رايج ترين علت غيبت، بيکاري، سر رفتن حوصله و تلاش براي رفع خستگي ناشي از آن است.خيلي از ما غيبت مي کنيم فقط به اين دليل ساده که حوصله مان سر رفته است
اگر نمیتوانید که جلوی خودتان را بگیرید تا از این مدل سوالها راجع همکارانتان را که معمولا به صورت پچپچوار مطرح میشوند را نپرسید، اصلاً احساس تنهایی نکنید. اما دلیل گرایش ما به غیبت و شایعه چیست؟
بر اساسِ یک پژوهش جدید دلیل این موضوع این است که شایعهها، کنایهها و غیبتها در نهایت به خودمان مربوط میشود. ما با استفاده از غیبت رتبۀ خودمان را در یک سلسله مراتب غیررسمی تعیین میکنیم و تلاش میکنیم تا جایگاه خود را در این سلسله مراتب بهبود بخشیم.
در این تحقیق گروهی که به سرپرستی النا مارتینسکو از دانشگاه گرونیخن هلند صورت گرفته است آمده است: “کسانی که پذیرای غیبت میشوند، گرایش به استفاده از اطلاعات گروهی مثبت و منفی برای بهبود بخشیدن، بالابردن جایگاه و حفاظت از خود دارند.”
در این تحقیق دو آزمایش به منظور سنجش ارزش فردیای که پذیرندگان غیبت استخراج میکنند را تشریح شدهاند. در آزمایش اول 178 دانشجوی کارشناسی در دانشگاه گرونیخن که همگی پیشتر حداقل در یک پروژۀ درسی با گروهی چهارنفره یا بیشتر همگروهی بودهاند، انجام شد.
از شرکتکنندگان در تحقیق “خواسته شده بود تا شرح مختصری از یک مورد که در آن اعضای گروه اطلاعاتی چه منفی و چه مثبت از اطلاعات یکی دیگر از اعضای گروه را با او در میان گذاشته بودند، بنویسند.” (85 نفر اطلاعات مثبت، و 93 نفر اطلاعات منفی دریافت کرده بودند.)
شرکتکنندگان سپس میزان موافقت خود را با یک رشته احکام کلی مشخص کردند. برخی از این احکام ارزش بهبود فردی غیبت را میسنجیدند (همچون؛ “اطلاعاتی که دریافت کردم باعث شد که میتوانم چیزهای زیادی از X یاد بگیرم”)؛ برخی دیگر ارزش ارتقای جایگاه شخصی را میسنجیدند (همچون؛ “اطلاعاتی که دریافت کردم باعث شد که احساس کنم در مقایسه با X عملکرد خوبی دارم”). دستۀ سوم این احکام میزان دغدغههای (نگرانیها) شخصی ایجاد شده در فرد را میسنجیدند (همچون؛ “اطلاعاتی که دریافت کردم باعث شد که احساس کنم باید از تصویری که از من در گروه وجود دارد محافظت کنم”).
در آزمایش دوم، 122 دانشجوی کارشناسی در نقش “عامل فروش” در یک شرکت بزرگ قرار داده شدند. آنها ابتدا شایعهای را از یکی از همکاران در مورد شخص دیگری میشنیدند که در ارزیابی عملکرد شغلی نمرۀ بسیار خوب یا بسیار بدی گرفته است. سپس از شرکتکنندگان در مورد احساساتی که آن اطلاعات در وی ایجاد کرده بود، پرسیده میشد. ضمن اینکه آنها به همان دسته احکامی که شرکتکنندگان دستۀ اول به آنها پاسخ داده بودند نیز پاسخ دادند.
در هر دوی آزمایشها، شرکتکنندگان دریافتند که هم شایعۀ منفی و هم شایعۀ مثبت، هر چند به دلایل متفاوت، دارای ارزش شخصی هستند. در این تحقیق آمده است: “غیبت مثبت در راستای بهبود خود دارای ارزش است. غیبت مثبت مرتبط با شایستگی در دیگران در بردارندۀ درسهایی در راستای بهبود بخشیدن به شایستگیها فردی، برای پذیرندۀ غیبت است.”
در سوی دیگر “غیبت منفی از نظر بالا بردن جایگاهِ شخصی دارای ارزش است، چرا که اطلاعات مقایسۀ اجتماعی را در اختیار فرد میگذارند که داشتن قضاوتِ مثبت نسبت به جایگاه خود را برای فرد توجیه کرده و باعث ایجاد حس غرور و افتخار در فرد میشوند.”
“برخلاف تصور عام، هدف از غیبت منفی در اغلب موارد آسیب زدن به هدفِ غیبت نیست، بلکه هدف از آن ارضای غیبتکننده و پذیرندۀ غیبت است.”
علاوه بر اینها، نتایج پژوهش نشان داد که “غیبت منفی باعث ایجاد دغدغۀ حفاظت از خود در فرد میشوند. غیبت منفی باعث میشود که افراد به این دغدغه دچار شوند که اعتبار خودشان نیز ممکن است در معرض خطر باشد، چرا که ممکن است خود در آینده به هدف غیبت منفی بدل شوند، که این تفکر باعث ایجاد ترس میشود.”
اگرچه ترس احساس خوشایندی نیست، اما میتواند در فرد ایجاد انگیزه کند. مارتینسکو و همکارانش این موضوع را چنین توضیح میدهند: “غیبت به طور معمول اطلاعات راجع دیگران را که برای مقایسۀ اجتماعی به شکل غیرمستقیم لازم است را فراهم میآورد.”
جالب توجه است که این پژوهش به غیبتهای به اصطلاح “خاله زنکی” نپرداخته است که ممکن است کاربردی متفاوت داشته باشند.