زنان امروز، زنان دیروز
در ایران اکثریت مردم، زنان را در خانه والدین و پس از آن در خانه همسر میپذیرند. با اینهمه موج افزایش تعداد دانشجویان دختر در دانشگاهها این تصور را تا حدی بر هم زده است. از طرف دیگر از آنجایی که زنان هم دیگر مانند مردان در جامعه حضور دارند و مشغول فعایت کاری هستند به نوعی از نظر مالی نیز مستقل شدهاند.
همین امر باعث بالا رفتن حس استقلال طلبی و فردگرایی شده که با بالارفتن میزان خانههای مجردی میتواند ارتباط مستقیم داشته باشد. از طرف دیگر زنان امروز وقتی که طلاق میگیرند مانند سالهای گذشته به خانههای پدرانشان بر نمیگردند. زندگی مجردی پسرها به سالهای دور میرسد؛ اما در این چند سال اخیر زندگی مجردی دختران به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
البته بماند که در برخی موارد چون در این نوع زندگی به خصوص برای دختران پیشداوریهایی نیز وجود دارد به هرحال انگ قضاوت منفی بر پیشانیشان هم خورده است. زنان امروز به خاطر همان حس استقلال، ترجیح میدهند خانهای مستقل برای خود داشته باشند.
متاسفانه به خاطر جا نیفتادن چنین فرهنگی در کشور و متناقض بودن با فرهنگ بومی ما با بالا رفتن میزان این نوع زندگیهای مجردی علاوه بر افزایش سن ازدواج، آسیبهای اجتماعی، بیبندوباری، مفاسد اخلاقی و… را به همراه داشته است.
مایل به زندگی مجردانه و بی مزاحم
همگان می بینند و می شنوند و می دانند، امروز معضل روی آوردن پسران و دختران به زندگی مجردانه و بی مزاحم و بی دردسر، بسیار جدی شده است و مقصر اصلی نیز در این بین بیشتر مسئولان و خانواده ها و البته خود جوانان هستند و تا حدودی هم دختران مقصرترند.
البته جا دارد صدا و سیما نیز از اشاعه و ترویج خانه زندگی های مجردی و نشان دادن شخصیت ها و قهرمانانی که درسنین بالا و نسبتا سالخوردگی تازه به فکر ازدواج و تشکیل خانواده می افتند، در فیلم ها و سریالهای خود، احتراز کند
تفکرات فمنیستی در میان دختران به ویژه دخترانی که خود را مدرن و روشنفکر می پندارند در سالهای اخیر به شدت گسترش یافته و این خود از عوامل میل به زندگی مجردی و بی همسری شده است زیرا فمنیست ها معتقدند زنان بدون مرد مثل ماهی بدون دوچرخه هستند یعنی هیچ احتیاجی به مردان ندارند و همچنین معتقدند و عقایدشان را با روش های مختلف ترویج می کنند که زنی که با مردی ازدواج کند مانند آن ست که با دشمن دست دوستی دهد، این عقاید شاید برای عده ای مضحک به نظر آید اما باید بپذیریم که عده زیادی از دختران مدرن و روشنفکر به این دست عقاید مغرورانه و زن پرستانه هرچند به صورت سربسته باور دارند.
راهکارها
در هر صورت برای مواجهه با این معضل باید کارهای متعددی انجام داد که مهمترین آنها عبارتند از: تفکیک جنسی دانشگاه ها: این کار باعث می شود اشتیاق شدید بخشی از دختران به حضور در دانشگاه و تلاش برخی از آنان برای شوهریابی یا خدایی نکرده دوست یابی در چنین محیط هایی، کاسته شود، زیرا اساسا دانشگاه نهادی برای همسریابی نیست که کسی به این امید به دانشگاه رود؛ و اگر کسی حقیقتا قصد همسریافتن دارد باید از رهگذر خانواده اقدام کند زیرا بی شک مطمئن ترین و باصلاحیت ترین نهاد برای همسریابی هنوز هم خانواده است.
