یکی از عوارض و مضرات استفاده از شبکه های اجتماعی طلاق و جدایی زوجین است که مهمترین آسیب را به اجتماع وارد می کند .
یک کارشناس فضای مجازی معتقد است که استفاده ناصحیح از شبکههای اجتماعی باعث سوءظن، طلاق و قتل در بین زوجهای جوان شده است این در حالی است که جوانان با هزاران سختی شرایط ازدواج را فراهم میکنند اما متأسفانه با دلایل اینچنینی که مقصر اصلی آن مسئولان فرهنگی هستند دوام زندگیها را کم میکنند.
مدتی است آسیبشناسان اجتماعی ورود ابزارهای نوین ارتباطی به جامعه را به عنوان یک پدیده نوظهور مورد بررسی قرار میدهند و آسیبهای احتمالی آن برای جوانان را مورد واکاوی قرار داده و به دنبال راهحلهایی برای کاهش میزان این آسیبها هستند اما در این میان کارشناسان امور خانواده نیز معتقدند استفادههای شتابزده از ابزارهای نوین ارتباطی مانند وایبر، بنیانهای اعتماد خانوادگی را متزلزل میکند و باعث حرکاتی میشود که خلاف فرهنگ و آداب اجتماعی کشور ماست.
به اعتقاد کارشناسان، مسئولان فرهنگی کشور باید پیش از آنکه موج ابزارهای نوین ارتباطی بر روی فرهنگ ایرانی و اسلامی ما تأثیر بگذارد باید اقداماتی را انجام دهند که متأسفانه تاکنون در این زمینه اقدام مؤثری صورت نگرفته است و همچنان این جوانان هستند که فرصت جوانی خود را با استفاده از این نرمافزارها به بطالت میگذرانند.
در همین راستا گفتوگویی را با احمد سیدی کارشناس فضای مجازی انجام دادیم تا از بعدی دیگر به ابزارهای نوین ارتباطی بپردازیم و آسیبهای آن را مورد واکاوی قرار دهیم.
ورود ابزارهای نوین ارتباطی مانند وایبر و واتسآپ تا چه حد میتواند بر روی فرهنگ ایرانی اسلامیمان تأثیر بگذارد؟
سیدی: نرمافزارهایی مانند وایبر، واتسآپ، لاین و … را دیگر نمیتوان ابزار نوین نامید و به جرأت میتوان گفت که در جامعه ما هر نوجوانی از هر قشر و گروهی با این ابزارها آشناست و از آنها استفاده میکند بنابراین این ابزارها دیگر جذابیت ابتدایی خود را ندارند و هم اکنون نسل چهارم این ابزارها در حال ورود به دهکده کوچک ارتباطی است.
این در حالی است که ما هنوز در مورد نرمافزارهای گذشته نتوانستهایم به یک راهکار مراقبتی و پیشگیرانه مناسب دست پیدا کنیم و طبیعتاً پیامهایی که در این فضاها منتشر میشود به دلیل اینکه مورد پایش و ارزیابی قرار نمیگیرد متأسفانه تا حد زیادی بر روی نوع گویش و حتی نوع پوشش جوانان ما تأثیر میگذارد و از آنجا که گویش و پوشش نیز بخشی از فرهنگ ایرانی اسلامی از جامعه ماست بنابراین میتوان گفت تأثیر این نرمافزارهای نوین بر روی فرهنگ کشور را نمیتوان انکار کرد.
کشورهای طراح و سازنده ابزارهای نوین قطعا زمینههای فرهنگی استفاده از این ابزارها را پیش از ورود آنها به جامعه برای مخاطبان خود ایجاد کردهاند و ورود آنها به جامعهای مانند جامعه ما که زمینههای فرهنگی آن هنوز فراهم نشده بود قطعاً مشکلات زیادی را به همراه دارد. به اعتقاد شما مشکل جامعه ما برای استفاده شتابزده از ابزارهای نوین ارتباطی چیست؟
سیدی: باید دقت کنیم که استفاده و ورود نرمافزارهای نوین، طبیعی و قابل پیشگیری است اما این نرمافزارها در جوامعی تولید میشود که شاید به گفته شما آنها برای خودشان زمینههای مناسب استفاده از آنها را فراهم کرده باشند اما صدور آن به سایر کشورها با صدور فرهنگ استفاده غربی عجین شده است و متأسفانه در حالی وارد کشور شد که مسئولان برای بومیسازی کردن آن راهکاری نداشتند.
