در باره تاثیر بخشی نوروفیدبک در معالجه اختلال های روان پزشکی مخصوصا اختلال بیش فعالی نقص توجه (ADHD) در چند سال اخیر گاه و بی گاه مباحثی در روزنامه ها، فضای مجازی و سایر رسانه های کشور منتشر شده و عقیده برخی از هموطنان مخصوصا آنهایی کبه مشکلات روانی مبتلا هستند یا در خانواده خود فرد مبتلایی دارند را به خود جلب کرده است. به عنوان روان
پزشک گاهی با این پرسش مراجعان روبرو می شویم که مثلا آیا می توانم فرزندم که دچار بیش فعالی است را به روش نوروفیدبک درمان کنم و دیگر دارویی به او ندهم؟ یا آیا این روش می تواند قدرت یادگیری فرزندم که دچار اختلال یادگیری است را زیاد کند؟ سوالاتی از این دست اغلب به دنبال مشاهده تبلیغ این روش، در ذهن افراد درگیر با موضوع که به دنبال راه حلی برای رفع مشکلات فردی و خانوادگی خود هستند، شکل می گیرد.
اصولا در رویارویی با تبلیغات پزشکی چه باید کرد و چگونه می توان از درستی آنها مطمئن شد؟ در حالت کلی، شیوه های تبلیغات مربوط به درمان ها به دلایل مختلف اغلب گمراه کننده است. در شیوه های تبلیغی، فواید روش موردنظر بزرگ و محدودیت ها و ضررهای آن کوچک شمرده می شود.
البته این وضعیت حتی در کشورهایی که نظارت دقیق و گسترده ای بر عملکرد رسانه ها در امور تبلیغی وجود دارد و رسانه ها ملزم به رعایت اصول حداقلی علمی و اخلاقی تبلیغات هستند نیز دیده می شود. موضوع هنگامی بغرنج تر است که در فقدان نظارت جدی، تبلیغات از این مرز فراتر می رود و متولیان آن به خود اجازه می دهند مطالبی خلاف واقع در متن خود بگنجانند؛ مانند مورد تاییدبودن یک روش از جانب یک سازمان معتبر علمی یا استفاده از واژه ها و عبارت های عوام فریبانه ای مانند «معجزه»، «درمان قطعی و بدون هیچ عارضه» و «دارای اثرات همیشگی». با نگاهی به مقاله های علمی می بینیم که کلمات هیجان انگیز و غلو آمیز جایی در آنها ندارد و همواره مطالب با احتیاط کامل گفته می شود و حتما نقص ها و محدودیت های روش موردنظر و جاهایی که آن روش قابل استفاده نیست یا به بررسی بیشتری نیاز دارد اعلام می شود.
از سوی دیگر، تبلیغات ممکن است به نکته های درستی در مورد شیوه موردنظر اشاره کند که با آنکه درست است، در حقیقت فریبی برای افراد ناآشنا با جزییات منطقی و علمی است. به طور نمونه می توان از این موارد نام برد: «خانم الف، هنرپیشه معروف، هم از این روش استفاده کرده و آن را بسیار موثر دانسته»، «سازمان ب، که سازمان بسیار مهمی است، به کارکنان خود این روش را توصیه کرده»، «آقای دکتر پ که رییس بیمارستان معروفی است، تاکید کرده که حتما از این روش استفاده شود»، «در کتابی که توسط خانم ت نوشته شده از این روش بسیار تعریف شده است»، و… هیچ یک از این نمونه ها دلیلی بر قابل توصیه بودن یک روش درمانی نوظهور نیست.
