اگر به دنبال علت برای مشکلات خوابتان می گردید آن را در دوران کودکی تان بجوئید و ببینید چه ناراحتی ها و مشکلاتی در آن دوران داشته اید که آثار آن باعث اختلالات در خوابیدن شما شده است!
اختلالات خواب یکی از مشکلاتی است که انسانهای امروز با آن دست به گریبان هستند. اختلالات خواب میتوانند عواملی از جمله پرخوابی، کم خوابی، کابوسهای متوالی، پریدن دائمی از خواب، پریشانی و… را شامل شوند. هر انسانی برای بازیابی نیروی از دست رفته روزانه خود به استراحت و خواب نیاز دارد تا بتواند روز آینده را با شادی و موفقیت آغاز کند.
محققان فرانسوی معتقدند انسان عادات نادرست خواب را در نخستین سالهای زندگی کسب میکند. انسانها در دوران جنینی و پس از طی دوره نوزادی، در هر24 ساعت بین 16 تا 20 ساعت میخوابند که البته گاهی اوقات ممکن است دچار تحریکهای خوابی هم شوند. از ماه سوم به بعد است که مکانیسم حساس خواب و استقرار آهنگ شبانه روزی (خواب / بیداری) کم کم جای خود را پیدا میکند.
بدون تردید چنین شرایطی ایده آل است. در واقع باوجود عبارتی که میگوید «خوابیدن مثل یک نوزاد» باید بدانیم که یک نوزاد در شب، 8 بار از خواب بیدار میشود و زمانی که ناگهان این نظم مختل شود والدینی که خودشان نیز عصبی هستند به جای اینکه استقلال شبانه را به نوزادشان آموزش دهند، سعی میکنند بار دیگر او را بخوابانند.
دکتر «میشل لساندرو» روانشناس مرکز آسیب شناسی و مشکلات خواب بیمارستان «روبر- دبره» با توجه به مشاهداتش میگوید: والدین برای اینکه بتوانند فرزندشان را بخوابانند اغلب از استراتژیهای بیرونی (بطری شیر، ترانههای کودکانه و غیره) استفاده میکنند که این استراتژیها در بیشتر موارد تأثیر معکوس دارند و باعث هشیاری نوزاد میشود. درحقیقت آنها باید محرکهای درونی را تقویت کنند که به خوابیدن نوزاد کمک میکند. برای مثال، رختخواب کودک باید محلی برای خواب او باشد. از سوی دیگر، بسیاری از والدین به محض اینکه کودک به خواب میرود او را در درون رختخوابش میگذارند. در نتیجه رختخواب تبدیل به محلی میشود که او خیلی زود در آن بیدار خواهد شد!
بنابر تحلیل و بررسیهای کارشناسان علل بروز بیخوابی در دوران بزرگسالی معمولاً از نخستین سالهای زندگی نشأت میگیرد. «لساندرو» میگوید: «در پژوهشی که به تازگی انجام دادهایم، متوجه شدیم افرادی که بین دو تا چهار سالگی بد خواب بودهاند، از هشت تا 10 سالگی نیز همین مشکل را داشتهاند. از این رو به این نتیجه رسیدیم که چنین آسیبی در نهایت میتواند در بسیاری از بزرگسالان به بیخوابی منجر شود.»
بسیاری از افرادی که با اختلالات خواب مواجه هستند به استراتژیهای شخصی مانند تماشای تلویزیون، مطالعه کتاب و… برای به خواب رفتن روی میآورند تا در نهایت پس از ساعتها کلنجار رفتن با خود به رختخواب رفته و مجبور میشوند مقابل تلویزیون چرت بزنند.
به اعتقاد «اورلی مایر مازل» روانشناس مرکز پزشکی «خواب- بیداری» در پاریس، این استراتژی شخصی نوعی هراس از خواب و سکوت است. او میگوید: این شخصیتهای مضطرب که به بازی با کنترل تلویزیون عادت کردهاند، مشکلات بسیار شدیدی برای رها کردن دنیای خارج و ورود به دنیای ساده خواب دارند، ورود به چنین دنیایی برای آنها نگرانکننده است. در واقع گاهی اوقات خواب برای آنها شبیه به «مرگ کوچک» یا بازگشت به شکم مادر جلوه میکند.
به هنگام خواب و در رختخواب فکر نکنید
این چرخه باطل میتواند گستردهتر و تکرار شود؛ چه تعداد از والدین به دلیل اینکه فرزندشان در طول شب خواب طبیعی ندارد، دچار بیخوابی میشوند؟ «اورلی مایر مازل» میگوید: «مادرانی را میبینم که در دوران بارداری خوب نمیخوابند، گاهی اوقات این روند تا 20 سال بعد نیز ادامه مییابد.»
به گفته او بیشتر مشکلات «کمبود خواب»، گریبان والدینی را میگیرد که در طول شب بیش از حد به فرزندانشان اهمیت میدهند. آنها مرحله پنجم خواب خود را که در پایان چرخه قرار دارد و نسبت آن در پایان شب افزایش مییابد را از دست خواهند داد.
این مرحله از خواب که در آن شدیدترین فعالیتهای روانی صورت میگیرد به مرتبسازی اتفاقاتی که در طول روز روی میدهد، حل و فصل عواطف، رؤیاپردازی و پیشبینی فعالیتهای آینده مربوط میشود. این مرحله که «خواب متناقض» هم خوانده میشود، باعث میشود تا انسان بتواند با اضطراب و دغدغه کمتری زندگی کرده و در عین حال آرامش بیشتری را تجربه کند.
به عقیده کارشناسان مسائل مربوط به خواب، خوابیدن فرآیندی یاد گرفتنی است. دکتر «لساندرو» میگوید: «من به والدین توضیح میدهم که آنها باید در طول شب فرزندشان را از خود دورتر بخوابانند. رفته رفته این فاصلهگذاری باید بیشتر شود و تا جایی ادامه یابد که کودک بتواند کاملاً تنها بخوابد. همچنین محل خواب باید مکانی اختصاص داده شده برای آرامش و استراحت باشد. علاوه بر این زمانی که بیخوابی به سر کسی میزند، نباید در رختخواب بماند و زمانش را با فکر و خیال سپری کند. زمانی که فرد به طور جدی دچار بیخوابی میشود، مراجعه به روانشناس میتواند مفید باشد. بیخوابیها ممکن است ریشه در کودکی داشته باشند و روانشناس با تشخیص آنها میتواند به فرد کمک کند.»