مشکل ما در مرحله اول کوتاهی مسئولان در مقابل فضای مجازی است چرا که ما هنوز در مورد اینترنت نتوانستهایم به قوانین مدونی دست پیدا کنیم و با ورود این ابزارها شاهد گسترش جرائم اینترنتی، هک شدن حسابهای شخصی، دسترسی غریبهها به عکسها و فیلمهای خانوادگی دیگران از معضلات و جرائمی است که در فضای مجازی رخ میدهد.
در کنار استفادههای مطلوب از فضای مجازی و اینترنت باید به آنها به عنوان یک آسیب نگاه کرد و با نگاهی مدبرانه راهکار ارائه داد. همه در صحبت در خصوص آسیبهای فضای مجازی میتوانند از همه جوانب آسیبهای آن را مطرح کنند اما وقتی به عمل میرسیم تنها مسئولیتها از دوش یک سازمان و یا یک نهاد به سازمانی دیگر محول میشود و در جایی که هیچ نهادی مسئولیت آن را نمیپذیرد این خانواده است که باید بار این فرزند ناخوانده را به دوش بکشد و درمانی برای آنها پیدا کند.
در استفاده صحیح نرمافزارهایی مانند وایبر، لاین و تانگو تا چه حد نقش تربیتی خانوادهها میتواند تأثیرگذار باشد؟
سیدی: هیچکس منکر نقش تربیتی خانوادهها نیست اما نهادها و سازمانها نیز نباید با بیان این موضوع که خانواده نقش اول را در این زمینه دارد خود را از داشتن مسئولیت مبرا کنند و نهادها و سازمانهای فرهنگی که نام فرهنگ را همراه خود دارند باید برای پاسداشت فرهنگ ایرانی اسلامی کشور گامهای مؤثری بردارند. شاید تاکنون در زمینههای مختلف این اقدام صورت گرفته باشد اما در خصوص شبکههای اجتماعی متأسفانه نهادهای فرهنگی کشور از سرعت استفاده از آنها جا ماندهاند و این طراحان و تولیدکنندگان نرمافزارهای نوین هستند که کنترل آن را به دست گرفتهاند و جوانان جامعه ما را بر اساس سیاستهای خود دنبالروی خود کردهاند.
آیا به اعتقاد شما تاکنون نظارت و پالایش مناسبی بر محتوای پیامهای اینترنت و شبکههای اجتماعی صورت گرفته است؟
سیدی: تاکنون متأسفانه نظارت و پالایشی بر محتوای شبکههای اجتماعی وجود نداشته است و حتی شاهد هستیم در مورد 2 شبکه اجتماعی فیسبوک و توییتر که فیلتر شدهاند نیز فیلترینگ نتوانسته است راهکاری برای کاهش آسیبهای آن باشد.
بنابراین زمانی که صحبت از نظارت و پالایش بر شبکههای اجتماعی مطرح میشود اولین راهکاری که از سوی مسئولان مطرح میشود فیلتر کردن است غافل از اینکه با فیلتر کردن شبکههای اجتماعی جوانان به سراغ نرمافزارهایی میروند که با نصب آن نرمافزارها به سیل عظیمی از شبکهها و سایتهایی میتوانند دسترسی داشته باشند که اخلاق و فرهنگ را به طور کامل مورد هجوم خود قرار میدهند.
