بارها در مورد مشکل افسردگی در کودکان صحبت کرده ایم و اکنون می خواهیم آن را ریشه یابی و درمان کنیم و علائم ایجاد کننده آن را بشناسیم.
نشـــانه هـــا
كودك افسرده فاقد انرژی لازم است و احساس خستگی می كند. از لحاظ ظاهر نیز رنگی پریده دارد. تمركز حواس او پایین می آید؛ چنانچه قادر به توجه كردن و تمركز داشتن نیست و خود را فردی بی ارزش و بی كفایت احساس می كند. افكار مربوط به مرگ هم در او بروز می كند. فكر خودكشی (البته بدون طرح و نقشه معین) نیز در بعضی كودكان افسرده دیده می شود. كودكان افسرده به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمركز، اغلب قادر به درس خواندن نیستند. یادگیری آنها كُند می شود و علاقه ای به درس و مدرسه نشان نمی دهند. افت تحصیلی برای آنها پیش می آید و حتی برخی از آنان، پس از چند روز تعطیلی و به مدرسه رفتن، ابراز بی علاقگی می كنند. به تدریج این فقدان تمایل، به ترس از مدرسه تبدیل می شود. در این شرایط والدین معمولاً علت را در مدرسه جست و جو می كنند؛ در حالی كه اغلب، علت این نوع ترس افسردگی كودك است و از آن جا كه كودكان افسرده بسیار به مادر وابسته می شوند نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن او هستند و به این ترتیب از مدرسه دوری می كنند. سردرد، دل درد، سرگیجه و حالت تهوع از دیگر نشانه های جسمانی افسردگی است. از علائم رفتاری نیز می توان به این موارد اشاره كرد: كودكان افسرده معمولاً دروغ می گویند، گاهی دزدی می كنند و بعضاً تمایل به كار خلاف دارند.
علت ها
افسردگی یك بیماری است كه علت های آن می تواند ژنتیكی، روانشناختی، زیستی یا محیطی باشد؛ هر یك از عوامل ذكر شده می تواند، هم برای كودكان و هم برای بزرگسالان به بروز افسردگی بینجامد. در صورتی كه علت، ژنتیكی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمون ها و مواد بیوشیمیایی بدن توجه كرد و در عوامل روانشناختی به رابطهی والدین و كودك و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادر. افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. كودكان افسرده فرد، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند. حتی بعضی از روانكاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان كرده اند كه كودك افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی، گویی عزاداری می كند. شاید در پاره ای موارد به نظر برسد كه كودك چیزی را از دست نداده، اما مسلماً در بین چیزهایی كه دارد. فقدان چیزی را احساس می كند؛ برای مثال، كودك مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست؛ یا پدر دارد، اما پدر دلخواه را ندارد. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیك مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند. گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده، تحقیر كننده و مقایسه كننده است كه حالات افسردگی را در كودك به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم، مادر خود افسرده است و كودك در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می كند. به طور كلی چنانچه محیط زندگی كودك، مطلوب نباشد (از نظر محبت، توجه و ….) و نیازهایش ارضا نشود؛ خطر افسردگی برای او وجود دارد.
پیشگیـــــــری و درمــــــان
خانواده و فضای روانی آن در پیشگیری از افسردگی و درمان این اختلال تأثیر بسیار دارد. البته در صورتی كه افسردگی، حاصل عوامل درونی باشد، درمان آن قدری متفاوت است و بایستی كودك نزد روانپزشك متخصص برده شود و سپس روان درمانی صورت گیرد. اما برای درمان افسردگی های محیطی (كه بیشترین نوع افسردگی كودكان را شامل می شود) ساختن فضایی دوستانه و صمیمانه، فضایی كه كودك در آن احساس كند همه دوستش دارند و نیازهایش را به موقع و به جا برآورده می كنند، از مهمترین عوامل است.
