نتایج تحقیقی نشان میدهد که مردان و زنان حافظه را به روشهای مختلفی پردازش میکنند.
به نقل از مدیکال اکسپرس، مکانیسمهای انتقالی آزمایشگاه حافظه ترس، در موسسه علوم اعصاب بارسلون اسپانیا، تشخیص مدارهای عصبی جدید درگیر در حافظه ترس را توصیف میکند که در مردان و زنان متفاوت است.
این یافتهها پیامدهای عمیقی در درک اختلالات عصبی روانی انسان، مانند اختلال اضطراب پس از سانحه دارند که تغییرات حافظه ترس را نشان میدهند.
ترس در نتیجه مواجه با خطر ایجاد میشود. مدارهای عصبی مختلف در رمزگذاری، ذخیره و بازیابی نشانههای پیشبینی تهدیدات محیطی نقش دارند و اساس چیزی را تشکیل میدهند که بهعنوان حافظه ترس شناخته میشود. با این حال، نوروبیولوژی مسبب این فرآیندها نامشخص است.
تحقیقی که توسط آزمایشگاه حافظه ترس به سرپرستی پروفسور آندریو انجام شد، نقش مسیر عصبی بهنام Tac۲ و اتصال عملکردی ۲ ناحیه مختلف مغز آمیگدال مرکزی و هسته بستر استریا ترمینالیس را بررسی میکند.
لازم بهذکر است که آمیگدال یا بادامه مغز در پردازش احساسات و تشخیص خطر، یادگیری و حافظه، تئوری ذهن و تصمیمگیری نقش مهمی ایفا میکند. هسته بستر استریا ترمینالیس که در امتداد آمیگدال در نظر گرفته میشود، نقش تعدیلی حیاتی در ایجاد پاسخهای ترس ایفا میکند.
محققان با استفاده از شیمیژنتیک، اپتوژنتیک (تحقیقات ژنتیکی بهکمک نور)، الکتروفیزیولوژی (بررسی پدیدههای الکتریکی در فیزیولوژی موجودات زنده) و تکنیکهای تصویربرداری از کلسیم در داخل بدن موشها (مینیسکوپ، میکروسکوپ کوچک)، توانستند این مدارهای عصبی را در موشها مشاهده و دستکاری کنند و نشان دهند که اتصال عملکردی بین آمیگدال مرکزی و هسته بستر استریا ترمینالیس برای تثبیت حافظه ترس در موشهای نر ضروری است، اما در مادهها چنین نیست.
محققان برای تایید این پدیده در انسانهای سالم، دادهها را با تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی، بافت مغزی پس از مرگ و ترس در مردان و زنان تجزیهوتحلیل کردند، در حالی که تنوع ژنتیکی خاصی از گیرنده Tac۲ را در نظر گرفتند. نتایج نشان داد که این تنوع ژنتیکی اتصال عملکردی بین این ۲ ناحیه مغز را کاهش و نشان میدهد که تثبیت حافظه هنگام انجام یک کار مملو از ترس در مردان مختل میشود، اما در زنان مختل نمیشود.
این یافتهها، بر اساس نتایج تحقیقات قبلی انجامشده توسط گروه تحقیقاتی دکتر آندریو است که اثرات مختص جنسیت Tac۲ را در آمیگدال مرکزی میانی شناسایی کردند و به طراحی درمانهای اختلالات عصبی روانپزشکی با تغییرات حافظه ترس، مانند اختلال اضطراب پس از سانحه، مرتبط هستند.
این تحقیق همچنین به کم بودن نمونههای زن در تحقیقات بالینی میپردازد و هدف آن پر کردن شکاف در درک تفاوتهای جنسی در پردازش حافظه ترس در سطوح مولکولی و رفتاری است.
بینش بهدستآمده از این تحقیق میتواند به یافتن درمانهای مؤثرتر و شخصیسازیشده برای اختلالات عصبی-روانی کمک کند.