حادثه تکرار شد تا اینکه یک شب که هوا بسیار گرم بود و من خیس عرق می شدم فکر کنم یک ساعت قبل از اذان بود که ناگهان همان حس شروع شد اما متفاوت اینبار از روبرو و مقابل نیرو به تمام بدنم وارد شد هر چه به خود فشار آوردم تا چشمانم را باز کنم نمی شد آنوقت زمان مفهومی نداشت نمی توانم بگویم چقدر طول کشید اما این همه سختی در واقع انگار کمتر از یک هزارم ثانیه طول کشید واضحتر بگویم نمی شود زمان تعیین کرد بالاخره به هر زحمتی که بود فقط توانستم یک چشمم را باز کنم چشمم را که باز کردم خیال کردم این که از آخر حیاط آرام آرام به سویم می آید حضرت عزرائیل است بدون اینکه به چیزی فکر کنم همه چیز را تمام شده تلقی کردم و با صدای بلند گفتم اشهد ان لا اله الا الله و منتظر جان دادن بودم به طور خودکار جان از بدنم داشت خارج می شد و چنان وحشتی من را گرفته بود که با بیان نمی شود آن را توصیف کرد ظاهرش مانند انسان بود لباسهایش هم سفید اما نه این سفیدی که می بینیم اگر بگویم لباسش یک پیراهن و یک شلوار مانند روح بود شاید بهتر متوجه شوید سرش هم به رنگ لباسش و تاس بود شگفت آور تر از همه اینکه صورت نداشت یا من نمی دیدم به خودم نهیب زدم اگر ازرائیل است چرا جانم را نگرفت و عزرائیل که با شنیدن اشهد گفتن نمی ترسد وحشتم چند برابر شد داشت من را می کشت تصمیم داشت به هر صورتی که شده جانم را بگیرد فهمیدم از من ترسیده تا دو سه قدمی من جلو آمد من در ایوان خوابیده بودم و او در پایین یعنی حیاط بود الان که دارم تعریف می کنم گوشم شروع به زنگ زدن کرده خلاصه ترس داشت مرا می کشت یعنی او باور کنید اصلا فکرش را هم نمی کردم خداوند به من لطف کرد و جانی دوباره به من بخشید بدون هیچ اراده ای و ناگهانی بسم الله الرحمن الرحیم بر زبانم جاری شد که در آن واحد سریع تر از سریع غیب شد از وحشت خرابکاری (ادرار) کرده بود ادرارش بوی تعفنی می داد که نفس کشیدن سخت بود بلند شدم و اولین کاری که کردم مادرم را بیدار کردم صدای اذان می آمد اذان صبح را می گفتند مادرم گفت این چه بویی است و بینی اش را گرفت همانجایی که غیب شد از ادرارش خیس بود مادرم سریع شیلنگ آب را وصل کرد و از همانجا حیاط را شست و تا روشن شدن هوا مادرم مشغول شستن بود تمام حیاط بزرگمان را چند مرتبه شست جریان را به مادرم گفتم خندید و گفت این چه شاشی بود که هنوز بویش نمی رود گفتم من نبوده ام خلاصه کنم از همان لحظه به خودم گفتم دیگر استفاده نمی کنم و در خانه هم نمی خوابم تجربه ثابت کرده بود دو بار ترک فایده ای نداشته و به یک ماه هم نکشیده پس فکر خوابیدن و آه و ناله را از سرت بیرون کن همان روز رفتم کارگاه یکی از بستگانم و ایستادم و شروع به کار کردم خمار که شدم گفتم کور خوانده ای من معتاد نبوده و نیستم الان هم خمار نیستم مریضم حالم بد است حقیقتا مانند یک مرد به عهدی که کرده بودم وفا کردم و با آن حال کار هم می کردم داستان آن شب را برای هر کس می گفتم می خندیدند و می گفتند توهم زده ای بدلیل مصرف نکردن خواب نداشتم چند شب گذشت و اصلا در فکر آن شب نبودم ساعت دو یا سه شب بود به همراه پسر خاله ام رفتیم سیگار بخریم رفتیم مغازه سیگار خریدم و چند دقیقه ای در مغازه ماندیم و صحبت باز شد تا اینکه من جریان را تعریف کردم و به طرف خانه پیاده به راه افتادیم در راه که خیابانی خلوت و کم نور و درخت های توت بزرگ داشت می رفتیم به پسر خاله ام گفتم خدا را فراموش