پس چگونه در شرایطی که نظارت محکمی بر شیوه های تبلیغی دیده نمی شود، می توان از درستی آنها مطمئن شد؟ رسیدن به چنین اطمینانی همیشه ساده نیست، اما می توان در مورد روش های نوظهوری که فرد در مورد آنها هنوز تردیدهایی دارد، پیشنهادی برای اطمینان بیشتر ارائه کرد. شاید دقیق ترین راه، مراجعه به راهنماهای بالینی سازمان های معتبر علمی مانند دانشگاه ها یا انجمن های معتبر علمی و مشورت با متخصصی که با روش موردنظر آشنایی دارد، باشد. همچنین پیشنهاد باید از جانب پزشک مورد اعتماد فرد داده شده باشد و نه بر اساس تبلیغات یا صرفا سخن هر فردی که از روش مذکور سود اقتصادی می برد به همین دلیل است که در مقالاتی که در مجله های علمی معتبر چاپ می شود، نویسنده حتما باید نام موسسه ای که برای پژوهش خود از آن پول دریافت کرده و وجود یا عدم وجود نفع مادی خود از موضوع موردنظرش را اعلام کند. اینکه فرد معروف یا غیرمعروفی روشی را روی خودش موثر دیده، دلیلی بر قابل تجویز بودن روش نیست و به هیچ عنوان نمی توان در این مورد به نقل قول افراد از رضایت خودشان تکیه کرد. در واقع تایید موثر بودن و قابلیت به کارگیری یک روش، فرآیندی بسیار پیچیده است که اغلب اگر هم به نتیجه برسد، سال ها در این مسیر زمان می برد. شاید هنوز برخی از افراد ندانند که حتی ادعای یک پزشک متخصص در یک رسانه عمومی در مورد موثربودن یک روش درمانی، الزاما به معنای صحت مطلب نیست! در اینجا منظور، بدیهی بودن اختلاف نظر میان متخصصان امر نیست، بلکه موضوع، نتیجه گیری اشتباه علمی از یافته های موجود یا جهت دادن تبلیغی نادرست به یک موضوع علمی است. در نتیجه هنگام تبلیغ یک ابزار تشخیصی یا درمانی در رسانه های عمومی، لازم است که موضع تبلیغی بودن برنامه یا گزارش به وضوح بیان شود.
محدودیت های نوروفیدبک
با وجود مطالعات زیادی که صورت گرفته هنوز اثر بخشی نوروفیدبک در بهبود هیچ یک از اختلالات روانپزشکی به اثبات نرسیده است و به عنوان درمان هنوز نمی توان آن را توصیه کرد. با اجرای نوروفیدبک بروز عارضه جانبی خطرناک یا تهدید کننده مطرح نیست و عوارض دیگری مانند اضطراب، تحریک پذیری و سردرد، عموما کوتاه مدت و گذرا هستند. با این وجود، به کارگیری نوروفیدبک دارای محدودیت ها و دشواری هایی است. به جز محدودبودن دلایلی که موثر بودن این روش را نشان می دهند، هزینه زیاد آن و لزوم تبحر و تجربه داشتن در به کارگیری این ابزار از محدودیت های آن است. به عبارتی، فقدان دانش و تجربه کافی در اجرا و تفسیر نتایج می تواند به استفاده نادرست از اطلاعات حاصل از نوروفیدبک منجر شود. حتی اجرای درست نوروفیدبک و آشنایی کامل با این دستگاه، الزاما به معنای توانایی تفسیر درست نتایج آن نیست. همچنین هنجارهای مربوط به این دستگاه مربوط به جامعه یا جوامعی است که این ابزار در آن جامعه مورد تحقیق قرار گرفته و ممکن است با جمعیت هدف متفاوت باشد. به عبارتی، تطبیق این هنجارها پیش از به کارگیری آن در جمعیت هدف ضروری است.
نتیجه گیری
در حال حاضر نوروفیدبک، روشی نوین برای پژوهش و نه درمان در حیطه فعالیت های مغز است. هم اکنون پژوهش های مرتبط با آن به شدت در جریان است و ممکن است در آینده به نتایجی عملی برای ارتقای سلامت روان و کارکرد مغزی انسان بیانجامد. با این وجود نتایج مطالعه های بالینی که بتواند جایگاه درخوری برای نوروفیدبک در راهنماهای بالینی معتبر دست و پا کند، تا کنون متناقض یا غیرمتقاعدکننده بوده است و از جنبه های گوناگون نیاز به ادامه مطالعات و اجرای تحقیقات دقیق تر و گسترده تر به شدت احساس می شود. .
منبع-http://www.ir-med.com