بنابراین به اعتقاد شما فیلتر کردن شبکههای اجتماعی راهکار مناسبی برای کنترل استفاده از این ابزارها نیست و حتی نمیتوان به عنوان یک درمان کوتاهمدت به آن نگاه کرد؟
سیدی: به اعتقاد من فیلتر کردن ابزارها و شبکههای اجتماعی، استفاده از فیلترشکن را افزایش میدهد چرا که این اصل طبیعی است که هر چیزی مورد منع و محدودیت قرار گیرد کنجکاویها در مورد آنها زیاد میشود و ما هم در جامعهای زندگی میکنیم که مردمِ کنجکاوی داریم بنابراین باید انتظار داشت در صورت فیلتر شدن نه تنها استفاده از این نرمافزارها کاهش پیدا نکند بلکه کسانی که تاکنون نیز به آنها دسترسی نداشتند از روی کنجکاوی به سوی آنها خواهند رفت.
مسئولیت اصلی نظارت و پالایش پیامهای منتشر شده در فضای اینترنت بر عهده کدام سازمانهاست و به اعتقاد شما چرا تاکنون در این زمینه کوتاهی شده است؟
سیدی: با تشکیل شورایی تحت عنوان شورای عالی فضای مجازی امیدوار بودیم که مشکل فرهنگی و سواد رسانهای مورد نیاز برای استفاده از فضای مجازی تا حدودی مرتفع شود اما تشکیل شدن نامرتب جلسات این شورا بیانگر این موضوع است که هنوز مسئولان ما آسیبهای فضای مجازی را جدی نگرفتهاند.
از سوی دیگر وزارت ارتباطات به عنوان یکی از متولیان اصلی پالایش محتوای پیامهای اینترنتی تاکنون عملکرد مناسبی نداشته است و هر روز تبعات آن دامنگیر نوجوانانی است که از روی کنجکاوی و ندانسته وارد محیطها و فضاهایی میشوند که ممکن است عاقبت آنها به دام افتادن سودجویان باشد که متأسفانه هیچکس نیز مسئولیت آن را نمیپذیرد و سرانجام گفته میشود باید فرهنگ استفاده از آن ایجاد میشد اما هیچکس نمیگوید مسئول فرهنگسازی در جامعه کیست و با طرح این موضوعات تنها صورت مسئله را پاک میکنند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امور خانواده نرمافزارهای نوین ارتباطی مانند وایبر به گسترش سوءظن و بدبینی در میان زوجهای جوان دامن زده است بنابراین بد نیست به بخشی از آسیبهای این نرمافزارها در مورد خانوادهها نیز صحبت کنیم.
سیدی: بله اخیراً شاهد هستیم با استفاده ناصحیح از این نرمافزارها سوءظن و بدبینی بین زوجهای جوان افزایش پیدا کرده است این در حالی است که جوانان با هزاران سختی شرایط ازدواج را فراهم میکنند اما متأسفانه با دلایل اینچنین که مقصر اصلی آن مسئولان فرهنگی هستند دوام زندگیها کم شده است و نتیجه این سوءظن و بدبینیها به طلاق منجر میشود.
رخ دادن جرایم خانوادگی در فضای مجازی از جمله معضلاتی است که به عنوان یک تهدید باید آن را جدی گرفت، مسئولیت رسیدگی به وضعیت کنونی خانوادهها در این شرایط چه نهادی است و چه نهادی خانوادههای ایرانی را مورد حمله قرار داده است؟
سیدی: وقتی صحبت از سوءظن و بدبینی بین خانوادهها میشود سرانجام خوشبینانه آن طلاق است اما متأسفانه این روزها خبرهایی میشنویم از جنایاتی که به دلیل اعتمادزدایی در فضای مجازی بین زوجین رخ میدهد به عنوان مثال همین چند روز پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک زن جوان به دلیل استفاده از وایبر توسط همسر خود به قتل رسیده است و به این ترتیب زندگی هر دو طرف از بین رفته است. اینگونه جنایات که سایه سنگین آن بر روی خانوادهها افتاده است باعث میشود که جوانانی که خواستار یک زندگی سالم و شاداب بودند به دامهایی گرفتار شوند که هنوز مسئولان خود را در قبال آنها مسئول نمیدانند.
