حتی بهترین پدر و مادرها هم گاهی برای رسیدگی به امور منزل و تربیت بچه ها دچار افراط و تفریط می شوند. شاغل بودن با وظیفه مادری که ادغام می شود، شخصیت خاصی از مادران می سازد. آنها با خود می گویند باید به هر ترتیب که شده با تمام انرژی همه زمان هایی را که در خانه نیستند، جبران کنند اما این دیدگاه از آنها شخصیت های مختلفی می سازد که گاهی در تربیت و رشد کودک اختلال ایجاد می کند. تمام مادران شاغل می دانند در درجه اول مادرند بنابراین باید تا آنجا که امکان دارد کارآمد عمل کنند؛ حتی زمانی که با کودکان شان در حال مجادله و بحث هستند.
با این حال حتی زمانی که نیت آنها به اصطلاح خیر است ممکن است نتیجه چندان خوشایند نباشد. به این معنا که برخی اوقات الگوهایی که به نظر درست و ایده آل می آید بیش از حد مادرانه است و باعث تغییر هدف می شود. در اینجا با ۵ تیپ شخصیتی مادران شاغل آشنا می شوید. اگر هرکدام از این تیپ ها برای تان آشنا آمد یا حتی احساس کردید در مسیر درستی برای تربیت و رشد فرزند تان قرار ندارید، حتما این مطلب را بخوانید.
مادران بی خیال
این مادر خونسرد به این می بالد که دامنه آزادی فرزندش زیاد است. او به دنبال دستیابی به رویاهایش در محل کار است و بنابراین فرزندش باید خود مسیرش را بیابد. جمله معروف او این است که «وقتی من بچه بودم می تونستم…» به این ترتیب بچه مشکلاتی در تکالیف، سلامتش یا حتی بازی هایش پیدا می کند. فرزند این مادر در ابراز احساسات خود نیز به شدت آزاد است و هیچ محدودیتی ندارد.
جایی که درست عمل می کند
این کودکان مهارت حل مسئله را به خوبی می یابند. آنها می دانند که می توانند در خانه غمگین، شاد، عصبانی، افسرده و… باشند و نیازی به مهار این احساسات نیست.
جایی که اشتباه می کند
آزادی یک امتیاز عمدی است نه یک انتخاب. این گونه مادران خیال می کنند آزاد گذاشتن فرزندان باعث محبوبیت آنها می شود. با خودتان روراست باشید و بپرسید چرا این انتخاب را کرده اید. آیا این واکنشی به نوجوانی خودتان نیست؟
چطور اصلاح می شود
کودکان نیاز به آزادی و البته حمایت دارند. وقتی در حال بررسی آزادی هستید چیزی را انتخاب کنید که مهارت ساز است. «بله امروز می تونی بری خونه دوستت اما لطفا وقتی رسیدی با من تماس بگیر.» با این جمله نه تنها اجازه می دهید فرزندتان احساساتش را ابراز کند بلکه کمک می کنید دوستانش را بهتر درک کند و راهبردهای مقابله با سختی را بیابد.
مادران حلال مسئله
این مادران در واقع هر مانعی را از سر راه فرزندشان برمی دارند. آنها در کار به شدت موفق هستند و همین مهارت را در انجام تکالیف فرزندشان در مدرسه یا تعامل با مربیان ورزشی نیز به کار می برند. غرور و افتخار این مادر این است که در دوران ابتدایی فرزندش حتی یک بازی را هم از دست نداده است. این در حالی که فرزندش هنوز وارد دبیرستان نشده مشغول تحقیق درباره دانشگاه و انتخاب رشته دانشگاهی اوست. او همان طور که برنامه ۵ ساله محل کار را در دست دارد در مورد فرزندش نیز همین گونه است.
جایی که درست عمل می کند
او به شدت سازمان یافته عمل کرده و تاثیر زیادی به عنوان الگوی یک زن پرقدرت ارائه می کند. این فرزند زمانی که می خواهد کاری انجام دهد می داند که مادرش پشتیبان اوست.
