طبق آخرین نتایج تحقیقات روی مادران بارداری که به ناراحتی افسردگی دچارند مشص شد این افراد صاحب فرزندانی بزهکار در آینده خواهند شد.
کارشناسان علوم رفتاری معتقدند بهداشت روان مادر باردار در سلامت روانی جنین تاثیر بسزایی دارد.ثابت شده که از ابتدای بارداری هیجانات،خشم و اضطراب تاثیر مستقیمی بر سلامت جسم و ذهن جنین و نوزاد می گذارد .آرامش مادر از مسائلی است که امروزه مورد توجه بسیاری از پزشکان و کارشناسان سلامت و روح و روان قرار گرفته و شادی و طراوت روح مادر را عاملی در سلامت جسمی و روانی نوزاد به شمار می آورند در این بین حضور پدر به عنوان تکمیل کننده مثلث عاطفی خانواده در دوران بارداری و پس از تولد از اهمیت صد چندانی برخوردار است . دکتر مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری،در گفتگو با قدس آنلاین ارتباط بین افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن را مورد بررسی قرار داده است.
-آیا بین افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن و بزهکاری فرزندان در دوران بلوغ ارتباط مستقمی وجود دارد؟چه توصیه ای برای مادران افسرده دارید؟
– آمارها نشان می دهد بسیاری از افراد بزهکار مادرانی افسرده داشته اند .با نگاهی به تازه ترین دستاوردهای علمی و پزشکی و پژوهشهای میدانی درمی یابیم شرایط روحی و جسمی مادران و تغذیه آنها در دوران بارداری تاثیر مستقیمی در سرنوشت فرزندان دارد.
75درصد از دانش آموزان ممتاز وافرادی که از دوران تحصیل مطلوبی برخوردار بوده اند و موفقیت های تحصیلی قابل توجهی داشته اند را می توان به مادرانی نسبت داد که با روحیه مناسب و شادی و کارآمدی بهتر فضایی را برای ادامه زندگی و نشاط روحی فرزندان خود آماده کرده بودند مادران مهربانی که به لحاظ عاطفی توجه ویژه ای به فرزندان خود معطوف داشته اند محیط مناسبی را برای رشد شخصیتی و فراگیر مطالب درسی فراهم آورده اند .
مادران افسرده به لحاظ شرایط روحی در دوران بارداری و خودداری از بسیاری از حرکتهایی که می توان نشاط و شادابی را به زن باردار بدهد فرزندان خود را در شرایط بد روحی به دنیا می آورند و متعاقب آن فرزندانشان هم در شرایط ناایمن روحی رشد می کنند.اساتید علوم رفتاری اثبات کرده اند که حضور مادران در محافل و مجالسی که در آن شرکت می کنند بر رشد روحی و عاطفی فرزندانشان در دوران جنینی نیز تاثیر گذار است.بنابراین با توجه به مطالب گفته شده افسردگی مادران در دوران بارداری به انزوای آنها منجر شده و به آرامی مادران را از حضور در روابط عاطفی خانوادگی دور می کند ، دوری و عدم توجه به حضور در جمع و مشارکت های اجتماعی سالم مسلما بر سرنوشت نوزادان تاثیر گذار است.
مادرانی که افسردگیشان در دوران بارداری مداوا نمی شود بعد از زایمان دچار افسردگی مضاعف تری نسبت به قبل می شوند چرا که افسردگی بعد از زایمان یکی از ناهنجاری های رفتار و روانی است که گریبانگیر درصد قابل توجهی از بانوان مخصوصا افرادی که فرزندان اول و دوم خود را به دنیا می آوردند می شود.
تغذیه مناسب،ورزش و حضور در زیارتگاهها و بسیاری از اماکن مذهبی می تواند در رهاندن مادران باردار از افسردگی مثمر ثمر باشد تا بدون استفاده از داروهای شیمیایی بتوانند بر افسردگی فائق آیند.زیرا استفاده از دارو در دوران بارداری بر جنین اثرات غیر قابل جبرانی بر جای می گذارد و پزشکان از تجویز دارو در این زمان خودداری می کنند .بنابراین بهترین روش برای خلاصی از افسردگی دوران بارداری نرمش،ورزش در نور آفتاب و استفاده از غذاها و میوه های حاوی ویتامین های گروه B و مصرف خشکباراست.
– چه عواملی می تواند در کاهش اضطراب و افسردگی مادر موثر باشد؟
-افسردگی بعد از زایمان نه تنها کمتر نمی شود بلکه افزایش هم پیدا می کند زیرا مادر شیرده در این دوران باز هم نمی تواند قرصهای ضد افسردگی را مصرف کند .آنچه که در این زمینه قابل توجه و مهم می باشد وضعیت فرزندان بعد از تولد است فرزندانی که مادران افسرده ای دارند در دوران رشد افسرده و پرخاشگر شده و در دوران نوجوانی و بلوغ افرادی ناهنجار و بزهکار می شوند چرا که این فرزندان مادرانی را تجربه نکرده اند که به آنها مهر مادری را نشان دهد و آنها را در فضایی لبریز از آرامش و اطمینان پرورش دهد .بنابراین بزهکاری فرزندان بعد از تولد و دردوران رشد و بلوغ نوجوانی و جوانی ارتباط مستقیمی با وضعیت روحی مادران و حتی پدران دارد .