پدر و مادر افرادی هستند كه كودك به آنها علاقه بسیار دارد و وجودشان به ویژه در دوران كودكی لازم است. به علاوه، ارتباطات منفی و عاری از عشق و پذیرش، می توانند افسرده ساز باشند؛ بنابراین وجود محیطی سرشار از عشق و محبت و روابطی سالم و صمیمی برای كودكان ضروری است و نبایستی آنان را از این نعمت محروم كنیم. همچنین باید بكوشیم روابط بچه ها با دوستان و بستگان به طریقی مثبت و مؤثر پیوسته برقرار باشد. آرزوها، خواسته ها و تمایلات منطقی و طبیعی پاسخ داده شوند و سعی كنیم جلوی فقدان آنچه را كه ضروری و لازم است بگیریم.
از دیگر عواملی كه به بروز افسردگی كمك می كنند و برای پیشگیری، باید به آنها توجه كرد. عبارت اند از:
– جدا شدن از خانواده و منابع حمایت كننده عاطفــی
– تعویض مدرسه و از دست دادن دوستــان
– مهاجـــــرت
– عوض كــــــردن منــــزل
– تبعیض بین فرزندان و مقایسه كردن آنها با یكدیگر
– به رخ كشیدن نكات منفی كودك و ابراز نكردن صفات مثبت او
– از دست دادن عزیزان، ( از آن جا كه مرگ در اختیار بشر نیست. منظور از توجه در این زمینه آن است كه خود و فرزندانمان در این شرایط برخورد مناسبی داشته باشیم)
– شكایت والدین از ناراحتیهای جسمانی كه كودكان را نگران از دست دادن آنها می كند.
– مطرح كردن مسائل و مشكلات اقتصادی در حضور فرزندان
– عنوان كردن حوادث و اتفاقات ناگوار اجتماعی
در درمان كودكان افسرده توجه به علت افسردگی اهمیت فراوان دارد؛ برای مثال چنانچه منبع حمایتی ای را كه كودك از دست داده بشناسیم، می توانیم جایگزین خوبی برای او در نظر بگیریم. همان طور كه قبلاً گفته شد. افسردگی در اثر فقدان به وجود می آید؛ بنابراین در درمان باید به فكر به دست آوردن چیزهای مطلوب و دوست داشتنی برای كودك باشیم.
– اجازه دهیم كودك افسرده صحبت كند و احساس خود را بیان نماید.
– به احساس او احترام بگذاریم و سعی كنیم با تغییر رفتار خودمان تفسیر كودك از وقایع پیرامونش را عوض كنیم. گاهی نیز لازم است محیط كودك را قدری تغییر دهیم.
– كودكان، خود بهترین منابع اطلاع رسانی به بزرگسالان هستند. یعنی از خود كودك می توانیم اطلاعاتی در مورد این كه چرا غمگین است به دست آوریم. در بسیاری موارد، افسردگی كودك به نوع رابطه او با عزیزانش به خصوص مادر مربوط می شود. گاهی نیز رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او ، به بروز حالات غمزدگی و افسردگی در كودك می انجامد. در این صورت، آموزش والدین برای این كه چگونه با فرزندشان رفتار كنند می تواند بسیار كمك كننده باشد.
– سختگیری های افراطی پدر و مادر هم می تواند تولید افسردگی و بی پناهی كند. بنابراین روان درمانی حمایتی، آموزش والدین، تغییر محیط و به دست آوردن چیزهای مطلوب، از نكات مهمی است كه در درمان افسردگی كودك بایستی به آنها توجه كرد.
– اما اگر علائم افسردگی در كودك شما ادامه یافت یا بهگونهای است كه به سلامت او ضربه میزند، مانند كم خوابی یا كم اشتهایی و اگر ریشه افسردگی كودك شما ژنتیكی است حتما از یك متخصص كمك بخواهید و نگذارید وضعیت كودكتان وخامت پیدا كند، چرا كه افسردگی میتواند لطمههای زیادی به فرزندتان بزند و هر چه سریعتر در صدد درمان آن بر آیید، به نفع شما خواهد بود.
منبع :وبدا