چه زمانی یک رابطه عاشقانه آسیب می پذیرد و از هم می پاشد؟ و چه عواملی در تخریب این قبیل رابطه ها تاثیرگذارند؟
انتقاد مداوم، بزرگترين آسيب را به رابطه ميزند و به زودي عشق را نابود ميکند. البته واقعيت زندگي مشترک اين است که هميشه اختلافنظر پيش ميآيد. گفتوگوهاي زن و مرد در زندگي ديگر آن پچپچهاي رازآميز عاشقانه نيست. صحبت سر زندگي واقعي با همه دشواريهاي آن است. طبيعي است که گاهي ما يا طرف مقابل مسير اشتباهي را ميرويم.
به گزارش سلامت نیوز، دکتر حافظ باجُغلي، روانپزشک و عضو کميته بهداشت و سلامت جنسي انجمن روانپزشکان ايران در هفته نامه سلامت نوشت: هر عشقي روزي از آن تب و تاب شورانگيز ميافتد و از شهر شعرها و شورها به واقعيت زندگي روزمره وارد ميشود. البته اين عشق قوام يافته و همراه با احترام متقابل چيزي از آن احساس شورانگيز کم ندارد. اين عشق هيجان زيادي برنميانگيزد اما معنابخشترين تمناي انساني است. اين عشق راستين و همراه با احترام ديگر آن آتش سوزاني نيست که در دل عاشق دربگيرد و همه شور و هيجان مهارگسيخته باشد. اين عشق آسيبپذير است و بايد از آن مراقبت کرد. آسيبپذيري عشق به چشم نميآيد. آنقدرآرام و ذرهذره آب ميشود که يک روز چشمتان را باز ميکنيد و ميبينيد اثري از آن نيست. مواجه شدن با دستي که گرماي گذشته را ندارد يا چشمي که فروغ نگاه هميشگي را ندارد، درد سنگيني است. جان گاتمن، يکي از مشهورترين زوجدرمانگران معاصر، اعتقاد دارد که عاملي که بيشترين اثر پيشبيني کننده را در طلاق دارد، انتقاد از همسر است.
انتقاد مداوم، بزرگترين آسيب را به رابطه ميزند و به زودي عشق را نابود ميکند. البته واقعيت زندگي مشترک اين است که هميشه اختلافنظر پيش ميآيد. گفتوگوهاي زن و مرد در زندگي ديگر آن پچپچهاي رازآميز عاشقانه نيست. صحبت سر زندگي واقعي با همه دشواريهاي آن است. طبيعي است که گاهي ما يا طرف مقابل مسير اشتباهي را ميرويم.
گاهي به درست يا اشتباه فکر ميکنيم روش طرف مقابل براي حل يک مشکل خاص روش درست و سنجيدهاي نيست. مشکل درست از همين جا شروع ميشود. طبيعي است که شروع به مخالفت ميکنيم. اين مخالفتها اگر بهصورت «پسخوراند» يا «فيدبک» باشند، کاملا طبيعي و سازنده هستند اما اگر به صورت انتقاد باشند، آسيبرسان ميشوند. «پسخوراند» با انتقاد متفاوت است. در يک رابطه درست 2 نفر به يکديگر پسخوراند يا فيدبک ميدهند، در حالي که در يک رابطه ناسالم از يکديگر انتقاد ميکنند. انتقادهاي آسيبرسان شخصيت طرف مقابل را نشانه ميگيرند و سعي در کنترل کردن او و تخريب شخصيتش دارند. در پسخوراند ميگوييم من با اين «رفتار» تو موافق نيستم در حالي که در انتقاد «شخصيت» طرف مقابل را زير سوال ميبريم. در پسخوراند به فکر اين هستيم که نتيجه بهتري بگيريم در حالي که در انتقاد هدف ما بهبود نيست بلکه دنبال مقصر ميگرديم.
کسي که انتقاد ميکند، فکر ميکند فقط يک راه درست وجود دارد در صورتي که کسي که پسخوراند ميدهد، ميداند که غير از راهي که در ذهن خودش است، راههاي جايگزين ديگري هم هستند. بهعنوان نمونه عبارت «تو از پس اين کار برنميآيي» انتقاد ولي عبارت «بهتر است با کمک همديگر اين کار را انجام بدهيم» پسخوراند است. عبارت «بحران اقتصادي که در آن افتادهايم تقصير تو است» انتقاد است اما عبارت «براي بيرون آمدن از اين بحران اقتصادي بايد هر دو با هم از چيزهايي بگذريم» پسخوراند است. عبارت «من باهوشتر و باتجربهتر از تو هستم و ميدانم اين تصميمي که گرفتهاي اشتباه است» انتقاد ولي عبارت «من شرايط تو را ميفهمم و ميدانم که حق تصميمگيري با خودت است اما با تصميمت به اين دلايل موافق نيستم.» پسخوراند است.
انتقاد کردن ويروسي است که آرام وارد رابطه و بهتدريج بيشتر ميشود و روز به روز اعتماد بهنفس طرف مقابل را کمتر ميکند. عشق ورزيدن به اعتماد بهنفس نياز دارد. افرادي که مرتب از معشوقشان انتقاد ميکنند، توانايي عشق ورزيدن را از او ميگيرند. آتشي که دودش اول در چشم خودشان ميرود. عشق ورزيدن مهارتي است که بايد از اوان کودکي آموخته شود. اگر ميخواهيد به فرزندانتان توانايي عشق ورزيدن را بياموزيد، از همان کودکي به جاي انتقاد به آنها پسخوراند بدهيد. مثلا بگوييد: «تو پسر خوبي هستي ولي اين رفتارت خوب نبود».
به ياد داشته باشيد پسخوراند هر چقدر هم مودبانه و سياستمدارانه بيان شود، اگر در زمان عصبانيت گفته شود هيچ تفاوتي با انتقاد ندارد. ما بيشتر به بار هيجاني کلمهها واکنش نشان ميدهيم تا معنايي که منتقل ميکنند. عشق گلي است که ميتوان با نسيم «پسخوراند» از آن مراقبت کرد. در عين حال ميتوان با تندباد «انتقاد» آن را به نابودي کشاند؛ انتخاب با خودتان است.