145895

در زندگی هرکسی اختلافاتی بین زن وشوهر وجوددارد، که اگر نتواند با این اختلافات بطور صحیح کنار بیاید  ،تبدیل به معضلی بزرگ میشود، و جبران آن بسیار سخت خواهد بود.

صدای گرومب همسایه‌ها را لب پنجره می‌کشد. این سینی چای است که وسط حیاط پرت شده و پشت بند آن صدای داد و بیدادی است که از پنجره دست راستی آپارتمان همکف به حیاط می‌آید.
این چای دم کردنت به در خودت می خورد . این چای که یخ است!
چای صبحانه را بعد از ظهر برای من می‌آوری؟
و بعد از این صدای فریاد که با طنین و بم ادا می‌شود، صدایی نازک و زنانه همراه با جیغ جواب می‌دهد: تو هم اخلاقت به درد خودت می خورد. این اخلاق افتضاح. وقتی جلوی همه می‌گویی زنم بی‌سلیقه است این هم از سرت زیاد است.
بله حالا همسایه‌ها هم دیگر می‌دانند که دلیل این صدای گرومب تلافی بدگویی‌های آقا، جلوی فک و فامیل بوده است نه بمب و خمپاره. پس نفسی از سر آسایش می‌کشند و دوباره سر جاهایشان برمی‌گردند.

هر کسی به محرک‌ها به گونه‌ای پاسخ می‌دهد، اما در زندگی زناشویی پاسخ به مسائل خیلی مهم است و مهم‌تر از آن نحوه درست پاسخگویی است.
مخالفت و تضاد در هر زندگی زناشویی وجود دارد، اما این مخالفت‌ها درجات مختلفی دارد و به نحو متفاوتی بروز می‌کند.
وقتی همسرتان در مقابل جمع مسائلی را مطرح می‌کند که شما دوست ندارید، ممکن است چند جور واکنش از خود بروز دهید. خودخوری یا نگاه عتاب‌آمیز، دو مورد از این واکنش‌هاست که مخالفت آرامی را نشان می‌دهد.
شیوه دیگر مخالفت این است که با صدای بلند وی را از گفتن موضوع منع کنید و آخرین راهی که پیش رو دارید این است که اصلا به روی خود نیاورید.

شاید خیلی از ما به خاطر کسب وجهه در مقابل دیگران و خوب‌تر جلوه کردن هیچ مخالفتی از خود بروز نمی‌دهیم در حالی که حرف‌هایی برای گفتن داریم. گاهی نیز این مسائل را پشت پرده به نحوی دیگر مطرح می‌کنیم.
مشاوران خانواده معتقدند، اگر مخالفت‌های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت‌های کوچک جمع شده و کم‌کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می‌شود.

می‌توانید اختلافات هفته گذشته خود را بررسی و فکر کنید که طرز برخورد شما با این اختلافات چگونه بوده است؟ چگونگی برخورد شما با این مخالفت‌ها در وهله اول شاخص خوبی برای سلامت ازدواج شماست.

اگر نتوانید با این مشکلات و اختلافات به نحوه صحیح مواجه شوید، کم‌کم بی‌سر و صدا کوهی از یخ وسط روابط عاطفی شما و همسرتان سبز می‌شود و بزودی می‌بینید که از سر راه برداشتن آن کار دشواری شده است.

یک کوه آتشفشان
این کوه یخ از موارد استثنایی است که گاهی فوران هم خواهد کرد و تبدیل به یک کوه آتشفشان می‌شود. مثل همان صدای گرومبی که اول مطلب خواندید و بر اثر انباشته شدن مخالفت‌ها به وجود آمده بود.
عصبانیت و رنجش، نوع شدیدتر مخالفت‌هایی است که روی هم جمع شده‌اند و به صورت احساس تنفری موقتی ابراز می‌شود. در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می‌کنید و فرد مقابل هم عکس‌العمل نشان می‌دهد و شما را مورد حمله قرار می‌دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی‌ربطی دعوای بزرگی راه می‌افتد، علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید.

روان‌شناسان معتقدند رنجش و عصبانیت می‌تواند به جدایی عاطفی موقت منجر شود. عصبانیت با فشار روحی زیادی همراه است و انرژی زیادی از شما می‌گیرد.
اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام باز دارنده آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان به ورطه دیگری می‌افتید.