روابط عاطفی مادران در دوران بارداری مانند سخن گفتن با جنین،تلاوت قرآن و حضور در محافل دینی و مجالس مذهبی و دینی می تواند در کاهش افسردگی مادران و در نتیجه در رشد عاطفی فرزندان در دوران جنینی و پس از آن ارتباط مستقیمی داشته باشد.بعد از تولد نظارت مستقیم بررشد فرزندان و برقراری ارتباط عاطفی پدر و مادر می تواند از بزهکاری فرززندان جلوگیری به عمل آورد
-با توجه به تاکید کارشناسان بر افسردگی مادر و عدم آموزش مهارت های اخلاقی آیا بزهکاری فرزندان تنها به خانواده و تاثیر پذیری از مادر و خانواده مرتبط است نقش مدرسه و جامعه در این میان چیست؟
– مهارت هایی که مادران می توانند به فرزندان خود آموزش دهند در هیچ مدرسه ای آموخته نمی شود.مثلث خانواده مدرسه و جامعه زیر بنای رشد شخصیتی فرزندان است .
یکی از وظایف حساس مادر آموختن بسیاری از مفاهیم اخلاقی اجتماعی به فرزندان تا 6 سالگی است برخلاف تصور بسیاری از والدین فرزنذان تا 6 و 7 سالگی باید با مفاهیم وجدانی،زشت و زیبا،بد و خوب،حرام و حلال آشنا گردند و والدین فکر نکنند آنها این مسائل را در ک نمی کنند و از آموزش این مهارت ها به فرزندان کوتاهی کنند.
آموزش مهارت های مثبت اجتماعی به فرزندان در سن کودکی منجر به نهادینه شدن رفتارها و هنجارها در شخصیت فرزندان می شود .مدرسه در کنار والدین به خصوص مادر نقش تکمیلی را ایفا می کند .البته با توجه به اینکه در آموزش رسمی کشور از پرورش خبری نیست و متاسفانه تعدادی دروس مفهومی و انتزاعی به فرزندان آموزش داده می شود و به مسائل تربیتی کمتر پرداخته می شود بنابراین می توان خاطر نشان شد آموزگاران و مربیان دومین گروه از الگوهای رفتاری فرزندان هستند و رسانه ها،بازی ها ،ارتباطات و کسانی که در جامعه وظایف تربیتی و اصلاحی را برعهده دارند در سومین گروه قرار می گیرند پس خانواده مدرسه و اجتماع سه محور اساسی در تربیت فرزندان به شمار می آیند
-نقش پدران و همسران در کاهش افسردگی زنان و کمک به رشد شخیتی فرزندان را چگونه ارزیابی می کنید ؟زیرا رفتارهای برخی از مردان عامل تشدید کننده افسردگی در زنان باردار است.نظرتان در این مورد چیست؟
-برخی از مردان و پدران در تشدید افسردگی زنان در دوران بارداری و بعد از آن نقش مهمی دارند .برخی از همسران اینگونه تصور می کنند که مسئولیت پرورش و تربیت فرزند فقط بر عهده مادر می باشد و پدر در این باره وظیفه خاصی نداشته و فقط مسئول حمایت های مالی از زن و فرزندان است در حالی که توجه پدر به وضعیت روحی همسر در دوران بارداری و پس از آن در کاهش افسردگی زن و متعاقبا در رشد جسمی و روانی کودک تاثیر گذار است.
همچنین برخی از پدران در دوران بارداری با تهدید زن مبنی بر انتظار به دنیا آوردن فرزند مورد نظرشان اعم از پسر یا بعضا دختر در تشدید افسردگی مادران موثر هستند در حالی که دختر یا پسر شدن نوزاد فقط تدبیر الهی است و چه بسا دخترانی که از پسران مفیدتر باشند و به خانواده شادی و سلامت روانی را عطا کنند .بنابراین توجه به همه مسائل یاد شده پدر می تواند در کاهش افسردگی مادر نقش ویژه ای را ایفا کند و مشارکت در پرورش فرزند بعد از تولد و کمک به زن در نگاه داری فرزند و همچنین پذیرفتن نقش مسئولیت در نگه داری فرزند و همراهی با مادر در کاهش افسردگی مادران کمک دهنده است .
ایجاد محیط آرام و کاهش تشنج و افزایش نشاط در خانواده توسط پدران با همدلی با مادران و افزایش رابطه عاطفی با آنها می تواند بیش از داروهای شیمیایی در کاهش و درمان افسردگی و اضطراب در مادران و پیشگیری از بزهکاری فرزندان در آینده موثر باشد.