برای شادی و لذت بیشتر بردن از زندگی سعی کنید هررزوتان را بهتر از دیروز و با شور و نشاط تازه ای شروع کنید.
در روانشناسي شاد زيستن برخلاف بسياري از مقولههاي روانشناسي به اختلالهاي رواني توجه نميشود بلکه تمرکز بر شادي و لذت از زندگي است اما به راستي چگونه ميتوان با شادي زندگي کرد و از زندگي لذت برد؟ اين پرسشي است که روانشناسي شاد زيستن به آن اينگونه پاسخ ميدهد و در ادامه به برخي از اين عوامل اشاره ميکنيم.
دکتر گودرز عکاشه، روانپزشک در هفته نامه زندگی مثبت نوشت: در اين دنياي شلوغ و پر از ناملايمات و خبرهاي بد، حتي شاد بودن هم گاهي کار راحتي نيست. لبخند زدن و از ته دل به يک روز جديد سلام کردن گاهي براي ما سخت ميشود تا جايي که شادي و راههاي شاد زيستن به يکي از دغدغههاي بشر تبديل شده است، دغدغهاي که تنها هم منحصر به ما انسانهاي قرن بيست و يک نيست و از زمانهاي بسيار دور فکر انسان را مشغول کرده و ميکند. نگاه به شادي و راههاي شاد زيستن را ميتوان حتي در آثار فلاسفه کهني مانند ارسطو و افلاطون هم جستجو کرد. ارسطو معتقد بود خوشحالي تابع عوامل متعددي است و مسائل مختلفي در تعريف شادي موثر هستند.
طي قرنها و سالها صاحبنظران گوناگوني به مقوله شادي پرداختهاند تا اينکه مارتين سيلگمن، روانشناس آمريکايي اواخر قرن بيستم براي نخستين بار از اصطلاح روانشناسي شاد زيستن استفاده و معيارهاي متعددي را در اين خصوص مطرح کرد. بعد از او دانشمندان ديگري تحت همين عنوان نظريهها و مباحثي را مطرح کردند و در مورد روشهاي شاد زيستن، ارزشيابي آن، سنجش خوشحالي و… به بحث و گفتوگو پرداختند.
رازهاي شاد زيستن را بشناسيد
در روانشناسي شاد زيستن برخلاف بسياري از مقولههاي روانشناسي به اختلالهاي رواني توجه نميشود بلکه تمرکز بر شادي و لذت از زندگي است اما به راستي چگونه ميتوان با شادي زندگي کرد و از زندگي لذت برد؟ اين پرسشي است که روانشناسي شاد زيستن به آن اينگونه پاسخ ميدهد و در ادامه به برخي از اين عوامل اشاره ميکنيم.
1- مسئوليتپذيري: مسئوليتپذيري باعث افزايش درجه خوشحالي ميشود. هر چقدر انسان مسئوليتپذيرتر باشد به همان اندازه شادتر هم خواهد بود. البته به شرطي که بيشتر از توان خود مسئوليت قبول نکند پس اصلا فکر نکنيد با شانه خالي کردن از زير بار مسئوليتهايتان شادتر خواهيد بود!
2- باورهاي انسان: باورهاي فرد در شکلگيري برداشت هاي او از اتفاقات اطرافش بسيار تأثيرگذار و مهم است و باعث مي شود احساس فرد به سمت مثبت يا منفي گرايش پيدا کند. در نتيجه فردي که هميشه ترشرو و عبوس است بهطور حتم کمتر شاد خواهد بود و کمتر از زندگي لذت ميبرد در حالي که يک فرد سرزنده و خوشخلق، شادي بيشتري را تجربه ميکند. پس عوض شدن افکارمان مي تواند شادي مان را بيشتر کند.
3- برخورد با ديگران: شايد گمان کنيد نوع برخورد شما با ديگران تنها در روحيه فرد مقابل تاثير دارد اما اصلا چنين نيست چون نهتنها طرف مقابل از نوع برخورد شما تاثير ميگيرد بلکه نوع برخورد شما با ديگران در حس شادي خودتان هم موثر خواهد بود. کساني که با گشادهرويي با ديگران تعامل برقرار ميکنند شادتر خواهند بود.
4- داشتن دوستان خوب: به نظر شما داشتن يک دوست خوب بهتر است يا داشتن ثروت بيشتر؟ به اعتقادتان کدام يک ميتواند شما را شادتر کند؟ جالب است بدانيد يک دوست خوب ميتواند به راحتي جاي ثروت اضافه را بگيرد و در شادي شما بيشتر از ثروت اضافه موثر باشد. توجه کنيد که ما گفتيم پول و ثروت اضافه! منظور از ثروت اضافه، در واقع مازاد ثروت و درآمد است يعني درآمد و ثروتي بيشتر از نياز فرد، وگرنه هيچکس منکر اين نيست که زندگي در فقر هم ميتواند روي کيفيت زندگي تاثير منفي بگذارد. نتايج تحقيقي که در انگلستان انجام شد، نشان داد هر دوست خوب با 50 پوند انگليسي برابر است و نداشتن هر دوست خوب ميتواند چيزي در همين حدود به شادکامي شما ضربه بزند. پس تا ميتوانيد قدر دوستان خوبتان را بدانيد.
5- شکرگزاري: درجه شکرگزار بودن هم يکي ديگر از عواملي است که ميتواند باعث احساس شادي در افراد شود. شکرگزار بودن تنها به مفهوم معنوي آن ختم نميشود بلکه وقتي تشکر ميکنيم در واقع حس رضايتمندي خود را نشان ميدهيم و از خودمان هم تشکر ميکنيم. شکرگزار بودن هم ميتواند شکرگزاري از پروردگار متعال باشد و هم حتي تشکر ما از فردي ديگر يا حتي خودمان، همه اينها در احساس شادي ما موثر خواهند بود. اگر بتوانيد هر شب يا چند شب در هفته فقط چند دقيقه به اتفاقهاي خوبي که در طول روز يا هفته داشتهايد فکر کنيد و بابت اين خوبيها شکرگزار باشيد، بهطور حتم به مرور زمان به انسان شادتري تبديل خواهيد شد.
6- شريک کردن ديگران در شادمانيهايمان: هنگامي که فردي ديگران را در شادي خود شريک ميکند، شادي خودش هم بيشتر ميشود بنابراين اگر ميخواهيد شاديتان را بيشتر کنيد تا ميتوانيد ديگران را در شاديتان سهيم کنيد و هرگز تنهايي جشن نگيريد و از در ميان گذاشتن خوشحاليتان با کساني که دوستشان داريد دريغ نکنيد.
7- تفکر مثبت: منظور از تفکر مثبت اين است که فرد از هر اتفاقي بتواند جنبه خوبش را ببيند و به قول معروف به نيمه پر ليوان توجه کند. بهطور مثال وقتي برف ميبارد ما ميتوانيم از زيباييهاي برف و زمستان لذت ببريم يا اينکه برعکس مدام غر بزنيم که هوا سرد است، خيس شدهايم، کفشمان گلي شده… بهطور حتم گزينه اولي باعث ميشود روز شادتري را تجربه کنيم. حالا انتخاب با شماست؛ ترجيح ميدهيد مثبتنگر باشيد و از زندگيتان لذت ببريد يا برعکس منفينگر باشيد. جالب است بدانيد نهتنها تفکر مثبت ميتواند باعث شادي بيشتر افراد شود بلکه هر دوي آنها طول عمر را هم افزايش ميدهند.