نکن نمازت را بخوان در همین حال و هوا بودیم که بی اختیار پشت سر هم بسم الله می گفتم پسر خاله ام که از حالات من ترسیده بود گفت چه شده گفتم بسم الله بگو بسم الله می گفتم و می گفتم بگو احساس کردم بسم الله هم اثری نمی کند و الان است که با آن موجود مواجه شوم به زیر درخت بزرگی رسیدیم که ناگهان (وصفش آسان نیست) چیزی مانند صاعقه به فرق سرم اصابت کرد و برق گرفتگی شدید به من دست داد (احتمالا همان تشنج) فریاد بسم الله بر آوردم و با فریاد در خیابان بسم الله دعا و قرآن می خواندم ادامه داشت و ترس بر من غلبه کرده بود به خیابان بعدی که رسیدیم یک روحانی را آنطرف خیابان دیدم امیدوار به سویش رفتم و فریاد ناد علی سر داده بودم که آن روحانی بنده خدا از من وحشت کرد و رفت یک ماشین ایستاد و گفت چه اتفاقی افتاده تا دوباره فریاد بر آوردم صدای چرخ های ماشینش هنوز در گوشم هست که از ترس آن بندگان خدا هم فرار کردند ناگهان درمانگاه نزدیکمان را به خاطر آوردم و رو کردم به پسر خاله ام و گفتم علی اصغر برویم درمانگاه او که از وحشت رنگ به رخسار نداشت با دستها و زانوان لرزانش گفت باشد هر چه تو بگویی من که حالات او را دیدم دلم برایش سوخت و به خودم نهیب زدم آرام باش آن احساس برق و رعد مانند تمام شده بود گریه ام گرفت و همین طور می گفتم خدایا چرا من که با علی اصغر هر دو گریان به سمت درمانگاه حرکت کردیم به درمانگاه که رسیدیم (یک اصطلاحی داریم که می گویند فلانی زهره پر کرده) به دکتر گفتم من زهره پر نکرده ام؟ با تمسخر گفت اینجا تیمارستان نیست اورژانس است بعد یک نفر گفت بروید مرکز تخصصی اعصاب فلان بیمارستان خلاصه کنم تلفن زدیم یکی از بستگان آمد سوار شدیم و رفتیم اورژانس مرکز تخصصی اعصاب وقتی یادم می آید خنده ام می گیرد یک جوان بی سواد و کم تجربه آمد و من را به قول معروف ویزیت کرد گفت چیزی نیست یک آمپول نوشتم بزن خوب می شوی گفتم یعنی خوب خوب؟ گفت خوب خوب! در تزریقات شخصی که می خواست آمپول را بزند گفت ماشین دارید چون این آمپول را که زدم یک دقیقه کمتر خوابش می برد ما هم تخت خالی نداریم آمپول را که زد گفتم تا خوابم نبرده بفرمائید این آمپول چه بود؟ گفت دیازپام ده سریع رفتم پیش آن جوان به اصطلاح دکتر عذر می خواهم شرمنده گفتم احمق بی شعور مگر داستان را برایت نگفتم گفتم که در ترکم چرا دیازپام ده دادی خودم از تو بیشتر سرم می شود اگر به آرامبخش نیاز داشته باشم چه باید بکنم و کلی فحش دادم که زحماتم را به باد دادی رفت به خودم تلقین کردم که نباید حالت نشئه گی به تو دست بدهد اما کارساز نبود بالاخره کمی شنگول شدم همه چیز را بی خیال شدم و روز بعد با پرس و جو یکی از بهترین پزشکان اعصاب و روان را پیدا کردم و با هر ترفندی که بود همان روز رفتم پیشش چون نوبت هایش دو سه ماهه بود با چراغ قوه کوچکی در چشمانم نگاهی انداخت و گفت خیلی گذشته باشد ده ساعت پیش مصرف کرده ای گفتم نه به هر کس که فکرش را بکنید قسم خوردم نه مصرف نکرده ام اصلا احساس خماری از لحظه ترک در من کشته شده یادم آمد شب قبل دیازپام زده ام جریان را گفتم گفت من نمی دانم برو سه روز دیگر بیا گفتم مشکلم را که گفتم این نیست مشکلم حوادثی است که برایم اتفاق افتاده دکتر فهمیده ای بود خدا خیرش بدهد گفت اول باید پاک شوی تا بعد من به تو دارو بدهم در خصوص ترست هم فقط می توانم بگویم اتفاقی که آن شب برایت افتاده و با آن موجود برخورد