اما چه کسی باید پاسخگوی خانواده فردی باشد که به دلیل ایجاد بدبینی توسط همسر خود به قتل میرسد؟ آیا این هشدارها برای بیدار شدن مسئولان کافی نیست؟
وقتی صحبت از شبکههای اجتماعی میشود این شبکهها کلمه اجتماع را با خود به همراه دارند و هر اجتماعی باید از قانونهای مشخصی پیروی کند، آیا به اعتقاد شما شبکههای اجتماعی شاخصههای یک اجتماع سالم را داراست؟
سیدی: از دست رفتن سرمایههای انسانی یکی از آسیبهای بزرگ شبکههایی است که به عنوان شبکههای اجتماعی در حال فعالیت هستند که در آنها اجتماع تنها به عنوان جمع شدن افراد به دور یکدیگر میتواند معنی پیدا کند و شرایط اجتماع به هیچ عنوان در آنها صدق نمیکند و باید این موارد توسط مسئولان جدی گرفته شود تا سایه سنگین این شبحها از روی زندگی افراد گرفته شود و دوباره آرامش به خانوادهها بازگردد.
این شبکهها که میتوان از آنها به عنوان شبکههای دورهمی یاد کرد متأسفانه هیچگونه حد و مرزی را رعایت نمیکنند، عرف، فرهنگ و اخلاق مواردی است که در آنها کاملا فراموش میشود و تنها لایک شدن دغدغه اصلی جوانان در این شبکهها میشود. هر چه تعداد لایکهای خود را بیشتر کنند گویی توانستهاند میزان محبوبیت خود را بالا ببرند در صورتی که این کشورهای طراح و سازنده نرمافزارهای نوین هستند که با تحلیل تعداد لایکهای یک جوان میتوانند به خصوصیات اخلاقی آن پی ببرند و قطعا با تحلیلهایی که به دست میآورند پاشنه آشیل یک جامعه را میتوانند شناسایی کنند و آن را مورد حمله و هدف خود قرار دهند.
مسئولان و هنرمندان تا چه حد میتوانند برای فرهنگسازی استفاده صحیح از نرمافزارهای نوین مؤثر باشند؟
سیدی:دقیقاً نکته درستی است و باید این موضوع را به یاد داشته باشیم که جوانان در هر جامعهای معمولاً برای رفتارهای خود به دنبال الگوهایی مانند هنرمندان و مسئولان میروند. ما در شرایطی از آسیبهای این شبکهها سخن میگوییم که مسئولان و هنرمندان ما حتی با استفاده از فیلترشکن در شبکههایی مانند فیسبوک و توییتر عضو میشوند و هر روز خبر اینکه یکی دیگر از مسئولان نیز به این صفحهها پیوسته است جزو پرمخاطبترین خبرها میشود به گونهای که حتی شاهد هستیم برخی مسئولان رویدادهای روز خود را نیز در صفحات شخصی خود منتشر میکنند که این موضوعات تناقض بین گفتار و رفتار مسئولان است. هر چند تاکنون مسئولان با کوتاهی و نظارت و محدودیت صفحات و شبکههای اجتماعی نشان دادند که گویا چندان از بابت گسترش استفاده از ابزارهایی مانند وایبر احساس خطر نکردند.
از سوی دیگر هنرمندان نیز با عضویت در این شبکهها به طرفداران و مخاطبان خود پیام میدهند که اگر به دنبال اخبار ما هستید با پیوستن به این شبکهها میتوانید در جریان آخرین رویدادهای حوزه ما قرار گیرید و به این ترتیب هنوز هنرمندان و مسئولان در خصوص فرهنگسازی صحیح استفاده از نرمافزارهای نوین گامی در جهت اصلاح آن برنداشتند و هر روز با عضویت خود در این شبکهها و انتشار پیامهای متعدد در آنها در حقیقت فراخوان جذب جوانان به وایبر و تانگو را منتشر میکنند.
