o-PRE-TEENS-facebook

به کدام درخواست های فرزندمان پاسخ بدهیم و تا چه حد آزادیم آنها را برآورده کنیم ، مرز این پاسخ ها چقدر است و این کار تا چه سنی مانعی ندارد؟

پدر و مادرها باید بدانند هر رفتاری که از فرزندشان سر می‌زند به‌منظور برآورده‌شدن یکی از نیازها و خواسته‌های بدنی و روانی اوست.

نیازهای اساسی افراد را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: دسته‌اول، نیازهای‌بدنی یا زیستی که نیازهای‌اولیه نامیده می‌شوند و بدون برآوردن آنها، زندگی میسر نیست.

مانند نیاز به غذا، خواب و… و دسته‌دوم، نیازهای روانی یا ثانویه که دربرگیرنده نیازهای عاطفی، ذهنی، اجتماعی، انسانی و… است که عدم‌توجه به آنها موجب پیدایش اختلالات، ناراحتی‌ها و بیماری‌های روانی شده و تعادل عاطفی فرد را به‌هم می‌زند.

بسیاری از ناامیدی‌ها، افسردگی‌ها، نگرانی‌ها، بزهکاری و… ناشی از عدم ارضای صحیح این نیازهای روانی است.اما آیا به این نیازها در کانون خانواده توجه خواهد شد؟ خوب است که بدانیم به کدام نیازها بیشتر توجه کنیم و تا چه سنی.

نیاز به مهربانی و محبت و قدردانی
رابطه نزدیک محبت‌آمیز با چند شخص موثر در زندگی غالبا ایجاد رضایت می‌کند. خانواده عموما یکی از کانون‌های گرم و محبت‌زا بوده است و کمبود و فقدان آن تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح افراد به‌وجود آورده و روابط آنها را با دیگران تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

کمبود محبت چون اغلب موجب تحقیر و کوچک‌شدن فرد نیز می‌شود، در او ایجاد عقده حقارت کرده و وی را حسود و کینه‌توز می‌کند یا باعث ایجاد احساس تنهایی و انزوا می‌شود و اگر نوجوان از محبت در کانون خانواده سیراب نشود، آن را در خارج از خانواده جست‌و‌جو می‌کند که زمینه بسیاری از فریب‌ها و انحرافات از همین‌جا فراهم می‌شود.

نیاز به امنیت و آسایش‌خاطر
هر انسانی می‌خواهد مطمئن باشد که کسی به حریم آزادی او تجاوز نخواهد کرد و مال و جان و آبرو و شخصیتش درامان است، زیرا ترس و اضطراب این‌که مورد تهدید واقع شود، ایجاد نگرانی در فرد می‌کند. چراکه هر فردی می‌خواهد اطمینان‌خاطر پیدا کند که در مواقع سختی، ناراحتی و بیچارگی تنها نخواهد ماند و دیگران کمک‌کننده و حامی او هستند و عدم این اطمینان، اثرات ناگواری در رفتار او دارد.

نوجوان در جامعه ما نیازمند دنیایی است سازمان‌یافته، امن، منظم، قابل پیش‌بینی و قانونی که بتواند روی آن حساب کند و در آن حوادث غیرمنتظره، غیرقابل کنترل، گیج‌کننده یا خطرناک و… رخ ندهد.

نیاز به احساس محبوبیت و مورد قبول گروه همسالان واقع‌شدن
این دوره، دوره تنهایی است بدون توجه به تعداد دوستانی که نوجوان دارد، او همیشه درون خود احساس خلأ می‌کند. این احساس تنهایی که به مراحل رشد مربوط می‌شود، جوان را بر آن می‌دارد که با همسالان خود ارتباط برقرار کند.

بنابراین، دوستی‌ها در این دوره براساس نیاز اجتماعی شکل می‌گیرد و نوجوان بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایی که هیچ انتقادی را درباره آنها نمی‌پذیرد. محبوبیت نوجوانان و جوانان در گروه همسالان تابع توانایی انجام دادن اموری است که در گروه اجتماعی آنها موجب کسب وجهه می‌شود. همچنین برای نوجوان مهم است که مقبول خانواده و مورد پذیرش والدین باشد و احساس کند که از موقعیت مطلوب و قابل‌قبولی در میان خانواده‌اش برخوردار است.

اما آنچه واضح و مبرهن است، این‌که گاهی‌اوقات معیارهای گروهی بیشتر از معیارهای خانواده و مدرسه در رفتار نوجوان تأثیر دارد و نوجوان تلاش می‌کند بر اثر معاشرت و رابطه صمیمانه با آنها، هم خود را مطابق معیارهایشان سازد و هم توانایی و استعدادهای خود را در حد اعلا نشان دهد و رضایت‌خاطر کسب کند؛ زیرا گروه، نیاز مبرم نوجوان به برقراری تماس، روابط صمیمانه و تعلق را به‌خوبی ارضا می‌کند حتی اگر گروه از نوع مخرب و ضد اجتماع باشد.