کرده ای از مسائلی است که هنوز حل نشده اما این را بدان تو از او هزاران برابر قوی تری و او نمی تواند بر تو غلبه کند شاهدش هم همان خرابکاری که کرده عزیزم او از تو ترسیده و دیگر جرات نمی کند در مقابلت حاظر شود این حالتها هم اثرات ترس همان شب است که ما به آن می گوئیم صرع تشنج تو نباید تشنجت را با ترس مخلوط کنی با حرفهایش آنچنان تسکینم داد که انگار هزار دیازپام تزریغ کرده ام گذشت و درمانم را شروع کرد ابتدا داروهای بسیار قوی تجویز می کرد یک قرص سفید کوچک هم که فشار خون را هم کاهش می دهد داده بود دیده ام برای ترک البته خیلی سال پیش برای درمان اعتیاد تجویز می کنند الان سیزده سال است روی سخنم با دکتر عزیز است سدیم والپروات اورلپت روزی شش عدد می خورم حدود دو سال است کپسول گاباپنتین یا نورونتین تا روزی نهصد میلی در سه وعده مصرف می کرده ام که اکنون صبح و ظهر و شب مجموعا ششصد میلی می خورم آنتولول 100 صبح نصف شب ساعت 8 یک عدد آنالاپریل 5 هم روزی سه تا ریسپیریدون یک میلی روزی دوتا کلونازپام یک هم روزی سه تا نزدیک به سیزده سال است که دارم با این داروها دست و پنجه نرم می کنم چاق هم شده ام البته از ناحیه شکم و دور کمر حال خدمتتان عرض می کنم چرا این داروها را می خورم مشکلاتم این است به طور ناگهانی انگشتان و نوک دماغم یخ می کند و استرس های شدیدی من را فرا می گیرد که حد اقل ماهانه دو سه بار کارم به اورژانس و اکسیژن می کشد نوسان فشار هم دارم فشارم تا بیست بیست و دو می رسد یک دقیقه بعد یازده چند لحظه بعد هجده همینطور بالا و پائین می رود از فواید سدیم والپروات و گاباپنتین هم قند خون بالای 350 و چربی خون و مشکلات دیگر است این را می دانم هر وقت که یک فکر منفی در ذهنم نقش بسته عاقبتش همین استرس ها و فشار خونهای بالاست الان که دارم تعریف می کنم می ترسم فشارم بالا برود چون استرس دارد بر من حاکم می شود گذشته از این صحبتها دکترم بعد از سیزده سال مصرف مداوم دارو برایم آزمایش نوشته آنهم برای کبدم میترسم آقای دکتر آزمایش بدهم چون می دانم نتیجه کبد یعنی چه بیماری کبد یعنی آخر خط حالا که در بین مردم از مقام و مرتبه بالا و آبرویی دوصد چندان برخوردارم و مخصوصا دختر عزیزم که دو سال و نیم دارد همسرم که تمام دنیای من است آقای دکتر از ترس اینکه بعد از من چه بلاهایی به سرشان می آید مادر پیرم را چه کسی حمایت می کند آری دکتر جان اینها شده خوره روح من و من را از مردن می ترساند می ترسم آزمایش بدهم و کبدم مشکلی داشته باشد دکتر جان شما شرعا عرفا اخلاقا از حقوقی برخوردارید که باید از آن بهره مند باشید من به دنبال مفت تمام کردن نبوده و نیستم هزینه مشاوره هزینه درمان و هر هزینه ای که می بایست بپردازم را می دهم و استدعا می کنم یاریم کنید تا به زندگی سالم باز گردم نمی دانم این همه بیماری تاوان چیست دیگر اینکه شما هستید که تصمیم می گیرید در نهایت چون بحث ریزش موی سر بود این نکته را هم بگویم موهای سرم یک سومشان ریخته بدنم که یک موی زائد نداشت بر اثر مصرف این داروها از شکم سینه سر شانه هایم تا کمرم پر از مو شده دیگر باور کنید نمی دانم چه بگویم لکن به تمام آیات قرآن کریم معتقدم به خصوص آنجا که می فرماید:
لقد خلقنا الانسان فی کبد
ما انسان را در رنج آفریدیم
