skin

پوست بزرگترین ارگان بدن انسان است.نرمی و ضخامت آن از یک قسمت بدن با  دیگر قسمتهای آن  متفاوت است. به عنوان مثال، پوست لب ها و پلک های ما بسیار نازک و ظریف است، در حالی که پوست  کف پای ما ضخیم تر و سخت تر است.

اگر ریچل مک‌آدامز (بازیگر کانادایی) می‌تواند بدون آرایش، روی جلد مجله‌ی Allure برود، پس برای یک فرد عادی مثل من هم این امکان وجود دارد که سه هفته را بدون آرایش بگذراند.

شاید بخاطر موزیک ویدئوی جدید و بدون آرایش کلبی کایلات برای آهنگ «try» باشد یا بدلیل تمام عکس‌های سلفی بدون آرایشی که اخیرا افراد مشهور، به اینستاگرام فرستاده اند، بهرحال من بعد از دیدن زنان بسیاری که صورت‌های بدون آرایششان را به مردم نشان داده‌اند، کنجکاو شدم که این کار را انجام دهم.پس باید از پوستمان خوب مراقبت کنیم تا زیبا و جوان بمانیم

من از وقتی که ۱۲ ساله شدم، شروع به آرایش کردم و حالا که در دهه‌ی دوم زندگیم هستم، بنظرم خوب است که ظاهر ساده و بدون آرایش را امتحان کنم.

در اصل، من با خودم قرار گذاشتم که ۳۰ روز بدون آرایش باشم. من ماه‌هاست که آخر هفته‌ها آرایش نمی‌کنم، مگر چقدر می‌تواند سخت باشد؟ معلوم است که وقتی شما در یک سایت زیبایی کار می‌کنید، ظاهر شدن بدون آرایش صورت، واقعا یک چالش است.

روش معمول آرایش من، زیاد و سنگین نیست و شامل کانسیلر زیر چشم هایم، رژ گونه، پودر ابرو و ریمل مژه است. من معمولا فقط از همین ۴ محصول استفاده می‌کنم. قبل از این آزمایش، گمان می‌کردم که آرایش تاثیر زیادی روی من ندارد.

چطور ۴ محصول می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند؟ اما بعد از اینکه ۲۱ روز را بدون آرایش گذراندم، ارزش لوازم آرایش کوچکم را کمی بیشتر درک کردم.

قبل از اینکه سه هفته بدون آرایش باشم، خودم را از لحاظ روحی برای واکنش‌های دیگران آماده کردم. هر دختری می‌داند که اگر روزی خواب بماند و نتواند آرایش کند، در طول روز باید بارها به این سوال که «آیا بیمار هستی؟» پاسخ بدهد. اگر می‌توانستم همه‌ی سوالات را بدانم، پیشاپیش آماده می‌شدم.

  • حالتان خوب است؟
  • آرایش نکرده اید؟
  • آیا موهایتان را تغییر داده‌اید؟
  • دیشب تا دیر وقت کار می‌کردید؟

می‌خواستم برای پاسخ دادن به هر چیزی آماده باشم، تا اجازه ندهم مرا نگران و پریشان کند. می‌توانید تصور کنید وقتی در سه هفته، هر سوالی روزی دوبار از من پرسیده می‌شد، چقدر تعجب می‌کردم! هر بار آنقدر خونسردانه پرسیده می‌شد که خودم هم نگران می‌شدم و به شک می‌افتادم! این موضوع نشان می‌دهد که ما، سخت ترین منتقدان خودمان هستیم.

چیزی که باید بگویم این است که من احساس نمی‌کنم برای خوب بنظر رسیدن باید حتما آرایش کنم، ولی مطمئنا ظاهرم را با کمی آرایش بیشتر می‌پسندم. اما این، ناراحت‌کننده ترین بخش داستان نبود. بعد از حدود دو هفته، متوجه شدم که دیگر صبح ها برای آماده شدن وقت نمی‌گذارم.

چه کسی است که اگر بتواند بعضی از کارهایش را کنار بگذارد، دلش نخواهد بیشتر بخوابد؟ اگر چه استفاده نکردن من از آن ۲۰ دقیقه در صبح، نشان داد که این کار یک شروع بسیار منفی برای هر روز است و نتیجه‌ی خوبی هم ندارد.

بدون اختصاص دادن زمانی برا ی آماده شدن، بدن من فقط از خواب بیدار می‌شد و بدون آمادگی داشتن برای روز، بیرون می‌رفت. درست مانند اینکه اگر بخواهید ۵ کیلوگرم را بدون کشیدن جابجا کنید، می‌توانید بدوید، اما مطمئنا خیلی سریع آسیب می‌بینید.

بعد از حدود ۱۹ روز، چیزی به من نهیب زد: در طول ۱۹ روز گذشته، من بیشتر از ۶ ماه گذشته به آینه نگاه کرده بودم. بین بررسی‌های اواسط صبح که نگاه می‌کردم آیا حلقه های سیاه دور چشمم از بین رفته‌اند، تا بررسی های عصر که بدنبال قرمزی گونه‌هایم بودم حدود ۱۰ بار دیگر در طول روز به آینه نگاه می کردم.

من زمان زیادی را صرف توجه به ظاهرم می‌کردم که عملا باعث میشد افسرده شوم. وقتی که آرایش می‌کنم، زمان کوتاهی را در صبح به این کار اختصاص می‌دهم و بعد فقط موقع شستن دستهایم، به آینه نگاهی گذرا می‌کنم وهیچ حساسیتی در بررسی خودم ندارم.

با این تغییر جهت در آزمایش که به هیچ وجه پیش‌بینی نشده بود، آرایش نکردن، مرا مجبور کرد که بیشتر به ظاهرم توجه کنم که دقیقا مخالف هدف این آزمایش بود. بنابراین بعد از ۲۱ روز، این آزمایش را رها کردم و شروع به آرایش کردم.

آرایش و ظاهر به معنی شادی و اعتماد بنفس نیست. به این معنی نیست که من در این سه هفته، بدون آرایش نمی‌توانستم شاد یا با اعتماد بنفس باشم. آنچه بیشتر از همه مرا آزار داد این بود که آنقدر به ظاهرم توجه می‌کردم که گذراندن ۳۰ روز بدون آرایش، برایم بی اهمیت شده بود.

من با لذت بردن از لوازم آرایش و بهبود ویژگی‌های منحصر بفردم با مواد آرایشی موافق هستم، اما بعد از این آزمایش، من از کانسیلر و ریمل مژه ام بیشتر سپاسگزارهستم، بخاطر اینکه در صبح، حواس مرا جمع می‌کنند و در بقیه‌ی روز، ذهن مرا روی چیزهای مهمتری متمرکز می‌کنند.

منبع-http://sorkhabsefidab.com