کودکان را هنگام بازی بهتر و دقیق تر می توان شناخت.نقش هایی که کودکان در بازی بر عهده می گیرند و رفتارهای آنها در این هنگام نشان دهنده عوالم درونی آنهاست.
کودکانی که از توجه کافی در خانواده برخوردار نیستند یا مورد تبعیض واقع شده اند؛ کودکانی که احساس امنیت نمی کنند یا مورد تنبیه زیاد قرار می گیرند، در بازی ها حالت اضطراب و احساس تنهایی را منعکس می کنند که باید برای رفع آن کوشید.
همبازی شدن با کودکان
یکی از مسائل اساسی در تربیت کودکان این است که پدر و مادر یا مربی بتواند خود را تا سر حدّ طفولیت پایین آورد و هم سطح کودک کند.
در تعالیم اسلامی نیز توصیه های زیادی در این زمینه وجود دارد.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
من کان له ولد صبا
هر که کودکی دارد باید در راه تربیت او، خود را تا سر حدّ کودکی برساند (خود را به دنیای او هماهنگ ساخته، رفتاری که در خور درک اوست پیش گیرد).
در روایات دیگر نیز به داشتن رفتار مناسب با کودک و از جمله همبازی شدن با او توصیه شده است. همبازی شدن با کودک علاوه بر اینکه او را غرق لذت و شادی می کند و صیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در کودک تقویت می کند. علاوه بر آن، در ضمن بازی بسیاری از اصول اخلاقی را می توان بطور مستقیم و غیرمستقیم به کودک آموزش داد و این فرصت مناسبی است که نباید آن را از دست داد. بنابراین:
یکی از روش های پرورش شخصیت کودکان، شرکت در بازی آنهاست.
مهمترین ویژگی این دوران
هفت سال اول زندگی دوره ای است که در آن کودک از آموزش جدّی و رسمی معاف است. در این دوره وی از آزادی عمل بیشتری برخوردار است و نباید تکلیف شاقّی را بر او تحمیل کرد؛ از این رو گفته می شود که کودک در این دوره تکلیف پذیر نیست. در روایات اسلامی با تعبیراتی گوناگون از این دوره یاد کرده اند که جلوه هایی متفاوت از شخصیت روانی کودک را نشان می دهد.
از مجموعه این تعبیرات که با پیشرفته ترین یافته های روانشناسی نیز تایید می شوند چنین برمی آید که در این دوره کودک از یک طرف موجود بسیار با ارزشی است که باید در خانواده گرامی داشته شود و مورد مهر و محبت و احترام والدین خود باشد؛ از سوی دیگر نباید به او سختگیری شود و برنامه های جدّی و احیاناً سنگین از لحاظ تعلیم و تربیت بر دوش ناتوان او تحمیل شود.
جدی ترین کار کودک در این دوره، بازی است. یافته های روانشناسی نیز این مطالب را تایید و بر آن تاکید دارند؛ از این رو مناسب ترین محل برای پرورش کودک در این دوره خانواده است؛ زیرا هیچ کار نمی تواند از لحاظ ارضای عاطفی کودک جای محیط پرمهر و امن خانواده را بگیرد. علاوه بر این، چه بسا در مهدهای کودک با برنامه های رسمی کودک را خسته کنند.
همچنین از این تعبیرات می توان دریافت که در این دوران باید بیشتر از تشویق استفاده کرد و کاربرد تنبیه جز در موارد استثنایی مجاز نیست. بویژه تنبیه بدنی در این دوره روش تربیتی بسیار نادرستی است.
کودکانی که در این دوره زیاد تنبیه می شوند در آینده مشکلات رفتاری بیشتری پیدا می کنند.
تنبیه هایی که در این دوره در نظر گرفته می شوند باید با توان محدود جسمی و روانی کودک تناسب داشته باشد و لذا تنبیه شدید در این دوره به هیچ عنوان توصیه نمی شود.
از مسائل مهم و اساسی در اواخر این دوره، آماده کردن طفل برای ورود به مدرسه است. مدرسه محیطی جدید است که کودک با ورود به آن، به دنیایی تازه دست می یابد.
امروزه دوره آمادگی را که در آن کودکان از آزادی عمل بیشتری نسبت به مدرسه برخوردارند ، حلقه واسط بین خانه و مدرسه قرار داده اند تا این تغییر محیط برای کودک بتدریج و آرام آرام صورت بگیرد.
حضور در این دوره به رشد اجتماعی کودک نیز کمک می کند و او را آماده روابط اجتماعی با همسالان در محیط مدرسه می کند.والدین باید چنان زمینه سازی کنند که محیط مدرسه برای کودک محیطی اضطراب آور نباشد.