تنهایی خود منشا بسیاری از ناراحتی های روحی و روانی است و باعث اختلالات عاطفی در افراد می شود افرادی که تنها هستند آسیب پذیرتر از دیگران از لحاظ احساسی هستند!
مردان و زنان در تأثیرپذیری از تنهایی دارای اختلاف متعدد هستند، اما نکته مهم این است که هر دو گروه از آسیبهای تنهایی و انزوا در امان نیستند. زنان به دلیل ساختار لطیف روحی و روانی و همچنین مشکلات متعدد اجتماعی ناشی از تنهایی، آسیبهای بیشتری را نسبت به مردان تحمل میکنند.
زنان تنها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
دسته اول زنان جوان و دخترانی هستند که پدر و مادر دارند و ازدواج نکردهاند، اما به دلایل شغلی یا مشکلات دیگر به اجبار از خانواده جدا شدهاند و تنها زندگی میکنند. گروه دیگر زنانی هستند که به دلیل طلاق یا فوت همسر یا دلایل دیگر در تنهایی عمر خود را سپری میکنند و روزگار میگذرانند.
البته در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که گروه اول متحمل شکست عاطفی نشدهاند، به همین دلیل کمتر در معرض آسیب قرار دارند. اما گروه دوم به دلیل تنهایی ناشی از شکست عاطفی قبلی آسیبهای روانی بیشتری را تحمل میکنند. علاوه بر صدمات ناشی از شکست عاطفی، مشکلات اقتصادی، کمبودهای تربیتی فرزندان و همچنین نگاه ناجوانمردانه برخی اعضای جامعه به زنان بیوه آنها را در نوعی شک و تردید در ارتباطات اجتماعی فرو میبرد که اینها از عوامل اصلی افسردگی و انزوا در زنان تنها است.
محدودیت کمک نهادهای دولتی باعث شده است دستهای از زنان تنها که از تحصیلات بالایی نیز برخوردار نیستند، شغلهایی در سطوح پایین سازمانی مانند کارگری، پرستاری از سالمندان، فروشندگی و… را انتخاب کنند که این خود سختیهای زیادی را به آنها تحمیل میکند، در حالی که از نظر اقتصادی مشکل زیادی از مشکلات آنها را حل نمیکند، اما آنها سختیها را به جان میخرند و دست از پاکدامنی نمیکشند.
از سوی دیگر دستهای از زنان تنها، به خاطر مشکلات خانوادگی و فرهنگی و فرزندان نمیتوانند ازدواج مجدد داشته باشند و باید خود بار مسئولیت زندگی را به عهده بگیرند.
بنابراین باید توجه کرد مشکلاتی مانند افسردگی زنان تنها یکی از آسیبهای اجتماعی مهم است که میتواند در تربیت فرزندان و اعضای دیگر خانواده نیز تأثیر گذارد و بسترساز آسیبهای دیگر اجتماعی شود. پس نهادهای دولتی مربوطه باید با ایجاد اشتغال مناسب نسبت به کاهش مشکلات آنها اقدام کنند.