«از اشخاصی که تلاش میکنند آرزوهای شما را ناچیز بشمارند ف اصله بگیرید. این کار انسانهای پست است. درحالیکه انسانهای بزرگ همیشه کاری میکنند که حس بزرگی به شکما دست بدهد”
اول باید بگوییم که تعریف ما از آدمهای منفی کسانی هستند که همیشه از مشکلاتشان پیش شما شکایت میکنند اما کاری برای بهبود آن انجام نمیدهند. فرد منفی کسی است که هیچ حمایتی از شما نمیکند و فقط به شما حس بد میدهد. کسی که ایدههای عالی و اهداف بزرگ شما را مسخره یا تحقیر میکند.
دوم اینکه، هدف این مقاله منفی دیدن افراد منفی نیست. این افراد معمولاً در جایگاهی از زندگیشان هستند که هیچ تغییر موثر و سازندهای را نمیپذیرند و به همین دلیل در وضعیت کنونیشان باقی میمانند. این اشکالی ندارد. ما به آنها کاری نداریم فقط میخواهیم از شما دربرابر این افراد دفاع کنیم تا منفی بودن آنها بر زندگی شما اثر نگذارد.
اول باید بدانید که چرا لازم است افراد منفی را از زندگیتان بیرون کنید:
• افراد منفی سرعت رسیدن شما به اهدافتان را کندتر میکنند. چه خودشان متوجه آن باشند و چه نباشند، با ایجاد شک و تردید در ذهنتان، شما را از دنبال کردن آرزوها و اهدافتان دلسرد میکنند.
• انرژی منفی افراد منفی بر سطح انرژی، استرس و اضطراب و سلامتیتان اثر میگذارد. پس باید مراقب آن باشید.
• باید فضا را برای ایجاد تغییرات مثبت باز کنید. اینکه در روابط منفی خود با دیگران بمانید و اجازه دهید انرژی منفی آنها وارد زندگی شما شود جلو بروز فرصتهای موفقیت را از خودتان میگیرید. همچنین بیرون کردن افراد منفی از زندگیتان فضا را برای ورود افراد مثبت باز میکند، افراد مثبتی که به شما برای رسیدن به اهدافتان انگیزه داده و از شما حمایت خواهند کرد.
چطور افراد منفی را از زندگیتان بیرون کنید:
قدم اول: تصمیم بگیرید که ارزش این کار را دارید
• باید احساس کنید که ارزش رسیدن به آرزوهایتان و تغییر کردن به آدمی که دوست دارید باشید را دارید. بیرون کردن منفیگراییها از زندگیتان کمکتان میکند سریعتر به آنجا برسید. باید به انجام این کار برای خودتان متعهد شوید وگرنه عذاب وجدانی که برای بیرون کردن این افراد از زندگیتان پیدا میکنید شما را همان جایی که هستید نگه خواهد داشت (در قدم سوم بیشتر در این زمینه توضیح میدهیم).
• از کجا بفهمید ارزشش را دارید: خیلی راحت. تصمیم بگیرید. باید انتخاب کنید که به خودتان متعهد شوید، به اهدافتان، به رویاهایتان و نباید بگذارید هیچ چیز سرعت شما را برای رسیدن به آنها کم کند.
• به عواقب منفی که ماندن در چنین روابطی برایتان خواهد داشت فکر کنید. از خودتان بپرسید:
– این روابط چه تاثیری در زندگی من دارند؟
– چه اهدافی دارم و چقدر دوست دارم به آنها برسم؟ آیا این افراد از اهداف من حمایت میکنند یا فقط من را از آن دلسرد میکنند؟
قدم دوم: افراد منفی را شناسایی کنید
• افراد منفی حالتان را نسبت به وقتی که شروع به حرف زدن با آنها کردید، بدتر میکنند. آنها سطح انرژی شما را پایین میآورند.