همچنین باید قوانینی وضع شود که بومی گرایی در پذیرش دانشجو بیش تر شود و اگر امکانپذیر باشد به صددرصد برسد.متاسفانه تعداد زیادی از خانه های مجردی و زندگی های مجردی از آن دانشجویانی است که برای تحصیل دل از یار و دیار خود کنده اند و در سنین 18 و 19 سالگی بالاجبار در شهری دیگر ساکن شده اند این نحو از زیست مجردی، به علت از دست دادن نظارت خانواده و اقوام و آشنایان و نیز تنها ماندن جوانان و احساس غربت و بی کسی ایشان تبعات بسیار منفی هم از لحاظ روحی و روانشناسانه و هم از لحاظ اخلاقی و اجتماعی دارد البته برای دختران این عارضه مضاعف را نیز دارد که دربهترین سنین ازدواج، به دلیل دوری از خانواده و خویشان وآشنایان، امکان خواستگار داشتن و ازدواج کردن را از دست می دهند والبته بدتر از آن این است که، داشتن زندگی مجردی در دوران دانشجویی، خود درحکم تمرین و تجربه ای می شود برای زندگی مجردی فارغ البالانه و بی مبالاتانه و ولنگارانه پس از فارغ التحصیلی به ویژه برای پسران.
همچنین باید قوانینی وضع شود که بومی گرایی در پذیرش دانشجو بیش تر شود و اگر امکانپذیر باشد به صددرصد برسد.متاسفانه تعداد زیادی از خانه های مجردی و زندگی های مجردی از آن دانشجویانی است که برای تحصیل دل از یار و دیار خود کنده اند
پس امیدواریم که بومی گرایی چه در دانشگاههای ملی و چه آزاد در راس امور قرارگیرد زیرا از هرکار فرهنگی موثرتر است. از کارهای دیگری که باید برای کاهش خانه زندگی های مجردانه کرد، وضع قوانین و مقرراتی است که امکان نظارت بیشتر بر بنگاههای مسکن واملاک، به منظور کنترل و محدود کردن و اجاره دادن یا فروختن خانه و مسکن به افراد مجرد را فراهم کند.
یکی دیگر از راههای مبارزه با خانه زندگی های مجردی مساله استخدام در ادارات است؛ در ادارات و نهادها باید طوری شود که افراد متاهل دارای اولویت استخدام باشند و حتی در صورت امکان افراد مجرد به شرط متاهل شدن استخدام شوند. (متاسفانه درسالهای اخیر شاهد خیل به کارگیری دختران مجرد در همه نهادها و دستگاهها اعم از دولتی و غیر دولتی هستیم، امری که دلیل آن حقیقتا مبهم و غیر شفاف می نماید) همچنین، اختصاص سهمیه به دانشجویان متاهل در مقاطع تحصیلات تکمیلی، نیز کوتاه کردن مدت سربازی برای پسران متاهل، از اقدامات بسیار مفید و تشویق کننده به ازدواج و تشکیل خانواده می تواند باشد.
(البته به نظر می رسد دوسال سربازی آن هم در زمان صلح کمی طولانی باشد، کسانی که به خدمت مقدس سربازی رفتند تایید می کنند که سربازها و افسران وظیفه کار چندانی برای انجام دادن ندارند و چه بسا نیروی آنها هدر می رود. به نظر می رسد کاهش مدت سربازی به یکسال و نیم و یا یک سال می تواند فواید و محاسن زیادی داشته باشد گرچه این کار احتیاج به پژوهش و تحقیق بیشتری دارد) کار دیگری که می توان انجام داد کوتاه کردن دوران تحصیل در دانشگاه است به نظر می رسد با حذف برخی دروس عمومی و یا تخصصی زاید، بتوان دوران کارشناسی را به سه سال تقلیل داد، این پیشنهادی است که جا دارد بیشتر روی آن تتبع شود.
البته جا دارد صدا و سیما نیز از اشاعه و ترویج خانه زندگی های مجردی و نشان دادن شخصیت ها و قهرمانانی که درسنین بالا و نسبتا سالخوردگی تازه به فکر ازدواج و تشکیل خانواده می افتند، در فیلم ها و سریالهای خود، احتراز کند.