جایی که اشتباه می کند
این مادر باید بداند در جاهایی باید به فرزندش اجازه دهد خودش وارد عمل شود. مداخله مداوم ممکن است باعث اعتماد به نفس خیلی زیاد یا خیلی کم در کودک شود. در این حالت کودک هیچ گاه در شکست ها نمی تواند راه حل پیدا کند.
چطور اصلاح می شود
بدون شک باید ببینید میزان مداخله شما چقدر است و این چقدر مربوط به عادت ناخودآگاه شماست. همیشه از خودتان بپرسید اگر مداخله نکنم بدترین اتفاقی که می افتد، چیست. به خاطر داشته باشید ناامیدی کودک به معنای نابودی او نیست بلکه برعکس، می تواند یک انگیزه بزرگ باشد. به جای حل مسئله او را با گوش دادن و راهنمایی حمایت کنید. به بچه ها فرصت دهید مشکلات شان را حل کنند و راه های متناسب با سن شان را برای حل مسئله بیابند.
مادران جان برکف
او با مادرانگی، کار و ارتباط با همسرش خود را نابود می کند. تقویم او پر از نکاتی است که با فونت ریز درباره آنچه باید انجام دهد، نوشته شده است. او چتری است که تمام اعضای خانواده از جمله کودک را زیر سایه خود گرفته است. او هیچ وقتی برای خودش ندارد و عاشق شنیدن این جمله است که «من نمی دونم چطور همه این کارها رو انجام میدی؟!»
جایی که درست عمل می کند
او همه جا حضور دارد، حتی وقتی همسایه به او نیاز دارد یا وقتی لوله آب ترکیده و باید خیلی سریع درست شود. به این ترتیب بچه ها قابل اطمینان بودن مادرشان را می بینند و اینکه مدام نگران دیگران است و خب، این نکته مثبتی برای آنهاست که به فکر دیگران هم باشند.
جایی که اشتباه می کند
مادر جان بر کف زندگی خودش را در اولویت آخر می گذارد. او هیچ سرگرمی ندارد و البته هیچ احترامی هم به عنوان مادر ندارد زیرا خودش به خودش احترام نمی گذارد. این مادر ممکن است این پیام را بدهد که «مادران نیازی به مراقبت از خود ندارند.»
چطور اصلاح می شود
یک نفس عمیق بکشید و برنامه را دوباره تصحیح کنید. برخی از فعالیت های کودک تان را که احساس تحمیل به شما می دهد مانند کلاس ۷ صبح جودو روزهای جمعه را لغو کنید و مهم تر از همه اینکه کمک بخواهید؛ از کودکان تان، همسرتان یا حتی دوستان تان. شما واقعا مجبور نیستید همه کارها را انجام دهید. فرصتی برای زندگی خودتان بیابید. همان طور که شرکت های هواپیمایی در آغاز سفر می گویند «قبل از کمک به دیگران اول ماسک اکسیژن خود را بگذارید.» این کار به شما اجازه می دهد مادر بهتری باشید.
مادران تحلیل گر
این مادر معتقد است دنیا، دنیای بچه هاست و بقیه در این دنیا زندگی می کنند. او ممکن است به ندرت یک جمله را تا پایان برای دوستش بیان کند اما زندگی فرزندش را مانند یک فیلم مستند برایش روایت می کند. «چرا انگشتت رو به سمت بینی ات بردی؟ می خوای بدونی توش چی هست؟» او حتی ممکن است هنگام تعویض پوشک فرزندش با او در این مورد صحبت کند و با هم به این نتیجه برسند که چرا باید پوشک عوض شود. این مادران به استراحت، تماشای تلویزیون و استفاده از غذاهای فرآوری شده یک «نه» بزرگ می گویند.
جایی که درست عمل می کند
خط فکری مادران تحلیل گر در این مسیر قرار می گیرد که فرزندشان زمان کمی را جلوی تلویزیون بگذراند، غذاهای سالم بخورد و از آزادی خود برای کشف دنیای پیرامون استفاده کند.
