کارفرمای خوب بودن در هرحرفه ای بسیار مهم، اما در کسب و کارهای کوچک مهمتر است، هنگام سر و کار داشتن با مشاغل کوچک و کسب و کارهای نه چندان بزرگ، شما فرصت دارید که برنامه هایی را در تمام سطوح کاری شرکت خود اعمال کنید.
بنیانگذار Paypal یکی از موفقترین سرویسهای پرداخت روی اینترنت کسی نیست جز Peter Thiel که در فضای استارتآپها نامی آشنا است.
او اخیرا کتابی تحت عنوان «از صفر تا یک» در ۲۱۰ صفحه نوشته که به نوعی آموزههای مختلف از تجربیات او برای کارآفرینان است. او این کتاب را بر اساس تجربیات خودش نوشته و دارای انبوهی از مثالهای واقعی در سیلیکون ولی است.
Peter Thiel این کتاب را «تمرینی برای اندیشیدن» نام گذاشته و نه دستورالعملی برای راهاندازی استارتآپ. او میگوید: «هر زمان ما یک چیز جدید میسازیم از صفر به یک میل میکنیم.» و در توضیح استارتآپ میگوید: «استارتآپ گروهی از افراد هستند که شما میتوانید آنها را برای ساختن آیندهای متفاوت متقاعد کنید». به گزارش دنیای اقتصاد، در زیر بخشهایی از قسمت چهاردهم این کتاب را میخوانید:
کجا میخواهید بازی کنید
مشتاقان به کارآفرینی باید سیکلهای رشد صنعتی را که مایل به کار در آن هستند به خوبی مطالعه و دنبال کنند. فروش محصولات نرمافزاری آنلاین در مقایسه با برخی بخش های خدماتی (مثل مشاوره یا آموزش یوگا) رشد بسیار سریعتری دارند.
برخی بخش ها و صنایع رو به افول هستند (مانند روزنامههای کاغذی) و برخی دیگر هم طول عمر نسبتا کوتاهی دارند (رستورانها و کافهها) یا وابسته به خلق و خوی مصرفکنندهها دارند (صنعت فیلمسازی و بازی). باید دقت کنید که اعداد به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی پرسشهای شما باشند به جای آن شما باید با نگاه انتقادی به ماهیت کیفی کسبوکار تجارتتان فکر کنید.
تکنولوژی انحصاری ارزشمندی را دنبال کنید
فناوریهای اختصاصی باید حداقل ۱۰ برابر بهتر از نزدیکترین جایگزینانش باشد تا بتواند به یک مزیت واقعی تبدیل شود. در غیر این صورت تنها ممکن است موفقیتی در کوتاهمدت را نصیب صاحبان آن کند. جستوجوی گوگل،
Paypal، دیزاین اپل و نوآوریهای آمازون نمونههای مشخصی از این موضوع هستند.
بزرگ بیندیشید
رویکرد ناب و چابک در گستره کارآفرینی یک متدولوژی است نه هدف. این رویکرد تنها شما را میتواند در عرصه محلی موفق کند و نه جهانی. داشتن یک چشم بزرگ و یک طرح به شما کمک میکند تا جایگاه دقیقی را در صنعت برای خود متصور شوید.
بهعنوان مثال مارک زوکربرگ پیشنهاد خرید فیسبوک به قیمت یک میلیارد دلار را رد کرد چون واقعا میتوانست ببیند که شرکتش به چه سمتی میرود و در مقابل یاهو این را نمیدید. استیو جابز در اپل هم اینگونه بود او یک چشمانداز بلندمدت با انبوهی از محصولات را برای سالهای آینده شرکت خود تصور کرده بود.
با یک شبکه کوچک موثر شروع کنید
موفقیت نیاز به ایجاد یک شبکه کوچک و سپس گسترش آن دارد. هیچ کارآفرینی نمیتواند از سطح کلان بینش بهرهمند باشد، بدون آنکه برنامههای خود را از مقیاس کوچک آغاز کند و پیش ببرد. فیسبوک ابتدا برای شبکهای از دانشجویان هاروارد راهاندازی شد و سپس به تدریج برای همه دانشجویان و بعد همه جهان. آمازون ابتدا با فروش کتاب آغاز کرد و سپس آن را به محصولاتی چون CD و … توسعه داد.
قدرت و قانونهای سرمایهگذاری خطرپذیر را بشناسید
بسیاری از استارتآپها به خاطر سرمایهگذاری چشم بسته سرمایهگذاران خطرپذیر بزرگ شدهاند. به نوعی میتوان گفت بسیاری از سرمایهگذاران بدون درک گسترده از رشد شرکتها اقدام به سرمایهگذاری در آنها کردهاند. با این حال تنها معدودی از شرکتها هستند که از این میان به شرکتهای چند میلیارد دلاری تبدیل میشوند.
شناخت رازها و گذر از آنها
در جهان دو نوع راز وجود دارد. اسرار طبیعت و اسرار مردم. یک کارآفرین موفق میداند که هر کسبوکار بزرگ یک راز است که پنهان از جهان خارج ساخته شده است. حفظ رازها خواست و نیاز دنیای نوآوری است. شرکت اچپی برای یک دهه (۱۹۹۰) نوآوری خود را حفظ کرد، اما حالا از آن رازهای HP چیزی نمیبینم.
ایجاد موازنه بین مالکیت، کنترل و دارایی
بهعنوان یک بنیانگذار اولین شغل شما این است که شرکت را بر پایه ناقصی نسازید. باید مالکیت حقوقی شرکت، صاحبان سهام ، هیات مدیره و سایر بازیگران به وضوح مشخص باشد. مهمترین ترفند ایجاد تعادل در پرداخت (وجه نقد و حقوق صاحبان سهام و …) و همچنین اندازه و ترکیب هیات مدیره است.
ساخت یک فرهنگ منحصربهفرد
یک استارتآپ شامل تیمی از افراد است که یک ماموریت دارند و یک فرهنگ خوب چیزی است که از داخل (شرکت) باید ایجاد شود. در درازمدت شما باید تعادلی بین خلاقیت و پیشبرد بهترین کار ایجاد کنید. به نوعی باید به طور مداوم خلاقیت را در فضای شرکت تزریق کنید. فرهنگ کاری که در آن هیجان وجود داشته باشد آن چیزی است که یک شرکت برای رشد به آن نیاز دارد و صرفا پرداخت حقوق کافی نیست.
در بازاریابی و فروش خبره باشید
بسیاری از متخصصان تکنولوژی درک عمیقی از بحثهای مربوط به بازاریابی، تبلیغات، فروش و توزیع ندارند و تفاوتی بین B2C و B2B قائل نیستند. استراتژی بازاریابی پر سروصدا عمدتا برای B2C مناسب است در حالی که فروش B2B نیاز به استراتژی خاص خود را دارد. باید یک ارزیابی و برنامه دقیق و روشن برای روابط عمومی هم داشته باشید.
یک نام تجاری قدرتمند ایجاد کنید
اپل یک مثال دقیق و موفق از برندسازی است که بخش قابل توجه آن با استفاده از دیزاین محصولات، فروشگاههای خود و تبلیغاتش به دست آمده و همچنین بخشی از برند نیز مرهون برنامههای معرفی محصولاتش است، اما به یاد داشته باشید که هیچ شرکت تکنولوژی تنها با برند به تنهایی موفق نمیشود. این هشدار را جدی بگیرید.