دکتر عزیز که مشخص است با دنیایی تجربه دارید به همه انسانها مسلمان و غیر ندارد دارید خدمت می کنید گفتم اکنون از مقام و جایگاه برخوردارم مقام و پست را نگفتم مقصودم اعتبار است خدا را شکر می کنم در میان مردم فامیل دوست و غریبه از عزت و آبرو برخوردار هستم ولی همه اینها را مدیون پا گذاردن بر روی هوسهایم می دانم به خدا قسم یک بار حالم بد شد استرس شدید و حالت خفگی داشتم روی تخت که خوابیدم به اطرافیانم گفتم به برادرم بگوئید راضی نیستم کالبدم را بشکافند شهادتین می گفتم مرگ را داشتم لمس می کردم ناگهان همسرم مخصوصا دخترم آمدند جلوی چشمانم گریه ام گرفت به خودم گفتم اگر مردم چه بر سر زن و فرزندم می آید به ناگاه به خودم گفتم محمد کریم آن زمان که خخردسال بودی پدرت از دنیا رفت بابا نبود اما خدا که بود این را که گفتم آرام شدم و دکترها فکر کردند سرمی که به اشتباه به من زده اند کارساز بوده و حالم را خوب کرده مرخصم کردند در صورتی که سرم قندی نمکی برای بیماری که فشار خون بالا و دیابت دارد از هر سمی مهلک تر است دکتر عزیز چند کلام دیگر می گویم و ضمن سپاس فراوان به جهت ارائه دانشتان به عموم از محضر مبارکتان مرخص می شوم امیدوارم همواره سلامت پایدار و کامروا باشید کاستی های سخنانم را بگذارید پای بی سواد بودنم هرچند چندیست دانشجوی دانشگاهتان (وبگاه) محسوب می شوم البته به عقیده ی خویش
کلاس اخلاق نمی گذارم فقط می گویم دکتر جان:
شاد زی که شاد زیستن زیبنده ی توست
با احترام
کریم
خدا نگه دار
سلام
کریم جان واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. ممنون که داستان زندگیت رو گفتی هر کمکی از دست من بر میاد بگو در خدمتم. درضمن خیلی زیبا می نویسی سایتت رو هم دیدم شعرهای زیبایی منتشر کردی. ان شا الله که آزمایش رو هم بدی و مشکلی نباشه. جواب آزمایش رو به منم اطلاع بده.
سلام خسته نباشی دکی جون
من موهای بلندی دارم و متاسفانه موهام ریزشش گرفتن البته دوستانم میگن این ریزش نیس و موهای هر ادم بطور طبیعی میریزه و مشکلی نداره اما من میترسم طاس بشم قبلا از چسب مو و اسپر مو استفاده میکردم اما یه چند ماهی هست که دیگه استفاده نمیکنم و فقط موهامو با اتو مو درست میکنم…البته احساس میکنم موهام خیلی نازک شدن …یه دارویی واسه رفع نازکی و ریزش هست که استفاده کنم؟…راستی اقام هم طاسه اما ننه عموهام و نه دایی هام و نه بابا بزرگانم طاس نیستن که هیچ همشون موهای بلند و پرپشت دارن حالا احتمال داره این ریزش فقط از طرف اقام باشه؟؟؟
سلام، اتو مو باعث نازک شدن، ضعیف شدن و ریزش موها می شود. از اتو مو زیاد استفاده نکنید. مورد بعدی موارد ارثی است که ممکن است از نظر مو، به پدرتان رفته باشید یا به دایی هایتان که موهای پرپشت و بلندی دارند. سعی کنید از ژل ها، اسپری ها، اتو مو و … کمتر استفاده کنید و موهایتان را قوی تر کنید. یکی از راه هایی که بسیار موثر است، موهای خود را با تخم مرغ بشورید.
من اصلا ریزش مو نداشتم اما الان مدت 2 هفته هست ک ریزش موهام خیلی زیاد شده دکتر رفتم اما نتیجه نگرفتم خیلی اذیت شدمقرص و شامپو هم استفاده کردم لطفا راهنمایی فرمایید
به نظرم کمبود آهن و کلسیم دارید
سلام بر همه
در مورد موهای چرب بهتر هست از شامپوهای روزانه و یا صدفی که رنگ صدفی دارند استفاده کنید با مواد شیمیایی کم و شامپوهای ضد چربی رو کنار بگذارید هر چقدر با چربی مبارزه کنید چربی بیشتری خواهید داشت حداکثر هر دو روز یک بار شستشو کنید و در بین آن برای حذف چربی فقط از آب استفاده کنید بدون مواد شوینده.