جایی که اشتباه می کند
از آنجا که ممکن است این مادران درباره زمانی که دور از فرزند خود هستند احساس گناه کنند، فشار زیادی به خود وارد می کنند تا در خانه بی عیب و نقص عمل کنند اما وقتی به فرزندشان این پیام را می دهند که جهان حول محور او می گردد، در واقع به او خودشیفتگی را می آموزند. علاوه بر این، کودکی که در همه چیز مشورت می کند در نهایت وقتی بزرگ شد، دچار شوک فرهنگی بزرگی می شود.
چطور اصلاح می شود
دموکراسی در محیط خانه ای که کودک در آن هنوز به بلوغ فکری و عقلی نرسیده است، بی معناست. بچه ها واقعا به محدودیت نیاز دارند و وقتی آن را ندارند، عصبی می شوند. اما این به آن معنا نیست که این مغزهای جوان نمی توانند آموزش های درست را دریافت کنند. وقتی اعلام می کنید که زمان تعویض پوشک است در واقع به او نشان می دهید که باید بهداشتش را رعایت کند. دیگر نیازی نیست که با او در این باره به بحث بنشینید و نکته آموزشی دربیاورید. بهتر است به کودک خود آموزش دهید که چطور دو مهارت مهم زندگی یعنی تحمل ناامیدی والبته تشویق را بیاموزد.
مادران بیش از حد عاطفی
زندگی این مادران مانند نمایش های تلویزیونی پر از احساسات اما کم ارزش است. مثلا آنها مدام نگران خطرات روحی دروغ گفتن در فرزندشان هستند. گاهی جاسوسی او را در زمین بازی پارک می کنند تا یک وقت با بچه های ناباب نگردد، حتی ممکن است مدام فهرست مهمان های جشن تولد فرزندشان را بالا و پایین کنند و وسواس خاصی در دعوت از مهمانان به خرج بدهند اما در نهایت می توان گفت آنها بسیار دل نازک هستند. به همین دلیل یک سکسکه کوچک فرزندشان یک زلزله محسوب می شود. وقتی فرزندشان خواب بد می بیند این مادران اصرار دارند او را نزد پزشک ببرند و ریشه یابی کنند. متاسفانه بین مشکلات کاری و زمانی که صرف نظارت بر زندگی اجتماعی و عاطفی کودک می کنند، هیچ فرصتی برای ایجاد دوستی بین این مادر و فرزند باقی نمی ماند.
جایی که درست عمل می کند
این مادر عاطفی می داند که کودکش در چه احوالاتی است و با چه کسانی وقت می گذراند بنابراین ایمنی و مراقبت مورد نیاز سال های نوجوانی را برای فرزندش تامین می کند. این فرزندان می دانند اگر مشکلی پیش بیاید می توانند روی مادر حساب کنند.
جایی که اشتباه می کند
مادر عاطفی با دخالت های بیش از اندازه اجازه انتخاب را از فرزندش می گیرد. این مادر ممکن است کودکی مانند خود تربیت کند یا برعکس کودکی که بزرگ می شود کاملا احساساتش را پنهان کند. این کودکان برای اینکه مدام مورد سوال و جواب قرار نگیرند، اغلب به مادران شان دروغ می گویند.
چطور اصلاح می شود
واقعیت این است که کودکان با افراد دیگری هم آشنا می شوند و حتی ممکن است با آنها وقت زیادی را بگذرانند، زندگی همین است. وقتی مادری از لحاظ احساسی بیش از حد به فرزندش وابسته شود، وقتی که او بزرگ شد و زندگی مستقلی را آغاز کرد، عدم پذیرش برایش دردناک تر از دیگر مادران خواهد بود. خب، چه باید کرد! باید حواس تان به زندگی اجتماعی فرزندتان باشد. بدانید کجاها می رود و با چه افرادی دوستی می کند اما اگر برای کوچک ترین حرکت فرزندتان اظهارنظری را آماده کرده اید، بهتر است عقب نشینی کنید. باید به فرزندتان اجازه دهید فضا و حریم خصوصی خود را داشته باشد. برای پیشگیری از مداخله، راه هایی برای سرگرم کردن خودتان پیدا ک