بسیاری از روانشناسان در خصوص اعتیاد به شبکههای مجازی هشدار میدهند. آیا به نظر شما اعتیاد به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اگر کنترل نشود میتواند در کمین هر فرد و خانوادهای باشد؟
سیدی: نرمافزاری نوین ارتباطی و اعتیاد به این شبکهها مانند اعتیاد به مواد مخدر است که همه آن را از خود دور میبینند و فکر میکنند به صورت کنترل شده از آن استفاده میکنند اما بسیاری از همین افراد هم اکنون در مراحل ابتدایی اعتیاد به شبکههای اجتماعی هستند. ما نمیگوییم وجود شبکههای اجتماعی پدیدهای آسیبزا است اما معتقدیم در صورتی که فرهنگ استفاده صحیح از آن وجود نداشته باشد اعتیاد به این شبکهها بدون شک در انتظار جوانان است.
اگر هماکنون به اطراف خود نیز نگاه کنید در بین دوستان و همکاران خود افرادی را میبینید که به جرأت میتوان گفت به این شبکهها اعتیاد پیدا کردهاند و حتی اگر پیامی نیز در آنها منتشر نشده باشد ناخودآگاه روزانه چندین بار به سراغ آنها میروند و حتی برای دیدن عکسهای جدید دوستان خود ممکن است به آنها سر بزنند. اینها موارد ابتدایی اعتیاد به شبکههای اجتماعی است.
به اعتقاد شما راهکار اصولی و عملی برای کنترل این وضعیت چیست؟
سیدی: ما معتقد هستیم این شبکهها باید برونسازی شود و از آنها در جهت ترویج زندگی ایرانی اسلامی استفاده شود. ما در این زمینه طراحان، مبتکران و صاحبنظرانی را داریم که میتوانند برای طراحی این شبکهها حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند و چه بسا نرمافزارهایی را طراحی کنند که توان رقابت به شبکههای خارجی را داشته باشد بنابراین گام اول این است که شبکههای اجتماعی واقعی را جایگزین شبکههای کنونی کنیم و سپس نسبت به محدود کردن شبکههای غربی اقدام کنیم. گام دوم که شاید باید همزمان با گام اول به آن پرداخت موضوع فرهنگسازی است. اینکه هر فردی خود را ملزم به رعایت اخلاق در این فضا کند و منتظر نظارت مسئولان نباشد. ارتکاب یک جرم در هر فضایی علاوه بر اینکه یک خلاف قانونی است یک خلاف اخلاقی نیز هست و هر فردی این را میداند بنابراین در صورتی که اخلاق رسانهای تقویت شود ارتکاب جرم در این شبکهها کاهش پیدا میکند و میتوان گفت متأسفانه گسترش جرایم در شبکههای اجتماعی تا حدودی محصول کمرنگ شدن اخلاق اجتماعی افراد است.
اهمیت فضای مجازی در جامعه و در دنیای کنونی به اندازهای است که بارها رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشتهاند اما متأسفانه هنوز این موضوع نتوانسته است جایگاه اصلی خود را پیدا کند.
در کنار آسیبها پرداختن به مزایای استفاده آنها و نحوه صحیح استفاده از آنها راهکاری است که شاید بتوان جوانان را تا حدودی به سمت استفادههای مثبت از این نرمافزارها سوق داد. ایجاد گروههای علمی و تبادل اطلاعات در میان دانشجویان، اساتید، مربیان و معلمان میتواند باعث ارتقاء دانش و آگاهی از شرایط موجود شود و حتی به آنها در نحوه مؤثر فرهنگسازی نیز میتواند کمک کند چرا که شناخت صحیح از شرایط فعلی منجر به سیاستگذاریهای صحیح میشود و نباید مسئولان در خلأ سیاستگذاری کنند.