زندگی روی کوه یخ
این یک مرحله قبل از آن است که یاس عاطفی سراسر وجود و زندگی‌تان را فرا بگیرد. بعد از یک دعوای مفصل خانه را ترک می‌کنید. اگر خانم باشید به منزل مادرتان می‌روید و اگر آقا باشید در را به هم می‌کوبید و اغلب می‌کوشید با پرسه زدن در خیابان و سیگار کشیدن مشکلات خود را فراموش کنید. از دعواهای پیاپی خسته‌اید و به دنبال آرامش می‌گردید. برخی افراد در این مرحله تصمیم مهمی می‌گیرند؛ رفتن نزد مشاور یا پا درمیانی بزرگ‌تر‌ها و فکر کردن به طلاق. اما برخی افراد درست در این مرحله می‌لغزند و آرامش را در جای دیگری جستجو می‌کنند. زنان دیگر، ‌غرق شدن در کار‏، اعتیاد و مستی و پناه آوردن به عشقی دیگر از آن جمله است. شما می‌خواهید از واقعیت زندگی و همسر خود فرار کنید.

این مرحله ممکن است به صورت دیگر و در درون منزل اتفاق بیفتد. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی‌اعتنایی می‌کنید و یکدیگر را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهید. به اعتقاد روان‌شناسان بیشتر جدایی‌ها و طلاق‌ها در این مرحله اتفاق می‌افتد. این دوره بحرانی‌ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش‌های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان است.

در این مرحله آنقدر فشار روحی و تنش زیاد می‌شود که فرد برای خود فضایی تازه و آرام طلب می‌کند و این‌گونه از زندگی زناشویی خود عقب‌نشینی کرده و میدان مبارزه را ترک می‌کند در حالی که پیوندهای عاطفی‌اش آخرین نفس‌ها را می‌کشد.
اما طرد و عدم پذیرش هم می‌تواند لاینحل باقی بماند و با تکرار و انباشت در طول یک دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی‌تان سوق دهد.

همه چی‌ آرومه
وقتی همه چیز از دست می‌رود، انکار یکی از مراحلی است که آن را پشت‌سر می‌گذاریم. شکست و مرگ عاطفی نیز همین مرحله را در پی دارد. شما ناباورانه همه چیز را انکار می‌کنید.
وقتی دوستان و آشنایان را می‌بینید که دارند زندگی خوشی را ادامه می‌دهند، تمام لحظات شیرین زندگی زناشویی خود و نظرات خانواده و فامیل درباره زندگی‌تان را از خاطر عبور می‌دهید و به حرف‌های آنها بعد از جدایی خود فکر می‌کنید. به یکباره همه چیز مرتب می‌شود و کدورت‌ها از وجودتان رخت می‌بندند.

اینجاست که شما در دام سرکوب افتاده‌‌اید شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی‌کنید. اما در مقابل بهای بزرگی می‌پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. شما از نظر عاطفی فلج شده‌اید و تا پایان عمر، یکنواخت و بی‌احساس به نمایش کسالت آور زندگی خود ادامه می‌دهید. در این مرحله خود فرد هم احساس می‌کند که خوشبخت است و زندگی خوبی دارد، غافل از این‌که بسیاری از قسمت‌های وجودش در حالت نیمه خاموش به سر می‌برد و بسیاری از استعدادهای خود را فراموش کرده است.

صادق باشید
شما باید یاد بگیرید که صادق و منطقی مخالفت‌های خود را بیان کنید. برای این کار هر روز یا هر دو روز یک بار یک جلسه نیم ساعته گفتگو بگذارید و هریک از شما ۱۵ دقیقه در مورد احساسات مثبت یا منفی که بر اثر رفتارهای دیگری در شما بروز کرده حرف بزنید. به حرف‌های هم احترام بگذارید و سعی نکنید دلیل تراشی کنید.
تمرین مهارت‌های حل مساله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و موثر نیز باید در دستور کار قرار گیرد. قدم به قدم از مرگ عاطفی خود فاصله بگیرید. مهم‌ترین قدم، پذیرش واقعیت وجود اشکال در زندگی‌تان است.