خارش پوست و مو واکنش به محیط خارجی و داخل بدن هست حساسیت به مواد شویینده، قارچها و غیره خشک شدن پیاز مو در صورت نرسیدن مواد غذایی پیاز مو که خارش سوزنی شدیدی ایجاد می کند. نرسیدن هوا (اکسیژن)به سطح پوست و در مورد عوامل داخلی بسیار زیاد هستند.
بهترین روش برای پر پشت شدن موها کاشت مو و یا استفاده از لیزر هست. استفاده از مواد غیر بیولوژیکی (شیمیایی) عوارض دارند. تغذیه و ژنتیک نقش بسیار مهمی دارند.
سلام عرض ادب
من موهام ریزش آنچنانی نداره از لحاظ ژنتیکی هم خانواده پدریم اکثرا وسط سرشون خالی هستش ولی خانواده مادریم کاملا برعکس دائیم هام بالای 50 سال سن دارن ولی اصلا پوست سرشون رو نمیتونی ببینی من هم تا چن سال پیش همینطوری بودم ولی یه مدتیه موهام نازک شده و کم حجم (دیگه مثل چن سال پیش پر نیست) ژل و تافت و… هم استفاده نمیکنم یه مدت خیلی کوتاهی اوتو مو میزدم ولی اونم الان حدود 2 سال هست که نمیزنم ولی بهبودی مشاهده نکردم علتش چی میتونه باشه؟؟
سلام، ممکن است از نظر ارثی به خانواده پدرتان رفته باشید. به متخصص مو مراجعه کنید
سلام خسته نباشین من هیچگونه مشکلی از لحاظ ارپی ندارم اما جلوی موهام کم پشت شده البته نه زیاد.خارش هم پیدا کرده حتی بعد 4 ساعت از شستشوی کامل میشه علت رو بفرمایین
سلام، علت های مختلفی همچون شامپو، کلاه، شستشو صحیح، حساسیت به برخی مواد شوینده، ژل و اسپری های مو و … می تواند باعث این مسئله شده باشد. به متخصص مو مراجعه کنید
سلام و صبح بخیر دکتر
آقای دکتر من موهام خیلی چرب میشه!!یعنی اگه یک روز استحمام نکنم فرداش موهام چربه!واقعا این مساله منو اذیت میکنه!بهم شامپوی ایروکس موهای چرب پیشنهاد دادن ولی هیچ تفاوتی نمی کنه!!ممنون میشم راهنماییم بفرمایید!
سلام، این مطلب را مطالعه کنید
http://www.hidoctor.ir/2994_%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8-%d8%b4%d8%a7%d9%85%d9%be%d9%88%db%8c-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a8-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d8%b3-%d8%ac%d9%86%d8%b3-%d9%85%d9%88.html/
سلام.خسته نباشید من پسرم و20سالمه وچند وقته که موهام از سمت جلو داره خیلی نازک میشه وبعد یه مدت همونا میریزه و کم کم داره جلوی موهام خالی میشه.به نظر شما راه در مانی هست؟قرصایی مثل زینک پلاس هم مصرف کردم که فایده نداشته و حتی شامپوهای گران قیمت.توروخدا بگین چیکار کنم ؟خواهشا
سلام، شما باید ببینید که از نظر ارثی دارای چه وضعیتی هستید. احتمال کمبود ویتامین وجود دارد. پیشنهاد می شود از قرص ها استفاده نکنید و فقط زیر نظر متخخص مصرف شود
سلام آقای امید.من هم مشکل ریزش مو داشتم ولی با مراجعه به متخصص حل شد.ازدکتری که پیشش میرم خیلی راضیم.پرس و جو کنید و یک متخصص خوب در شهرتون پیدا کنید.دکتر میگفت فقط موهای تا 5سال قبل رو میشه بر گردوند.اگه از اصفهان هستید ایمیل بزنید تا آدرس دکتر خودمو بهتون بدم
سلام دوست عزیز میشه آدرس دکتری که رفتید از اصفهان رو بهم بگین ممنون میشم
سلام عزیز آدرس دکتری که رفتی پیشش رو میخواستم آخه موهام بدجوری میریزه بچه اصفهانم توروخدا آدرسشو برام میل کن.ممنون میشم با تمام وجود