در نتیجه بودن در کنار آنان و بیان راز دل به دوستان، سبب آرامش روحی آنها و تقلیل کشمکش‌های روانی او می‌شود.

نیاز به استقلال
استقلال‌طلبی یکی دیگر از نیازها و ویژگی‌های دوره نوجوانی است. نوجوان دیگر کودک نیست. احساس می‌کند بزرگ شده است و می‌تواند در کارها، خودش تصمیم بگیرد و می‌خواهد هرچه زودتر روی پای خود بایستد و نیاز دارد بداند زندگی‌اش زیر فرمان خودش است و دیگران بدان شکل نمی‌بخشند. اگر این نیاز با تحکم و برخورد خشونت‌آمیز والدین مواجه شود، به سرکشی و طغیان منجر می‌شود.

نیاز به مذهب و فلسفه‌ حیات
نوجوانان در این مرحله از زندگی گرایش خاصی به مسائل دینی و معنوی پیدا می‌کنند و عقاید مذهبی‌شان شکل مجرد و متعالی به‌خود می‌گیرد. در دوره خردسالی کودک با سؤالات بیشمار خود دست به‌گریبان می‌شود و اندیشه‌های نارسایی را به‌دست می‌آورد ولی تنها در دوره نوجوانی است که او به یک نظر پابرجا و استوار درباره معنی و مفهوم حیات معتقد می‌شود.

افزایش سن نوجوانی
اما نوجوانی این‌روزها در رده‌های سنی از تعریف جدیدتری برخوردار شده است که موجب می‌شود این نیازها نیز به لحاظ گستره زمانی، گسترده‌تر نمایان شوند.
نتایج پژوهش صورت‌گرفته توسط محققان آمریکایی نشان می‌دهد که بزرگسالی از ۲۵سالگی آغاز می‌شود. «بئاتریس لونا» روانپزشک دانشکده پزشکی پیتسبورگ بر این باور است که تمایلات نوجوانان برای نمایش شور و هیجان و تجددگرایی زمانی افزایش می‌یابد که افراد خانه را ترک کرده و به دفاع از خود می‌پردازند.

پیش از این تصور می‌شد که چنین تمایلاتی در ١٥سالگی به اوج خود می‌رسند، اما تحقیقات جدید نشان داده که آنها تا سنین بالاتر نیز ادامه دارند. یکی از یافته‌های اصلی این پژوهش، شواهدی از بیش‌فعالی در بخشی از مغز موسوم به جسم مخطط بود که توسط پاداش تحریک شده و این‌که این بیش‌فعالی تا اواسط دهه ٢٠ زندگی ادامه دارد.

تصور می‌شود که مسئولیت‌های بزرگسالی برای داشتن یک کار ثابت، پرداخت وام و تشکیل خانواده به شکل مسئولانه‌ای این اثرات را در مغز متوقف می‌کند. پروفسور لونا معتقد است، سنی که افراد از آستانه بزرگسالی عبور می‌کنند، احتمالا بیشتر به ٢٥سالگی نزدیک است.

در نوجوانان، بخش شور و هیجان‌خواهی مغز با مرکز برنامه‌ریزی یا قشر پیش‌پیشانی به‌منظور هدایت کنجکاوی و آزمایشگری همکاری می‌کند. پروفسور لونا در سخنرانی خود در نشست سالانه انجمن پیشرفت علم آمریکا در سن‌خوزه کالیفرنیا اظهار کرد: هیجان‌خواهی که درحقیقت جست‌وجو برای اطلاعات و تجددگرایی است، در سراسر گونه‌ها و جوامع بشری آشکار بوده و با قشر پیش‌پیشانی ترکیب می‌شوند.

این سیستم به نوجوانان اجازه می‌دهد تا شرایط جدیدی را تجربه کرده و دیگر از پدر و مادر خود کمک نخواهند. لونا به تحقیقات خود برای درک این‌که این تغییرات مغزی تا چه سنی ادامه پیدا می‌کند، ادامه خواهد داد اما به گفته وی، امکان دارد که این تغییرات حتی تا دهه ٣٠سالگی افراد ادامه داشته باشد.

وی اظهار کرد: تصور می‌کنم زمانی که مطالبات محیطی نیازمند بزرگ‌شدن فرد باشد، به این معنی که افراد مسئولیت‌های زیادی برای انجام داشته باشند، ممکن است سیگنالی به مغز برای توقف نوع خاصی از شکل‌پذیری ارسال شود، زیرا در آن زمان، انسان نیازمند ثبات و قابلیت اطمینان است. اگرچه برخورداری از آزادی برای بازیگوشی بیشتر در زندگی نیز می‌تواند شانس خوبی باشد.

روزنامه شهروند