• بین کسی که چالشها و مشکلات خودشان را با شما در میان میگذارند با کسی که مدام شکایت میکند فرق دارد. فرق آنها این است که کسی که مشکلاتش را با شما در میان میگذارد، به دنبال حمایت سازنده شماست و آماده تغییر است. اما آنهایی که مدام شکایت میکنند اصلاً نمیخواهند تغییر کنند فقط میخواهند شما برایشان احساس تاسف کنید.
• آنها ایدههایتان را تحقیر میکنند. مثلاً سوال میکنند که چه میکنید بعد چیزی میگویند مثل، «شاید بهتر باشه کارت رو عوض نکنی چون اینجا که هستی امنیت شغلی داری. سودت چطور؟ یا بازنشتگیت؟» این خیلی شایع است و گاهی تشخیص آن بسیار دشوار است. بااینکه ممکن است به نظر برسد قصد نصیحت کردن شما را دارند اما در آخر فقط شک و تردید بیشتری در دلتان میاندازند چون ممکن است اعمال شما ترسها و ناامنیهای خودشان را به یادشان بیاورد.
• منفی بودن این افراد ممکن است ضعیف یا قوی باشد اما در کمترین شدت منفی بودن هم باز این افراد موجب پایین کشیدن شما میشوند. برای این آدمها بتوانند بر شما تاثیر منفی بگذارند لازم نیست حتماً به بدترین و دشمنانهترین حالت رفتار کنند.
قدم سوم: بگذارید بروند
• فقط شروع کنید. از هر روشی که میتوانید استفاده کنید. از آنها دوری کنید. تلفنهایشان را جواب ندهید. برای دور ماندنتان عذرخواهی کنید اما لازم نیست برایشان توضیح دهید که چرا چنین رفتاری میکنید.
• لازم نیست هیچ توضیحی به آنها بدهید مگر اینکه بخاطر اینکه بیش از حد به شما فشار میآورند این کار را لازم بدانید. این میتواند به این دلیل باشد که در وضعیت فکری نیستند که نمیتوانند به چیزهایی که میگویید گوش کنند و اگر بخواهید کارتان را توضیح دهید حالت دفاعی به خود میگیرند.
• این کار را با احترام و عشق انجام دهید. با دعا و محبت آنها را از زندگیتان بیرون کنید. آماده باشید که هر زمان توانستند آماده تغییر و مثبتتر شدن باشند آنها را به زندگیتان برگردانید.
قدم چهارم: عذابوجدان نداشته باشید.
• باز هم باید بگوییم که شما ارزشش را دارید. باید بهترین دوست خودتان باشید. اگر مسئولیت زندگیتان را نپذیرید، هیچکس اینکار را نمیتواند بکند.
• بااینکه ممکن است فکر کنید آنها را ترک کردهاید اما اینکار را نکردهاید. بین ترک کردن کسی و اینکه بگذارید از زندگیتان بیرون بروند فرق هست. اگر از نصیحت کردن و تشویق کردن آنها خسته شدهاید و هیچ اتفاقی هم نیفتاده است، دیگر هیچ مقدار حرف از طرف شما بر فکر و رفتار آنها تاثیر نخواهد گذاشت.
• مجبور نیستید. ممکن است بخاطر اینکه فکر میکنید محبورید این افراد را در زندگیتان نگه دارید. شاید از دوران راهنمایی بهترین دوستتان بوده باشد. شاید هم پسرخاله یا دخترخالهتان است و احساس میکنید مجبورید بخاطر خویشاوندی آنها را تحمل کنید. دلیل آن هر چه که باشد، آدمها رشد میکنند و هیچ اشکالی ندارد که روابط بین آنها تغییر کند.
قدم پنجم: مثبت باشید.
دور و اطرافتان را افراد مثبت پر کنید. اینها کسانی هستند که:
• از آمال و آرزوهای شما حمایت میکنند.
• هرچقدر هم که ایدهها و اهدافتان ترسناک، خطرناک و با نتیجه نامعلوم باشد، از آن دفاع میکنند چون میدانند که تا چه اندازه برای شما مهم است.
• اهدافی بزرگ دارند. شما تحسینشان میکنید چون زندگی فوقالعادهای دارند.
منبع- مردمان