برخورد جامعه با افرادی که از اختلالات روانی رنج می برند باید تغییر کند ،با درو کردن این افراد از جامعه باعث تشدید ناراحتی روانی و روحی آنان می شویم باید با برنامه ریزی از استعدادها و توانمندیهای این افراد استفاده کرد و با این کار در جهت بهبود آنان قدم برداشت.
آمار نشان میدهد در انگلیس بیش از یک چهارم مردم با اختلالات خُلقی و مشکلات روانی متعدد دست به گریبان هستند.
با وجود آمار بالای مبتلایان به اختلالات روانی در میان کودکان و همچنین بزرگسالان، تنها تعداد کمی از این افراد از خدمات سلامت روان در این کشور بهرهمند میشوند.
روزنامه گاردین در گزارشی در این زمینه منتشر کرد: کارشناسان انگلیسی معتقدند برای بهبود وضعیت سلامت روان در جامعه توجه به نکات و توصیههای زیر ضروری است:
1- ارائه آموزشهای سلامت روان در تمام مدارس
آمارها نشان میدهد در مدارس انگلیس به طور متوسط در هر کلاس سه دانشآموز دچار مشکلات روانی هستند و اغلب این مشکلات، معضلات رفتاری است که بر آینده این دانشآموزان تاثیرگذار خواهد بود و خطر ابتلا به بیماریهای دیگر روانی را افزایش داده و سلامت جسمی آنها را نیز تهدید میکند. این مشکلات همچنین احتمال گرایش به موادمخدر و تخلفات را نیز برای این دانشآموزان در سنین بزرگسالی به همراه دارد.
مدرسه بهترین مکان برای بهبود سلامت روان کودکان است چراکه آنها بیشترین زمان خود را در مدرسه میگذرانند. تقریبا در تمامی مدارس همیشه تعلیمات و آموزشهای سلامت روان نادیده گرفته میشوند. آموزشهای معلمان نیز اغلب شامل رشد و سلامت کودکان نمیشود. کارشناسان میگویند در تعداد کمی از مدارس انگلیس آموزشهای عاطفی و اجتماعی وجود دارند که به ارائه برنامههایی در خصوص سلامت روان میپردازند و روش این مدارس و آموزشهای آنها در این زمینه باید تبدیل به هنجارهای اجتماعی شود. علاوه بر این آموزش به تنهایی کافی نیست بلکه باید برنامههای کاربردی برای تشخیص نگرانیهای کودکان، بهبود شرایط خانواده و والدین آنها نیز برای بهبود سلامت روان دانشآموزان در نظر گرفته شود.
2- اختصاص خدمات خصوصی سلامت روان برای مادر و فرزند
به گفته متخصصان از هر 10 زنی که باردار میشوند یک نفر در طول بارداری و یا پس از آن دچار مشکلات روانی میشود و این زنان اغلب از هیچ کمک و خدماتی بهرهمند نمیشوند و حتی این مشکلات در تعداد بسیار کمی از آنها تشخیص داده میشوند. تاثیر مشکلات روانی مادران بر فرزندانشان میتواند بسیار وحشتناک باشد که در انگلیس هزینه سالانه 8 میلیارد پوندی برای آن برآورد شده است. در واقع مادران حتی از مشکلات روحی و روانی خود آگاه نیستند و همواره سلامت جسمی بر سلامت روانی آنها اولویت دارد. در این کشور زنانی که پس از زایمان دچار مشکلات حاد روانی میشوند به بیمارستانهای روانی برده میشوند و به ناچار از فرزندانشان دور میمانند که این موضوع به نوبه خود موجب استرسهای پنهان برای همه اطرافیان و اعضای خانواده میشود.
3- عدم جدایی بیماران روانی از اجتماع
جدا کردن بیماران روانی از اجتماع برای سلامت روان آنها بسیار فاجعهبار است و میتواند خطر ارتکاب به جرائم و تخلفات را در این افراد افزایش دهد. در واقع ضعف سلامت روان در افراد هم علت و هم معلول جرایم است. 70 درصد از مجرمان مشکلات مختلف روانی دارند و از هر 10 نفر، یکی از آنها دچار مشکل شدید روانی است. در شرایط سخت بیماری، بیمار باید تحت معالجات مختلف گفتاردرمانی و مشاورههای مختلف قرار بگیرد چراکه جدا کردن آنها از جمع یا نگهداری در زندان و بیمارستان به مراتب شرایط را بدتر میکند.
4- استخدام بیماران روانی
بیش از نیمی از بیماران روانی علاقهمند به کار کردن هستند اما کمتر از یک مورد در هر 10 نفر آنها موفق به اشتغال میشود. شاید نرخ پایین اشتغال در این افراد به این خاطر باشد که آنها نمیتوانند کار کنند یا نباید کار کنند. در واقع هنوز این ترس و تبعیض در استخدام بیماران روانی وجود دارد و به همین خاطر حمایتهایی در این زمینه باید در نظر گرفته شود، چراکه انجام کارهای روزانه تمام وقت برای بیماران روانی و تسریع در بهبودی آنها، بسیار مفید است.
5- کمک به مبتلایان به بیماریهای جسمی مزمن
بیماران مبتلا به دیابت، سرطان و کسانی که مشکلات قلبی دارند اغلب از علائم مشکلات روانی غافل میشوند در حالی که یک سوم از این بیماران دارای نشانههای اختلال روانی هستند. در واقع مدتهاست که بیماریهای جسمی و روانی به طور مجزا درمان میشوند و در حالی که این جسم و روان انسان از هم جدا نیستند و بروز مشکل در یکی بدون شک دیگری را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و بنابراین مبتلایان به بیماری های جسمی به لحاظ روانی نیز باید تحت نظر متخصص و مشاور قرار بگیرند.