معجزه سکوت کردن را فراموش نکنيد و با فاصله انداختن ميان جملات تان به شنونده هم اجازه حرف زدن و پاسخ دادن بدهيداگر شنونده خوبي باشيد، مي توانيد در ميان جمله هاي فرد مقابل، عبارتي را براي شروع دوباره بحث تان پيدا کنيد و به فرد مقابل نشان دهيد که معناي کلامش را فهميده ايد.
تلاش برای محق بودن و دفاع از دیدگاه هایمان، بخش عمده ای از توان ذهنی ما را به خود اختصاص می دهد و بین ما و اطرافیان فاصله ایجاد می کند. نیاز ما به محق بودن – یا نیازمان به تکذیب فردی دیگر – دیگران را در موضعی تدافعی نسبت به ما قرار می دهد و ما را نیز مجبور به دفاع می کند. با این وجود، بسیاری از ما (از جمله گاهی خود من) بخش عمده ای ازوقت و توان خود را صرف اثبات (یا نشان دادن) حقانیت خود – با تکذیب دیگران – می کنیم. بسیاری از مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه، بر این باورند که به نحوی وظیفه دارند عقاید، ادعاها و دیدگاه های خود را در نظر دیگران صحیح نشان بدهند و طرف مقابل، به نحوی این کار آن ها را خواهد ستود یا حداقل از آن ها چیزی خواهد آموخت. کاملاً اشتباه!
کمی فکر کنید، آیا تا به حال شده که کسی اشتباه تان را به شما گوشزد کند و به او که سعی می کند حقانیت خود را نشان بدهد بگویید : «خیلی ممنون که به من نشون دادی که اشتباه می کنم و حق با توست. حالا می فهمم. پسر، تو معرکه ای!» یا آیا تا به حال دیده اید که وقتی اشتباه یکی از آشنایان تان را تصحیح می کنید، یا «حقانیت» خود را به بهای غلط انگاشتن دیدگاه های وی نشان می دهید، او از شما تشکر کند (یا حداقل با شما موافقت کند)؟ مسلما نه. واقعیت این است که همۀ ما از تصحیح شدن نفرت داریم. همه می خواهیم دیگران دیدگاه های ما را درک کنند و به آن ها احترام بگذارند. صدای خود را به دیگران رساندن و مورد توجه آن ها قرار گرفتن یکی از بزرگ ترین امیال قلبی انسان است. آن هایی که یاد گرفته اند حرف دیگران را بشنوند، دوست داشتنی ترین و محترم ترین افرادند؛ و کسانی که از روی عادت اشتباه دیگران را تصحیح می کنند، منفورترین و تنهاترین انسان ها هستند.
منظوراین نیست که محق بودن هرگز درست نیست. برخی اوقات، می خواهید حقانیت خود را نشان دهید یا واقعاً باید این کار را بکنید. شاید دیدگاه های فلسفی خاصی وجود داشته باشند که شما مایل نیستید آن ها را بپذیرید، مثلاً هنگامی که نظرات نژادپرستانۀ یک نفر را می شنوید. در چنین مواقعی، مهم این است که عقاید خود را به زبان بیاورید. اما معمولاً در این مواقع، این منیت شماست که رخنه کرده است و یک گفتگوی دوستانه را تلخ می کند – منتی که بر نیاز و تمایل شما به محق بودن مبتنی است.
یک راهکار عالی و صحیح برای دستیابی به آرامش بیشتر و مهربان تر بودن، این است که بگذارید دیگران هم از این که حق با آن ها ست لذت ببرند – به آن ها این افتخار را بدهید. دست از تصحیح دیگران بردارید، هر چند کنار گذاشتن این عادت کار چندان ساده ای نیست، اما ا رزش هر تلاش و تمرینی را دارد. وقتی کسی می گوید : «من فکر می کنم این خیلی مهمه که …» به جای این که وسط بپرید و بگویید : «نه، مهم تر اینه که …» یا به روش دیگری از صدها روش موجود برای تصحیح گفتار متوسل شوید، صرفاً به این ادعا اهمیتی ندهید و اجازه دهید به قوۀ خود باقی بماند. بدین ترتیب، اطرافیانتان کمتر نسبت به شما حالت تدافعی گرفته با شما مهربان تر خواهند بود. خیلی بیشتر از آنچه بتوانید فکرش را بکنید، شما را تحسین خواهند کرد، حتی بدون این که دقیقاً علت آن را بدانند. در این صورت، لذت حاصل از مشاهده شادی دیگران و در عین حال سهیم بودن در این شادی را درک خواهید کرد، لذتی که ارزش آن به مراتب بیشتر از نزاع منّیت هاست. لازم نیست بنیادی ترین عقاید فلسفی خود را نادیده بگیرید. اما از همین امروز اجازه دهید «حق» با دیگران باشد، در بیشتر مواقع!